بریدههای کتاب Aryan Darzi Aryan Darzi 1404/4/18 اعتراف من لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 78 صفحۀ 51 ناگهان رو به من کرد و گفت: شما به خدا ایمان ندارید؟ - تولستوی عزیز، چون فکر میکنم اصلا ایمانی وجود ندارد - نه درست نیست، شما آدم با ایمانی هستید. نمیشود بدون خدا زندگی کرد. خیلی زود احساس خواهید کرد که از سر لجبازی ایمان نمیآورید از سر آزردگی است. آزردگی از این نکته که چرا دنیا چنین است. هستند کسانی که زنی را بینهایت دوست میدارند. اما نمیخواهند احساس خود را بیان کنند، چون میترسند که آنان او را درک نکند. 0 2 Aryan Darzi 1404/4/18 اعتراف من لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 78 صفحۀ 44 مدتی ساکت ماند و بعد سرش را تکان داد و با خندهای بر لب افزود: در حماقت آدمی، اگر بدجنسی در آن نهفته نباشد، تمامی امور، لطیف و دلنشین است 0 3 Aryan Darzi 1404/4/18 اعتراف من لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 78 صفحۀ 19 تنها عده ی کمی از مردم هستند که به خدا نیازمندند، چون جز خدا همهچیز دارند. اما بیشتر مردم به این دلیل به خدا نیاز دارند که جز او هیچکسی را ندارند. شاید بهتر باشد که منظورم را روشنتر بگویم. بیشتر مردم از سر ترس به خدا ایمان دارند و با ندرت کسی را میتوام یافت که از صمیم دل و با عشق خدا را بپرستند 0 1 Aryan Darzi 1404/4/18 اعتراف من لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 78 صفحۀ 17 تولستوی با ناشکیبایی گفت: دیگر بس است، لووشکا، خسته شدیم! یکسره از آزادی حرف میزنی! آخر این آزادی چیست و کجاست؟ گیریم که تو به این آزادی رسیدی، خوب پس از آن چه خواهی کرد؟ پیامد این آزادی جز پوچی و کاهلی و گدایی نخواهد بود. آخر با دستیابی به این آزادی دیگر چه وجه مشترکی با مردم خواهی داشت؟ نگاهی به این پرندگان بکن! همه آزادند، با این حال آشیانه میسازند. 0 1 Aryan Darzi 1403/12/30 بوف کور صادق هدایت 3.7 246 صفحۀ 21 این همان کسی بود که تمام زندگی مرا زهرآلود کرده بود و یا اصلاً زندگی من مساعد بود که زهرآلود بشود و من به جز زندگی زهرآلود زندگی دیگری را نمیتوانستم داشته باشم 0 2 Aryan Darzi 1403/12/30 بوف کور صادق هدایت 3.7 246 صفحۀ 13 در این دنیای پست یا عشق او را میخواستم و یا عشق هیچکس را. 0 1 Aryan Darzi 1403/12/30 بوف کور صادق هدایت 3.7 246 صفحۀ 6 در طی تجربیات زندگی به این مطلب برخوردم که تا ممکن است، باید خاموش شد، تا ممکن است باید افکارم را برای خودم نگه دارم 0 1 Aryan Darzi 1403/12/30 بوف کور صادق هدایت 3.7 246 صفحۀ 1 در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد 0 2
بریدههای کتاب Aryan Darzi Aryan Darzi 1404/4/18 اعتراف من لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 78 صفحۀ 51 ناگهان رو به من کرد و گفت: شما به خدا ایمان ندارید؟ - تولستوی عزیز، چون فکر میکنم اصلا ایمانی وجود ندارد - نه درست نیست، شما آدم با ایمانی هستید. نمیشود بدون خدا زندگی کرد. خیلی زود احساس خواهید کرد که از سر لجبازی ایمان نمیآورید از سر آزردگی است. آزردگی از این نکته که چرا دنیا چنین است. هستند کسانی که زنی را بینهایت دوست میدارند. اما نمیخواهند احساس خود را بیان کنند، چون میترسند که آنان او را درک نکند. 0 2 Aryan Darzi 1404/4/18 اعتراف من لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 78 صفحۀ 44 مدتی ساکت ماند و بعد سرش را تکان داد و با خندهای بر لب افزود: در حماقت آدمی، اگر بدجنسی در آن نهفته نباشد، تمامی امور، لطیف و دلنشین است 0 3 Aryan Darzi 1404/4/18 اعتراف من لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 78 صفحۀ 19 تنها عده ی کمی از مردم هستند که به خدا نیازمندند، چون جز خدا همهچیز دارند. اما بیشتر مردم به این دلیل به خدا نیاز دارند که جز او هیچکسی را ندارند. شاید بهتر باشد که منظورم را روشنتر بگویم. بیشتر مردم از سر ترس به خدا ایمان دارند و با ندرت کسی را میتوام یافت که از صمیم دل و با عشق خدا را بپرستند 0 1 Aryan Darzi 1404/4/18 اعتراف من لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 78 صفحۀ 17 تولستوی با ناشکیبایی گفت: دیگر بس است، لووشکا، خسته شدیم! یکسره از آزادی حرف میزنی! آخر این آزادی چیست و کجاست؟ گیریم که تو به این آزادی رسیدی، خوب پس از آن چه خواهی کرد؟ پیامد این آزادی جز پوچی و کاهلی و گدایی نخواهد بود. آخر با دستیابی به این آزادی دیگر چه وجه مشترکی با مردم خواهی داشت؟ نگاهی به این پرندگان بکن! همه آزادند، با این حال آشیانه میسازند. 0 1 Aryan Darzi 1403/12/30 بوف کور صادق هدایت 3.7 246 صفحۀ 21 این همان کسی بود که تمام زندگی مرا زهرآلود کرده بود و یا اصلاً زندگی من مساعد بود که زهرآلود بشود و من به جز زندگی زهرآلود زندگی دیگری را نمیتوانستم داشته باشم 0 2 Aryan Darzi 1403/12/30 بوف کور صادق هدایت 3.7 246 صفحۀ 13 در این دنیای پست یا عشق او را میخواستم و یا عشق هیچکس را. 0 1 Aryan Darzi 1403/12/30 بوف کور صادق هدایت 3.7 246 صفحۀ 6 در طی تجربیات زندگی به این مطلب برخوردم که تا ممکن است، باید خاموش شد، تا ممکن است باید افکارم را برای خودم نگه دارم 0 1 Aryan Darzi 1403/12/30 بوف کور صادق هدایت 3.7 246 صفحۀ 1 در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد 0 2