بریدهای از کتاب اعتراف من اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی
1404/4/18
صفحۀ 51
ناگهان رو به من کرد و گفت: شما به خدا ایمان ندارید؟ - تولستوی عزیز، چون فکر میکنم اصلا ایمانی وجود ندارد - نه درست نیست، شما آدم با ایمانی هستید. نمیشود بدون خدا زندگی کرد. خیلی زود احساس خواهید کرد که از سر لجبازی ایمان نمیآورید از سر آزردگی است. آزردگی از این نکته که چرا دنیا چنین است. هستند کسانی که زنی را بینهایت دوست میدارند. اما نمیخواهند احساس خود را بیان کنند، چون میترسند که آنان او را درک نکند.
ناگهان رو به من کرد و گفت: شما به خدا ایمان ندارید؟ - تولستوی عزیز، چون فکر میکنم اصلا ایمانی وجود ندارد - نه درست نیست، شما آدم با ایمانی هستید. نمیشود بدون خدا زندگی کرد. خیلی زود احساس خواهید کرد که از سر لجبازی ایمان نمیآورید از سر آزردگی است. آزردگی از این نکته که چرا دنیا چنین است. هستند کسانی که زنی را بینهایت دوست میدارند. اما نمیخواهند احساس خود را بیان کنند، چون میترسند که آنان او را درک نکند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.