بریدههای کتاب پانیذ مالکی پانیذ مالکی 4 ساعت پیش جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 392 ناپلئون جسد نارنجکانداز روسی را که صورتش در خاک فرورفته و با قفای سیاه شده به رو افتاده و یک دست سرد و منجمدش را باز کرده بود نشان داده گفت: چه مردان رشیدی! 0 0 پانیذ مالکی 4 روز پیش جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 265 اگرچه دستور داده شده بود که مجروحین را رها کنند معذلک بسیاری از آنان خود را به دنبال قشون میکشیدند و تقاضا میکردند که روی توپ ها بنشینند. در پای تپه پرچمدار هوسار رنگ پریدهای که یک دستش را با دست دیگر نگه داشته بود به سوی توشین آمد و تقاضا نمود که او را روی یکی از عراده های توپ سوار کنند. پرچمدار محجوبانه میگفت: سروان، برای رضای خدا دست من ضرب خورده است. برای رضای خدا مرا سوار کنید. من نمیتوانم پیاده بروم. 0 4 پانیذ مالکی 7 روز پیش جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 226 در شهر بریون درباریان و تمام کسانی که با دربار ارتباط داشتند بار و بُنه خود را میبستند. قشون روس با شتاب و بسیار و بی نظمی فوقالعاده از جاده میگذشتند. ارابه ها چنان جاده ها را مسدود ساخته بودند که حرکت با کالسکه امکان پذیر نبود. 0 2 پانیذ مالکی 1404/3/30 جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 139 به نظر میرسد که گویا بشریت قوانین نجات دهنده ی مقدس خود را، که عشق به هم نوع و عفو خطاکاران را توصیه میکند، فراموش کرده است و برخلاف این اصل لیاقت و شایستگی اصلی خود را در هنر جنگ و کشتار یکدیگر میپندارد. 2 2 پانیذ مالکی 1404/3/29 جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 116 شاهزاده خانم آهی عمیق کشیده گفت:" نه، پسرعموی عزیز! به خاطر خود خواهم سپرد که هرگز در این دنیا دیگر نباید انتظار پاداشی داشت، در این دنیا نه شرافت وجود دارد و نه عدالت. در این دنیا باید شریر و حیله گر بود." 0 7 پانیذ مالکی 1404/3/29 جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 102 شینشین گفت: اصولا چرا باید ما را شیطان وسوسه کند و به جنگ بناپارت بکشاند؟ و چرا ما باید با او جنگ کنیم؟ او شاخ اتریش را دیگر شکسته است، میترسم حال نوبت ما رسیده باشد. 1 9 پانیذ مالکی 1404/3/28 جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 56 راستی که همه ی مردان خودخواهاند! همه، همه خودخواهاند. او خود به دنبال هوا و هوسش میرود و خدا میداند که چرا میرود، مرا رها میکند و تنها در دهی محبوس میسازد. 0 4 پانیذ مالکی 1404/3/28 جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 55 نمیفهمم، اصولا نمیفهمم که چرا مردان بدون جنگ نمیتوانند زندگانی کنند؟ چرا ما زنها این چیزها را نمیخواهیم، به این چیز ها احتیاج نداریم؟ 2 4 پانیذ مالکی 1404/3/10 طاعون آلبر کامو 4.1 90 صفحۀ 136 اما پیوسته در جریان تاریخ زمانی فرا میرسد که آن کسی که جرئت گفتن دو و دو چهار میشود را داشته باشد، مجازاتش مرگ است. 0 23 پانیذ مالکی 1404/3/6 مغازه جادویی جیمزرابرت داتی 3.5 37 صفحۀ 21 گاهی تمایل داری کسی با تو در مورد هرچیزی صحبت کند زیرا این کار نشان میدهد که در جایی اهمیت دارید. گاهی مشکل این نیست که مهم نیستی بلکه دیده نشدن توست. 0 9 پانیذ مالکی 1403/11/12 دختری که در اعماق دریا افتاد اکسی اوه 4.1 193 صفحۀ 54 سانگ، برادر ارشدم میگوید اعتماد به زحمت به دست میآید؛ اگر به کسی اعتماد کنی مثل این است که چاقویی برای زخمی کردنت به دستش بدهی. 0 5 پانیذ مالکی 1403/9/10 بریت ماری اینجا بود (متن کامل) فردریک بکمن 4.2 64 صفحۀ 217 یک روز صبح از خواب بیدار میشوی و میبینی روزهایی که پشت سر گذاشته ای بیشتر از روزهای جلو رویت است و نمیفهمی چطور انقدر زود گذشت. 0 49 پانیذ مالکی 1403/9/3 هنر همه فن حریف شدن در احساسات مارک براکت 3.5 9 صفحۀ 12 خوشحالی دائمی نباید هدف ما باشه چون زندگی بهمون این اجازه رو نمیده در واقع ما باید بتونیم هم احساسات خوشایند و هم احساسات ناخوشایند رو تجربه و احساس کنیم و برای سلامت روانمون بتونیم تعدیلش کنیم. 0 4 پانیذ مالکی 1403/9/3 هنر همه فن حریف شدن در احساسات مارک براکت 3.5 9 صفحۀ 10 0 1 پانیذ مالکی 1403/8/9 بریت ماری اینجا بود (متن کامل) فردریک بکمن 4.2 64 صفحۀ 21 بعضی وقتها بریت ماری وسایل را سر جایشان میگذارد چون لازم است این کار را کند، و بعضی وقتها این کار را عمدی میکند چون دوست دارد کِنت صبح ها اسمش را صدا بزند. 0 2 پانیذ مالکی 1403/7/29 غرور و تعصب جین آستین 4.1 167 صفحۀ 163 تعداد آدمهایی که من واقعا دوستشان داشته باشم زیاد نیست،تعداد کسانی که نظر خوبی دربارهی شان دارم از آن هم کمتر است. من هرچه بیشتر دنیا را میشناسم از آن ناراضی تر میشوم، آدم ها شخصیت ناپایداری دارند و نمیشود روی ظواهر لیاقت با فهم و شعورشان حساب کرد. 0 3 پانیذ مالکی 1403/6/1 الموت: حسن صباح؛ پیر کوهستان ولادیمیر بارتول 4.0 1 صفحۀ 65 فدایی، یک عضو اسماعیلیه بشمار میآید. او میبایستی بی چون و چرا ار تمام دستورات رهبر و فرمانده کل خود اطاعت کند و هر لحظه آماده باشد خودش را قربانی او نماید و اگر جانش را در این راه از دست داد، آن وقت شهید محسوب میشود و اگر زنده ماند، در این صورت به او "داعی" خواهند گفت که لقب پر افتخاری است و شاید هم خیلی فراتر از آن... 2 7 پانیذ مالکی 1403/5/23 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 85 صفحۀ 55 بین زندگی و مرگ کتابخانه ای هست. در این کتابخانه قفسه ها تا ابد ادامه دارن. هر کتاب این فرصت رو میده تا زندگی دیگه ای رو تجربه کنی که میتونستی داشته باشی، فرصت اینکه ببینی اگه انتخاب های دیگه ای میکردی، زندگیت چطوری میشد؟ اگه به تو زمان داده میشد تا حسرت های گذشته رو اصلاح کنی، آیا کار متفاوتی میکردی؟ 0 5 پانیذ مالکی 1403/5/11 ماه دل انگیز مه جیمز جونز 3.0 1 صفحۀ 444 امان از دست مردها! چه نژاد عجیبی هستیم. قادریم دنبال هر زنی بیفتیم و با هر زنی عشقبازی کنیم، اما اگر زنمان مقابله به مثل کند، مثل شیر زخمی میغریم. 0 1 پانیذ مالکی 1403/3/14 ماه دل انگیز مه جیمز جونز 3.0 1 صفحۀ 20 باید در این دنیای پر از خودخواهی ها انتظار دریافت ضربه های سختی را داشته باشد و یاد بگیرد چگونه در برابر آنها از خودش دفاع کند. در آینده آنچه را میخواهد همیشه بدست نخواهد آورد. 0 2
بریدههای کتاب پانیذ مالکی پانیذ مالکی 4 ساعت پیش جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 392 ناپلئون جسد نارنجکانداز روسی را که صورتش در خاک فرورفته و با قفای سیاه شده به رو افتاده و یک دست سرد و منجمدش را باز کرده بود نشان داده گفت: چه مردان رشیدی! 0 0 پانیذ مالکی 4 روز پیش جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 265 اگرچه دستور داده شده بود که مجروحین را رها کنند معذلک بسیاری از آنان خود را به دنبال قشون میکشیدند و تقاضا میکردند که روی توپ ها بنشینند. در پای تپه پرچمدار هوسار رنگ پریدهای که یک دستش را با دست دیگر نگه داشته بود به سوی توشین آمد و تقاضا نمود که او را روی یکی از عراده های توپ سوار کنند. پرچمدار محجوبانه میگفت: سروان، برای رضای خدا دست من ضرب خورده است. برای رضای خدا مرا سوار کنید. من نمیتوانم پیاده بروم. 0 4 پانیذ مالکی 7 روز پیش جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 226 در شهر بریون درباریان و تمام کسانی که با دربار ارتباط داشتند بار و بُنه خود را میبستند. قشون روس با شتاب و بسیار و بی نظمی فوقالعاده از جاده میگذشتند. ارابه ها چنان جاده ها را مسدود ساخته بودند که حرکت با کالسکه امکان پذیر نبود. 0 2 پانیذ مالکی 1404/3/30 جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 139 به نظر میرسد که گویا بشریت قوانین نجات دهنده ی مقدس خود را، که عشق به هم نوع و عفو خطاکاران را توصیه میکند، فراموش کرده است و برخلاف این اصل لیاقت و شایستگی اصلی خود را در هنر جنگ و کشتار یکدیگر میپندارد. 2 2 پانیذ مالکی 1404/3/29 جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 116 شاهزاده خانم آهی عمیق کشیده گفت:" نه، پسرعموی عزیز! به خاطر خود خواهم سپرد که هرگز در این دنیا دیگر نباید انتظار پاداشی داشت، در این دنیا نه شرافت وجود دارد و نه عدالت. در این دنیا باید شریر و حیله گر بود." 0 7 پانیذ مالکی 1404/3/29 جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 102 شینشین گفت: اصولا چرا باید ما را شیطان وسوسه کند و به جنگ بناپارت بکشاند؟ و چرا ما باید با او جنگ کنیم؟ او شاخ اتریش را دیگر شکسته است، میترسم حال نوبت ما رسیده باشد. 1 9 پانیذ مالکی 1404/3/28 جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 56 راستی که همه ی مردان خودخواهاند! همه، همه خودخواهاند. او خود به دنبال هوا و هوسش میرود و خدا میداند که چرا میرود، مرا رها میکند و تنها در دهی محبوس میسازد. 0 4 پانیذ مالکی 1404/3/28 جنگ و صلح (2جلدی) لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 51 صفحۀ 55 نمیفهمم، اصولا نمیفهمم که چرا مردان بدون جنگ نمیتوانند زندگانی کنند؟ چرا ما زنها این چیزها را نمیخواهیم، به این چیز ها احتیاج نداریم؟ 2 4 پانیذ مالکی 1404/3/10 طاعون آلبر کامو 4.1 90 صفحۀ 136 اما پیوسته در جریان تاریخ زمانی فرا میرسد که آن کسی که جرئت گفتن دو و دو چهار میشود را داشته باشد، مجازاتش مرگ است. 0 23 پانیذ مالکی 1404/3/6 مغازه جادویی جیمزرابرت داتی 3.5 37 صفحۀ 21 گاهی تمایل داری کسی با تو در مورد هرچیزی صحبت کند زیرا این کار نشان میدهد که در جایی اهمیت دارید. گاهی مشکل این نیست که مهم نیستی بلکه دیده نشدن توست. 0 9 پانیذ مالکی 1403/11/12 دختری که در اعماق دریا افتاد اکسی اوه 4.1 193 صفحۀ 54 سانگ، برادر ارشدم میگوید اعتماد به زحمت به دست میآید؛ اگر به کسی اعتماد کنی مثل این است که چاقویی برای زخمی کردنت به دستش بدهی. 0 5 پانیذ مالکی 1403/9/10 بریت ماری اینجا بود (متن کامل) فردریک بکمن 4.2 64 صفحۀ 217 یک روز صبح از خواب بیدار میشوی و میبینی روزهایی که پشت سر گذاشته ای بیشتر از روزهای جلو رویت است و نمیفهمی چطور انقدر زود گذشت. 0 49 پانیذ مالکی 1403/9/3 هنر همه فن حریف شدن در احساسات مارک براکت 3.5 9 صفحۀ 12 خوشحالی دائمی نباید هدف ما باشه چون زندگی بهمون این اجازه رو نمیده در واقع ما باید بتونیم هم احساسات خوشایند و هم احساسات ناخوشایند رو تجربه و احساس کنیم و برای سلامت روانمون بتونیم تعدیلش کنیم. 0 4 پانیذ مالکی 1403/9/3 هنر همه فن حریف شدن در احساسات مارک براکت 3.5 9 صفحۀ 10 0 1 پانیذ مالکی 1403/8/9 بریت ماری اینجا بود (متن کامل) فردریک بکمن 4.2 64 صفحۀ 21 بعضی وقتها بریت ماری وسایل را سر جایشان میگذارد چون لازم است این کار را کند، و بعضی وقتها این کار را عمدی میکند چون دوست دارد کِنت صبح ها اسمش را صدا بزند. 0 2 پانیذ مالکی 1403/7/29 غرور و تعصب جین آستین 4.1 167 صفحۀ 163 تعداد آدمهایی که من واقعا دوستشان داشته باشم زیاد نیست،تعداد کسانی که نظر خوبی دربارهی شان دارم از آن هم کمتر است. من هرچه بیشتر دنیا را میشناسم از آن ناراضی تر میشوم، آدم ها شخصیت ناپایداری دارند و نمیشود روی ظواهر لیاقت با فهم و شعورشان حساب کرد. 0 3 پانیذ مالکی 1403/6/1 الموت: حسن صباح؛ پیر کوهستان ولادیمیر بارتول 4.0 1 صفحۀ 65 فدایی، یک عضو اسماعیلیه بشمار میآید. او میبایستی بی چون و چرا ار تمام دستورات رهبر و فرمانده کل خود اطاعت کند و هر لحظه آماده باشد خودش را قربانی او نماید و اگر جانش را در این راه از دست داد، آن وقت شهید محسوب میشود و اگر زنده ماند، در این صورت به او "داعی" خواهند گفت که لقب پر افتخاری است و شاید هم خیلی فراتر از آن... 2 7 پانیذ مالکی 1403/5/23 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 85 صفحۀ 55 بین زندگی و مرگ کتابخانه ای هست. در این کتابخانه قفسه ها تا ابد ادامه دارن. هر کتاب این فرصت رو میده تا زندگی دیگه ای رو تجربه کنی که میتونستی داشته باشی، فرصت اینکه ببینی اگه انتخاب های دیگه ای میکردی، زندگیت چطوری میشد؟ اگه به تو زمان داده میشد تا حسرت های گذشته رو اصلاح کنی، آیا کار متفاوتی میکردی؟ 0 5 پانیذ مالکی 1403/5/11 ماه دل انگیز مه جیمز جونز 3.0 1 صفحۀ 444 امان از دست مردها! چه نژاد عجیبی هستیم. قادریم دنبال هر زنی بیفتیم و با هر زنی عشقبازی کنیم، اما اگر زنمان مقابله به مثل کند، مثل شیر زخمی میغریم. 0 1 پانیذ مالکی 1403/3/14 ماه دل انگیز مه جیمز جونز 3.0 1 صفحۀ 20 باید در این دنیای پر از خودخواهی ها انتظار دریافت ضربه های سختی را داشته باشد و یاد بگیرد چگونه در برابر آنها از خودش دفاع کند. در آینده آنچه را میخواهد همیشه بدست نخواهد آورد. 0 2