بریدههای کتاب نْوشآفَرینْ؛ نْوشآفَرینْ؛ 1403/11/19 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 328 حسینا گفت :«میدانی اولین بوسه جهان چهطور کشف شد؟ دستهایش تا آرنج گلی بود. گفت که در زمانهای قدیم زن و مردی پینهدوز یک روز بههنگام کار ، بوسه را کشف کردند. مرد دستهایش به کار بود ، تکه نخی را به دندان کند. به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دستش به سوزن و وصله بود ، آمد که نخ را از لبهای مرد بردارد ، دید دستش بند است ، گفت چه کار کنم ، ناچار با لب برداشت ، شیرین بود ، ادامه دادند. 0 3 نْوشآفَرینْ؛ 1403/11/16 تماما مخصوص عباس معروفی 3.9 14 صفحۀ 349 عزیز دلم میدانی سیم آخر چیست؟ همه خیال میکنند که سیم آخر ساز است حتا یک نوازنده بی سواد روی صحنه زد به سیم آخر تارش گفت: این هم سیم آخر اما سیم آخر یعنی وقتی میرفتند ،قمار، سکه زرشان را که می باختند جیبشان را میگشتند آخرین سکۀ سیم را هم به قمار میزدند. میزدند به سیم آخر به امید بردن همۀ هستی یا به باد دادن آخرین سکهٔ نیستی. 0 1 نْوشآفَرینْ؛ 1403/11/15 تماما مخصوص عباس معروفی 3.9 14 صفحۀ 346 آدمها آمدند و در گریههام زندگی کردند و رفتند. 0 1 نْوشآفَرینْ؛ 1403/10/4 صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز 3.9 157 صفحۀ 3 کار دنیا وقتی که انسان با قطار درجهی یک مسافرت کند ولی ادبیات با واگن کالا جابهجا شود ، تمام است. 0 0 نْوشآفَرینْ؛ 1403/10/4 به امید دل بستم لان کالی 4.3 98 صفحۀ 57 تخریبکردن امری اعتیادآور است. هرچه بیشتر هستم ، کمتر دوست دارم باشم. هرچه کمتر هستم ، دوست دارم از این هم کمتر شوم. 0 0 نْوشآفَرینْ؛ 1403/10/4 به امید دل بستم لان کالی 4.3 98 صفحۀ 56 انسانها مهارت زیادی در خودتخریبی دارند. فقط آنهایی از بین ما که عاشق چیزهای معیوب هستند دلیلش را میدانند. 0 2 نْوشآفَرینْ؛ 1403/7/23 زمانی برای معجزه آن-لور لبوندو 5.0 0 صفحۀ 73 پیش از رفتن برایم دست تکان داد. قلبم مثل کاه خشک آتش گرفت. اما به محض اینکه رفت ، آتش خاموش شد و حس خالی بودن در وجودم نشست. عشق باعث میشود آدم احساس گرما و سرما کند ؛ واقعیت این است که نمیدانستم از این حال نجات پیدا میکنم یا نه. 0 0 نْوشآفَرینْ؛ 1403/7/18 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 143 مثل بچه ای که سکه عیدیاش را گم کرده باشد ، از آرزو های بر باد رفتهاش حرف میزد و نمیتوانست گریه کند. 0 1 نْوشآفَرینْ؛ 1403/7/18 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 142 خیلی دلم میخواست تو روبروی من مینشستی تا بگویم نگاه کن که چقدر خوار و ضعیف میشوند؟ چرا فکر نمی کنند؟ آدم مگر هر حرفی به زبانش آمد میگوید؟ نگاه کن چقدر حقیرند، مثل بچه های لجباز روح آدم را می جوند که حرف خودشان را به کرسی بنشانند. آدم دلش می جوشد و سر میرود نه به عشق فکر میکنند ، نه گذشته ها یادشان می آید و یادشان نیست که ، روزی روزگاری گفته اند : «دوستت دارم» 0 0 نْوشآفَرینْ؛ 1403/7/18 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 183 هیچ آدمی آدم دیگری نیست. عمر باخته ها ، عاشق عمر دیگران می شوند ، همان جور که خودشان قربانی شده اند ، دیگران را هم نابود میکنند با حرفهای قشنگ وعده های فریبنده سلیقه های یکنواخت زبان بازی زبان بازی و همه اش دروغ ظاهر دروغ خوشگلی های دروغ عنوان دروغی دکتر ناخن خشکی که بعدها غیرت و مردانگی نشان میداد تا رسم را به جا آورده باشد. خدایا چرا چشم باز نکردم؟ چرا منتظر نماندم؟ درویشی که طالع مرا در ابر و آفتاب دیده بود. نگفته بود ابر کدام است و آفتاب کدام؟ و راستی آفتاب زمستان من کی بود؟ 0 0 نْوشآفَرینْ؛ 1403/5/30 Shatter Me طاهره مافی 4.1 122 صفحۀ 218 . Dissolving slowly in the acid emotion 0 0
بریدههای کتاب نْوشآفَرینْ؛ نْوشآفَرینْ؛ 1403/11/19 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 328 حسینا گفت :«میدانی اولین بوسه جهان چهطور کشف شد؟ دستهایش تا آرنج گلی بود. گفت که در زمانهای قدیم زن و مردی پینهدوز یک روز بههنگام کار ، بوسه را کشف کردند. مرد دستهایش به کار بود ، تکه نخی را به دندان کند. به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دستش به سوزن و وصله بود ، آمد که نخ را از لبهای مرد بردارد ، دید دستش بند است ، گفت چه کار کنم ، ناچار با لب برداشت ، شیرین بود ، ادامه دادند. 0 3 نْوشآفَرینْ؛ 1403/11/16 تماما مخصوص عباس معروفی 3.9 14 صفحۀ 349 عزیز دلم میدانی سیم آخر چیست؟ همه خیال میکنند که سیم آخر ساز است حتا یک نوازنده بی سواد روی صحنه زد به سیم آخر تارش گفت: این هم سیم آخر اما سیم آخر یعنی وقتی میرفتند ،قمار، سکه زرشان را که می باختند جیبشان را میگشتند آخرین سکۀ سیم را هم به قمار میزدند. میزدند به سیم آخر به امید بردن همۀ هستی یا به باد دادن آخرین سکهٔ نیستی. 0 1 نْوشآفَرینْ؛ 1403/11/15 تماما مخصوص عباس معروفی 3.9 14 صفحۀ 346 آدمها آمدند و در گریههام زندگی کردند و رفتند. 0 1 نْوشآفَرینْ؛ 1403/10/4 صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز 3.9 157 صفحۀ 3 کار دنیا وقتی که انسان با قطار درجهی یک مسافرت کند ولی ادبیات با واگن کالا جابهجا شود ، تمام است. 0 0 نْوشآفَرینْ؛ 1403/10/4 به امید دل بستم لان کالی 4.3 98 صفحۀ 57 تخریبکردن امری اعتیادآور است. هرچه بیشتر هستم ، کمتر دوست دارم باشم. هرچه کمتر هستم ، دوست دارم از این هم کمتر شوم. 0 0 نْوشآفَرینْ؛ 1403/10/4 به امید دل بستم لان کالی 4.3 98 صفحۀ 56 انسانها مهارت زیادی در خودتخریبی دارند. فقط آنهایی از بین ما که عاشق چیزهای معیوب هستند دلیلش را میدانند. 0 2 نْوشآفَرینْ؛ 1403/7/23 زمانی برای معجزه آن-لور لبوندو 5.0 0 صفحۀ 73 پیش از رفتن برایم دست تکان داد. قلبم مثل کاه خشک آتش گرفت. اما به محض اینکه رفت ، آتش خاموش شد و حس خالی بودن در وجودم نشست. عشق باعث میشود آدم احساس گرما و سرما کند ؛ واقعیت این است که نمیدانستم از این حال نجات پیدا میکنم یا نه. 0 0 نْوشآفَرینْ؛ 1403/7/18 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 143 مثل بچه ای که سکه عیدیاش را گم کرده باشد ، از آرزو های بر باد رفتهاش حرف میزد و نمیتوانست گریه کند. 0 1 نْوشآفَرینْ؛ 1403/7/18 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 142 خیلی دلم میخواست تو روبروی من مینشستی تا بگویم نگاه کن که چقدر خوار و ضعیف میشوند؟ چرا فکر نمی کنند؟ آدم مگر هر حرفی به زبانش آمد میگوید؟ نگاه کن چقدر حقیرند، مثل بچه های لجباز روح آدم را می جوند که حرف خودشان را به کرسی بنشانند. آدم دلش می جوشد و سر میرود نه به عشق فکر میکنند ، نه گذشته ها یادشان می آید و یادشان نیست که ، روزی روزگاری گفته اند : «دوستت دارم» 0 0 نْوشآفَرینْ؛ 1403/7/18 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 183 هیچ آدمی آدم دیگری نیست. عمر باخته ها ، عاشق عمر دیگران می شوند ، همان جور که خودشان قربانی شده اند ، دیگران را هم نابود میکنند با حرفهای قشنگ وعده های فریبنده سلیقه های یکنواخت زبان بازی زبان بازی و همه اش دروغ ظاهر دروغ خوشگلی های دروغ عنوان دروغی دکتر ناخن خشکی که بعدها غیرت و مردانگی نشان میداد تا رسم را به جا آورده باشد. خدایا چرا چشم باز نکردم؟ چرا منتظر نماندم؟ درویشی که طالع مرا در ابر و آفتاب دیده بود. نگفته بود ابر کدام است و آفتاب کدام؟ و راستی آفتاب زمستان من کی بود؟ 0 0 نْوشآفَرینْ؛ 1403/5/30 Shatter Me طاهره مافی 4.1 122 صفحۀ 218 . Dissolving slowly in the acid emotion 0 0