بریدههای کتاب مهران م مهران م 22 ساعت پیش قلعه مالویل روبر مرل 4.4 61 صفحۀ 319 امانوئل: شما اگر تفنگهای موجود در قلعه را بین ساکنان لاروک توزیع کنید هیچ معلوم نیست که ایشان سر تفنگشان را رو به ما بگیرند. آرمان می ایستد و در حالی که از ترس و خشم سفید شده است میگوید:نمیدانم تو به چه دلیل به خودت اجازه میدهی که چنین حرفی بزنی؟ امانوئل میگوید: خوب پسر جان،به دور و بر خودت نگاه کن.اخر این دعوای شما کلی سرو صدا راه انداخته،ولی نگاه کن.خوب نگاه کن.هیچ کس در خیابان نیست.و وقتی سه نفر از بچه های ما یقه ی پالتوی تورا چسبیده بودند حتی یک نفر از لاروکیها به کمکت نیامد. 0 3 مهران م 1404/5/28 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 263 صفحۀ 111 عشق،حضور مداوم معشوق را میطلبید. 0 8 مهران م 1404/5/27 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 263 صفحۀ 56 من هم مثل همه ی آدمها هستم.دنیا را به همون صورتی میبینم که دوس دارم باشد؛ نه به آن صورتی که هست. 0 2 مهران م 1404/5/26 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 263 صفحۀ 42 اگر با وعده ی آنچه هنوز نداری آغاز کنی، اشتیاقت را برای دست یابی به آن از دست میدهی. 0 5 مهران م 1404/5/23 مسئله ی اسپینوزا اروین دی. یالوم 4.2 48 صفحۀ 397 و اغلب در سکوت لذتی بزرگ نهفته است. 0 5 مهران م 1404/4/27 مرگ الیویه بکای و داستان های دیگر امیل زولا 4.1 7 صفحۀ 46 مرگ دیگر مرا نمی هراساند اما حالا که دلیلی برای زیستن ندارم،گویا خواهانم نیست و میترسم فراموشم کند. 0 7 مهران م 1404/4/27 مرگ الیویه بکای و داستان های دیگر امیل زولا 4.1 7 صفحۀ 33 چه مدت به این شکل باقی ماندم؟ نمیدانم. در عدم،ابدیت و ثانیه به یک اندازه طول میکشند. 0 7 مهران م 1404/4/27 مرگ الیویه بکای و داستان های دیگر امیل زولا 4.1 7 صفحۀ 9 شنبه روزی بود که بعد از سه روز بیماری،ساعت شش صبح مردم. 0 14 مهران م 1404/4/20 خیانت اینشتین اریک امانوئل اشمیت 3.5 9 صفحۀ 56 اتفاقا چیزای احمقانه خیلی هم مهمه،برای اینکه به احتمال زیاد مردم حرفهای احمقانه رو باور میکنن،تکرار میکنن، تا جایی که عادی بشه و حقیقت به حساب بیاد. 0 2 مهران م 1404/4/20 خیانت اینشتین اریک امانوئل اشمیت 3.5 9 صفحۀ 27 ماجراهای عاشقانه خطرناکتر از جنگه.در جنگ یکبار کشته میشین در عشق چندین بار. 0 4 مهران م 1404/4/20 خیانت اینشتین اریک امانوئل اشمیت 3.5 9 صفحۀ 26 انیشتین:باید قند تو دلتون آب بشه چون با شما هم عقیده م. ولگرد:ای بابا،عقاید من آنقدر غمگینم میکنه که از اینکه شما هم قبولش داشته باشین اصلا خوشحال نمیشم چون در پیروزی خودم،فقط شکست شمارو میبینم. 0 5 مهران م 1404/4/19 کتاب خنده و فراموشی میلان کوندرا 3.6 3 صفحۀ 127 میدانست که برای فتح یک زن انواع و اقسام راه و روشها وجود دارد و یکی از مطمئنترین آنها استفاده از حزن و دلتنگی زن است. 0 10 مهران م 1404/4/17 کتاب خنده و فراموشی میلان کوندرا 3.6 3 صفحۀ 115 خاطره ی نفرت نیرومند تر از خاطره ی محبت است. 0 15 مهران م 1404/4/17 کتاب خنده و فراموشی میلان کوندرا 3.6 3 صفحۀ 111 مناظر خاصی وجود دارند که هیچکس یارای مقاومت در برابر آنها را ندارد،برای مثال صحنه ی تصادف اتومبيل و یا نامه های عاشقانه ی دیگران. 0 3 مهران م 1404/4/15 کتاب خنده و فراموشی میلان کوندرا 3.6 3 صفحۀ 56 و الوار در برابر دختری که دست بر شانه اش گذاشته بود تعظیم کرد و گفت: آن که به صلح می اندیشد همیشه میخندد. 0 6 مهران م 1404/4/15 کتاب خنده و فراموشی میلان کوندرا 3.6 3 صفحۀ 32 مردم همیشه فریاد میزنند که میخواهند آینده ی بهتری بسازند.این حقیقت ندارد.آینده خلائی است بی عاطفه نسبت به همه.گذشته سرشار از زندگی است،دوست دارد آزارمان بدهد و به ستوهمان بیاورد،تحریکمان میکند؛به ما ناسزا میدهد،وسوسه مان میکند که ویرایش کنیم یا دوباره آن را رنگ بزنیم.مردم فقط به این دلیل میخواهند ارباب آینده بشوند که گذشته را تغییر بدهند. 0 3 مهران م 1404/4/13 کتاب خنده و فراموشی میلان کوندرا 3.6 3 صفحۀ 19 زن ها در پی مردان خوش قیافه نیستند،دنبال مردهایی هستند که زنان زیبا دارند. 3 2 مهران م 1404/4/1 بیابان تاتارها دینو بوتزاتی 4.1 34 صفحۀ 225 ..اما هیچ مرگی دشوارتر از مرگ در گمنامی و غربت و تنهایی نیست،بر بستر حقیر یک مسافرخانه با چهره ای کریه و فرتوت،آن هم بی فرزندی که بقایت در وجود او مسلم باشد. 9 17 مهران م 1404/3/31 بیابان تاتارها دینو بوتزاتی 4.1 34 صفحۀ 159 آدم باید خودش را نشان بدهد تا فراموش نشود و اگر خود دست و پایی نزند طبعا هیچکس به یاد او نخواهد افتاد. 0 6 مهران م 1404/3/22 خیره به خورشید (غلبه بر هراس از مرگ) اروین دی. یالوم 3.8 20 صفحۀ 223 --به زندگی پس از مرگ عقیده نداری؟ ++نه،اما این احساس راهم دارم که نمیتوان در این جور چیز ها به یقین رسید. 0 8
بریدههای کتاب مهران م مهران م 22 ساعت پیش قلعه مالویل روبر مرل 4.4 61 صفحۀ 319 امانوئل: شما اگر تفنگهای موجود در قلعه را بین ساکنان لاروک توزیع کنید هیچ معلوم نیست که ایشان سر تفنگشان را رو به ما بگیرند. آرمان می ایستد و در حالی که از ترس و خشم سفید شده است میگوید:نمیدانم تو به چه دلیل به خودت اجازه میدهی که چنین حرفی بزنی؟ امانوئل میگوید: خوب پسر جان،به دور و بر خودت نگاه کن.اخر این دعوای شما کلی سرو صدا راه انداخته،ولی نگاه کن.خوب نگاه کن.هیچ کس در خیابان نیست.و وقتی سه نفر از بچه های ما یقه ی پالتوی تورا چسبیده بودند حتی یک نفر از لاروکیها به کمکت نیامد. 0 3 مهران م 1404/5/28 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 263 صفحۀ 111 عشق،حضور مداوم معشوق را میطلبید. 0 8 مهران م 1404/5/27 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 263 صفحۀ 56 من هم مثل همه ی آدمها هستم.دنیا را به همون صورتی میبینم که دوس دارم باشد؛ نه به آن صورتی که هست. 0 2 مهران م 1404/5/26 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 263 صفحۀ 42 اگر با وعده ی آنچه هنوز نداری آغاز کنی، اشتیاقت را برای دست یابی به آن از دست میدهی. 0 5 مهران م 1404/5/23 مسئله ی اسپینوزا اروین دی. یالوم 4.2 48 صفحۀ 397 و اغلب در سکوت لذتی بزرگ نهفته است. 0 5 مهران م 1404/4/27 مرگ الیویه بکای و داستان های دیگر امیل زولا 4.1 7 صفحۀ 46 مرگ دیگر مرا نمی هراساند اما حالا که دلیلی برای زیستن ندارم،گویا خواهانم نیست و میترسم فراموشم کند. 0 7 مهران م 1404/4/27 مرگ الیویه بکای و داستان های دیگر امیل زولا 4.1 7 صفحۀ 33 چه مدت به این شکل باقی ماندم؟ نمیدانم. در عدم،ابدیت و ثانیه به یک اندازه طول میکشند. 0 7 مهران م 1404/4/27 مرگ الیویه بکای و داستان های دیگر امیل زولا 4.1 7 صفحۀ 9 شنبه روزی بود که بعد از سه روز بیماری،ساعت شش صبح مردم. 0 14 مهران م 1404/4/20 خیانت اینشتین اریک امانوئل اشمیت 3.5 9 صفحۀ 56 اتفاقا چیزای احمقانه خیلی هم مهمه،برای اینکه به احتمال زیاد مردم حرفهای احمقانه رو باور میکنن،تکرار میکنن، تا جایی که عادی بشه و حقیقت به حساب بیاد. 0 2 مهران م 1404/4/20 خیانت اینشتین اریک امانوئل اشمیت 3.5 9 صفحۀ 27 ماجراهای عاشقانه خطرناکتر از جنگه.در جنگ یکبار کشته میشین در عشق چندین بار. 0 4 مهران م 1404/4/20 خیانت اینشتین اریک امانوئل اشمیت 3.5 9 صفحۀ 26 انیشتین:باید قند تو دلتون آب بشه چون با شما هم عقیده م. ولگرد:ای بابا،عقاید من آنقدر غمگینم میکنه که از اینکه شما هم قبولش داشته باشین اصلا خوشحال نمیشم چون در پیروزی خودم،فقط شکست شمارو میبینم. 0 5 مهران م 1404/4/19 کتاب خنده و فراموشی میلان کوندرا 3.6 3 صفحۀ 127 میدانست که برای فتح یک زن انواع و اقسام راه و روشها وجود دارد و یکی از مطمئنترین آنها استفاده از حزن و دلتنگی زن است. 0 10 مهران م 1404/4/17 کتاب خنده و فراموشی میلان کوندرا 3.6 3 صفحۀ 115 خاطره ی نفرت نیرومند تر از خاطره ی محبت است. 0 15 مهران م 1404/4/17 کتاب خنده و فراموشی میلان کوندرا 3.6 3 صفحۀ 111 مناظر خاصی وجود دارند که هیچکس یارای مقاومت در برابر آنها را ندارد،برای مثال صحنه ی تصادف اتومبيل و یا نامه های عاشقانه ی دیگران. 0 3 مهران م 1404/4/15 کتاب خنده و فراموشی میلان کوندرا 3.6 3 صفحۀ 56 و الوار در برابر دختری که دست بر شانه اش گذاشته بود تعظیم کرد و گفت: آن که به صلح می اندیشد همیشه میخندد. 0 6 مهران م 1404/4/15 کتاب خنده و فراموشی میلان کوندرا 3.6 3 صفحۀ 32 مردم همیشه فریاد میزنند که میخواهند آینده ی بهتری بسازند.این حقیقت ندارد.آینده خلائی است بی عاطفه نسبت به همه.گذشته سرشار از زندگی است،دوست دارد آزارمان بدهد و به ستوهمان بیاورد،تحریکمان میکند؛به ما ناسزا میدهد،وسوسه مان میکند که ویرایش کنیم یا دوباره آن را رنگ بزنیم.مردم فقط به این دلیل میخواهند ارباب آینده بشوند که گذشته را تغییر بدهند. 0 3 مهران م 1404/4/13 کتاب خنده و فراموشی میلان کوندرا 3.6 3 صفحۀ 19 زن ها در پی مردان خوش قیافه نیستند،دنبال مردهایی هستند که زنان زیبا دارند. 3 2 مهران م 1404/4/1 بیابان تاتارها دینو بوتزاتی 4.1 34 صفحۀ 225 ..اما هیچ مرگی دشوارتر از مرگ در گمنامی و غربت و تنهایی نیست،بر بستر حقیر یک مسافرخانه با چهره ای کریه و فرتوت،آن هم بی فرزندی که بقایت در وجود او مسلم باشد. 9 17 مهران م 1404/3/31 بیابان تاتارها دینو بوتزاتی 4.1 34 صفحۀ 159 آدم باید خودش را نشان بدهد تا فراموش نشود و اگر خود دست و پایی نزند طبعا هیچکس به یاد او نخواهد افتاد. 0 6 مهران م 1404/3/22 خیره به خورشید (غلبه بر هراس از مرگ) اروین دی. یالوم 3.8 20 صفحۀ 223 --به زندگی پس از مرگ عقیده نداری؟ ++نه،اما این احساس راهم دارم که نمیتوان در این جور چیز ها به یقین رسید. 0 8