بریدههای کتاب فائزه عابدی فائزه عابدی 3 روز پیش ابرهای سفید مونا جوان 4.3 2 صفحۀ 133 همراه بابا داشتیم میرفتیم امامزاده. میخواستیم نهال چناری را بکاریم توی جاده امامزاده که جنگل بابا به خاطر شاگرد اول شدن به من جایزه داده بود. اول جاده امامزاده بودیم که عمو و علیرضا و سوسن را از دور دیدیم. بابا علیرضا را صدا زد. آنها ایستادند و سوسن تا برگشت و من را دید دوان دوان خودش را به من رساند. بغلش کردم و سرش را بوسیدم. خندید و گفت: صبح که از خواب بیدار شدیم، جنگل بابا برای من و علیرضا جایزه گذاشته بود پشت در حیاط. نهال بلوط و چنار. _جنگل بابا برای من هم از این جایزه ها آورده. نهال چنار توی دستم را نشانش دادم. خندید و گفت: «چرا آن را نکاشته ای؟» _آورده ام توی جاده امامزاده بکارم. کنار چنارهای امامزاده. _ما نهالهایمان را توی لته حیاطمان کاشتیم. یادم آمدم مامان گفت نهال چنار و بلوط به درد خانه نمیخورد و نگذاشتنهالهایم را توی حیاط بکارم. 0 0 فائزه عابدی 1402/12/12 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 233 صفحۀ 87 روباه گفت: راستشو بخواین، بیشتر وقتا حس میکنم چیز جالبی برای گفتن ندارم. اسب گفت: رک و راست بودن همیشه جالبه. 0 13 فائزه عابدی 1402/11/11 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 233 صفحۀ 22 پسر بچه پرسید: به نظرت بدترین نوع وقت تلف کردن چیه؟ موش کور گفت: مقایسه کردن خودت با بقیه. 0 13 فائزه عابدی 1402/10/17 پسر، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 233 صفحۀ 19 پسربچه پرسید : ضربالمثلی هست که خیلی ازش خوشت بیاد ؟ موش کور گفت : آره پسر بچه گفت : اون چیه؟ موش کور گفت: اگر بار اول موفق نشدی، کیک بخور. پسر بچه گفت: چه باحال. حالا جواب میده؟ موش کور گفت: همیشه. 1 5 فائزه عابدی 1402/7/14 به صرف قهوه و پیتا؛ سفرنامه و عکس های بوسنی و هرزگوین معصومه صفایی راد 3.9 39 صفحۀ 32 《 مسلمانان موهایی بور و چشمانی آبی رنگ دارند. چرا که این بار اسلام از شرق اروپا سر برآورده است. 》 0 4 فائزه عابدی 1402/6/18 مادام مینگ و ده بچه ی نداشته اش اریک امانوئل اشمیت 4.0 13 صفحۀ 58 اون کسی که کوه رو جابه جا میکنه، با برداشتن سنگ های کوچیک شروع میکنه. 0 8 فائزه عابدی 1402/6/18 مادام مینگ و ده بچه ی نداشته اش اریک امانوئل اشمیت 4.0 13 صفحۀ 58 نه خیلی گوشه گیر، نه ارتباط بیش از حد؛ تعادل انتخاب آدم عاقله. 0 10 فائزه عابدی 1402/6/18 مادام مینگ و ده بچه ی نداشته اش اریک امانوئل اشمیت 4.0 13 صفحۀ 38 آدم های گرانمایه بدون هیچ نسبت فامیلی خودشون رو صمیمی نشون میدن؛ آدم های سخیف بدون هیچ دوستی ای خودشون رو فامیل نشون میدن. 0 3 فائزه عابدی 1402/6/18 مادام مینگ و ده بچه ی نداشته اش اریک امانوئل اشمیت 4.0 13 صفحۀ 29 مهربانی کن اما انتظار قدرشناسی نداشته باش. 0 11
بریدههای کتاب فائزه عابدی فائزه عابدی 3 روز پیش ابرهای سفید مونا جوان 4.3 2 صفحۀ 133 همراه بابا داشتیم میرفتیم امامزاده. میخواستیم نهال چناری را بکاریم توی جاده امامزاده که جنگل بابا به خاطر شاگرد اول شدن به من جایزه داده بود. اول جاده امامزاده بودیم که عمو و علیرضا و سوسن را از دور دیدیم. بابا علیرضا را صدا زد. آنها ایستادند و سوسن تا برگشت و من را دید دوان دوان خودش را به من رساند. بغلش کردم و سرش را بوسیدم. خندید و گفت: صبح که از خواب بیدار شدیم، جنگل بابا برای من و علیرضا جایزه گذاشته بود پشت در حیاط. نهال بلوط و چنار. _جنگل بابا برای من هم از این جایزه ها آورده. نهال چنار توی دستم را نشانش دادم. خندید و گفت: «چرا آن را نکاشته ای؟» _آورده ام توی جاده امامزاده بکارم. کنار چنارهای امامزاده. _ما نهالهایمان را توی لته حیاطمان کاشتیم. یادم آمدم مامان گفت نهال چنار و بلوط به درد خانه نمیخورد و نگذاشتنهالهایم را توی حیاط بکارم. 0 0 فائزه عابدی 1402/12/12 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 233 صفحۀ 87 روباه گفت: راستشو بخواین، بیشتر وقتا حس میکنم چیز جالبی برای گفتن ندارم. اسب گفت: رک و راست بودن همیشه جالبه. 0 13 فائزه عابدی 1402/11/11 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 233 صفحۀ 22 پسر بچه پرسید: به نظرت بدترین نوع وقت تلف کردن چیه؟ موش کور گفت: مقایسه کردن خودت با بقیه. 0 13 فائزه عابدی 1402/10/17 پسر، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 233 صفحۀ 19 پسربچه پرسید : ضربالمثلی هست که خیلی ازش خوشت بیاد ؟ موش کور گفت : آره پسر بچه گفت : اون چیه؟ موش کور گفت: اگر بار اول موفق نشدی، کیک بخور. پسر بچه گفت: چه باحال. حالا جواب میده؟ موش کور گفت: همیشه. 1 5 فائزه عابدی 1402/7/14 به صرف قهوه و پیتا؛ سفرنامه و عکس های بوسنی و هرزگوین معصومه صفایی راد 3.9 39 صفحۀ 32 《 مسلمانان موهایی بور و چشمانی آبی رنگ دارند. چرا که این بار اسلام از شرق اروپا سر برآورده است. 》 0 4 فائزه عابدی 1402/6/18 مادام مینگ و ده بچه ی نداشته اش اریک امانوئل اشمیت 4.0 13 صفحۀ 58 اون کسی که کوه رو جابه جا میکنه، با برداشتن سنگ های کوچیک شروع میکنه. 0 8 فائزه عابدی 1402/6/18 مادام مینگ و ده بچه ی نداشته اش اریک امانوئل اشمیت 4.0 13 صفحۀ 58 نه خیلی گوشه گیر، نه ارتباط بیش از حد؛ تعادل انتخاب آدم عاقله. 0 10 فائزه عابدی 1402/6/18 مادام مینگ و ده بچه ی نداشته اش اریک امانوئل اشمیت 4.0 13 صفحۀ 38 آدم های گرانمایه بدون هیچ نسبت فامیلی خودشون رو صمیمی نشون میدن؛ آدم های سخیف بدون هیچ دوستی ای خودشون رو فامیل نشون میدن. 0 3 فائزه عابدی 1402/6/18 مادام مینگ و ده بچه ی نداشته اش اریک امانوئل اشمیت 4.0 13 صفحۀ 29 مهربانی کن اما انتظار قدرشناسی نداشته باش. 0 11