بریدههای کتاب اﻟﻫﻫ اﻟﻫﻫ 1404/3/17 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 211 اگر قرار است پرچم مرتفعی به نام انقلاب اسلامی به اهتزاز درآید، همه باید بدانند داعیه دار چنین تحول بزرگی، انبیا و اولیا و صلحا بودهاند. کار بزرگ، آزمونهای بزرگ و تمرینات سخت و طاقتفرسا میطلبد. تمرین سختی مثل تبعید پانزده ساله از وطن، آوارگی در کشورهای جهان؛ از دست دادن میوهی مثمر زندگی، حاج مصطفی خمینی. 0 3 اﻟﻫﻫ 1404/3/17 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 209 مرد میدان یعنی کسی که هم بخواهد و هم بتواند. 0 7 اﻟﻫﻫ 1404/3/17 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 201 در شرایط فقر، سخی بودن؛ در شرایط خفقان، جسور بودن؛ در شرایط زن، جوانمردانه عمل کردن؛ در شرایط جهل و خفتگی، آگاه و بیدار بودن؛ هر یک به تنهایی سخت است و اما جمع شدنش در یک جا و در یک انسان، شگفتانگیز. همین است که روی چنین انسانی هیچ اسمی نمیشود گذاشت بجز مادر شهید! 0 4 اﻟﻫﻫ 1404/3/17 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 200 اینها را طلبهی تبعیدی، بیحساب انجام میدهد. بی حساب، یعنی بیچشمداشت؛ یعنی «ان تنصراللهی». از همین رو بازخوردش «ینصرکماللهی» است. «وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب» است. 0 7 اﻟﻫﻫ 1404/3/17 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 193 از حدود پنج ماه همسایگیاش با آقا، حکایتها گفت. اما عصارهی همهی حکایتهایش یک جمله بود:« آقا، همان موقع هم آقا بود!» 0 5 اﻟﻫﻫ 1404/3/17 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 141 «مَن عَبَدَ اللهَ عَبَّدَ الله لَهُ کُلِّ شَیءٍ»؛ امام حسن مجتبی علیه السلام میفرماید:« هر کس بندهی خدا باشد، خداوند همه چیز را به بندگی او وامیدارد.» در واقع از جایی که حتی انتظار گشوده شدن روزنهای نداری، برایت پنجره میگشاید و از پنجره نور میفرستد. 0 5 اﻟﻫﻫ 1404/3/17 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 136 از همه مهمتر، انجام سریع و بموقع تکلیف است. در خود ایرانشهر، جوانان مومن و انقلابی کم نبودند، اما اولین کسی که به دیدار تبعیدی تازه از راه رسیده میرود، این جوان زاهدانی است. به تعبیر امروز طلبه، «آتش به اختیار» است؛ یعنی اهل تشخیص درست، عمل بموقع، ایستادن پای عمل... تا کجا؟ تا شهادت. 0 4 اﻟﻫﻫ 1404/3/3 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 117 معلوم است در انقلاب ۵۷ طاغوت نمرد، بلکه از ترس حق بیرون رفت: «جَآءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ» . هر جا و هر وقت حق جا خالی کند، طاغوت دوباره بازمیگردد! 0 7 اﻟﻫﻫ 1404/3/3 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 81 پس مرحبا به تبعید، شکنجه، زندان و شهادت، که هر یک میخ محکمی است بر پایههای نهضت. پیش به سوی استقبال از تمام سختیها و مرارتهای پیشِ رو. 0 9 اﻟﻫﻫ 1404/3/3 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 60 طلبهی انقلابی، هیچ وقت از منبر آماده بالا نرفته؛ خود، منبر ساخته؛ با کمک پامنبریها. خاصیت چنین منبری، قد کشیدن، بالا رفتن و از دریچهها خارج شدن است. 0 6 اﻟﻫﻫ 1404/3/3 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 51 بسته شدن تمام پنجرههای رو به بیرون، منجر به گشایش پنجرههای رو به درون میشود. 0 12 اﻟﻫﻫ 1403/12/30 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 195 صفحۀ 161 اعتقاد هم مثل عشق، دردسرها دارد. شاید که جنسِ عشق و اعتقاد یکی باشد و ما نمیدانیم. 0 13 اﻟﻫﻫ 1403/12/30 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 195 صفحۀ 90 فرق است میان «حسرت» و «میلِ به جبران»، چرا که میل به جبران، قرینِ توبه است، و توبه بازسازی روح است در محضر حق. 0 10 اﻟﻫﻫ 1403/12/30 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 195 صفحۀ 45 عاشقی، میدانی که حرفهی ارزانی نیست. به قیمت جان _ و به اقساط _ خریدهییمش. پس چرا باید به هنگامِ پرداختِ آخرین قسطِ آن، مضطرب باشیم؟ 0 9 اﻟﻫﻫ 1403/12/30 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 195 صفحۀ 30 اعتقاد، جهان را آباد خواهد کرد، و صدای رسایِ مرد معتقد، صدای اعتقاد است نه عربدهی ریا؛ و اگر حق بود که جملگیِ عبادات در خلوت و خاموشی انجام گیرد و به زمزمه یا در دل، اذان را بر بلندای منارهها نمیگفتند _ با صوتِ بلندِ دلنشینِ پر طنین،... 0 1 اﻟﻫﻫ 1403/12/30 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 195 صفحۀ 20 محمد آموخته بود که در نهایتِ ادب سخن بگوید؛ و در ادبِ بیاضطراب، برای مخالفانِ کمتاب، زهری هست. 0 1 اﻟﻫﻫ 1403/12/30 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 195 صفحۀ 17 خداوندا! راه، دو، ما در حکم واحد. بر سر دو راهی میگذاریمان که چه کنیم _ آنگاه که هیچ یک از دو راه را نمیشناسیم و از پایان هیچ کدام خبر نداریم؟ 0 1 اﻟﻫﻫ 1403/9/27 جین ایر شارلوت برونته 4.2 167 صفحۀ 66 این خیلی بهتر است که آدم رنجی را تحمل کند که بهجز خودش هیچکس آن را درک نمیکند تا اینکه مرتکب عمل شتابزدهای شود که نتایج بدش دامنگیر همهی بستگانش شود. 0 7 اﻟﻫﻫ 1403/8/17 جاذبه و دافعه علی (ع) مرتضی مطهری 4.6 87 صفحۀ 48 خودپرستی محدودیت و حصار است. عشق به غیر مطلقاً، این حصار را میشکند. 0 6 اﻟﻫﻫ 1403/8/13 جاذبه و دافعه علی (ع) مرتضی مطهری 4.6 87 صفحۀ 22 غالباً خیال میکنند که حسن خلق و لطف معاشرت و به اصطلاح امروز «اجتماعی بودن» همین است که انسان همه را با خود دوست کند.اما این برای انسان هدفدار و مسلکی-که فکر و ایدهای را در اجتماع تعقیب میکند و درباره منفعت خودش نمیاندیشد- میسر نیست. چنین انسانی خواه ناخواه یکرو و قاطع و صریح است مگر آنکه منافق و دورو باشد. زیرا همه مردم یک جور فکر نمیکنند و یک جور احساس ندارند و پسندهای همه یکنواخت نیست. 0 5
بریدههای کتاب اﻟﻫﻫ اﻟﻫﻫ 1404/3/17 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 211 اگر قرار است پرچم مرتفعی به نام انقلاب اسلامی به اهتزاز درآید، همه باید بدانند داعیه دار چنین تحول بزرگی، انبیا و اولیا و صلحا بودهاند. کار بزرگ، آزمونهای بزرگ و تمرینات سخت و طاقتفرسا میطلبد. تمرین سختی مثل تبعید پانزده ساله از وطن، آوارگی در کشورهای جهان؛ از دست دادن میوهی مثمر زندگی، حاج مصطفی خمینی. 0 3 اﻟﻫﻫ 1404/3/17 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 209 مرد میدان یعنی کسی که هم بخواهد و هم بتواند. 0 7 اﻟﻫﻫ 1404/3/17 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 201 در شرایط فقر، سخی بودن؛ در شرایط خفقان، جسور بودن؛ در شرایط زن، جوانمردانه عمل کردن؛ در شرایط جهل و خفتگی، آگاه و بیدار بودن؛ هر یک به تنهایی سخت است و اما جمع شدنش در یک جا و در یک انسان، شگفتانگیز. همین است که روی چنین انسانی هیچ اسمی نمیشود گذاشت بجز مادر شهید! 0 4 اﻟﻫﻫ 1404/3/17 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 200 اینها را طلبهی تبعیدی، بیحساب انجام میدهد. بی حساب، یعنی بیچشمداشت؛ یعنی «ان تنصراللهی». از همین رو بازخوردش «ینصرکماللهی» است. «وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب» است. 0 7 اﻟﻫﻫ 1404/3/17 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 193 از حدود پنج ماه همسایگیاش با آقا، حکایتها گفت. اما عصارهی همهی حکایتهایش یک جمله بود:« آقا، همان موقع هم آقا بود!» 0 5 اﻟﻫﻫ 1404/3/17 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 141 «مَن عَبَدَ اللهَ عَبَّدَ الله لَهُ کُلِّ شَیءٍ»؛ امام حسن مجتبی علیه السلام میفرماید:« هر کس بندهی خدا باشد، خداوند همه چیز را به بندگی او وامیدارد.» در واقع از جایی که حتی انتظار گشوده شدن روزنهای نداری، برایت پنجره میگشاید و از پنجره نور میفرستد. 0 5 اﻟﻫﻫ 1404/3/17 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 136 از همه مهمتر، انجام سریع و بموقع تکلیف است. در خود ایرانشهر، جوانان مومن و انقلابی کم نبودند، اما اولین کسی که به دیدار تبعیدی تازه از راه رسیده میرود، این جوان زاهدانی است. به تعبیر امروز طلبه، «آتش به اختیار» است؛ یعنی اهل تشخیص درست، عمل بموقع، ایستادن پای عمل... تا کجا؟ تا شهادت. 0 4 اﻟﻫﻫ 1404/3/3 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 117 معلوم است در انقلاب ۵۷ طاغوت نمرد، بلکه از ترس حق بیرون رفت: «جَآءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ» . هر جا و هر وقت حق جا خالی کند، طاغوت دوباره بازمیگردد! 0 7 اﻟﻫﻫ 1404/3/3 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 81 پس مرحبا به تبعید، شکنجه، زندان و شهادت، که هر یک میخ محکمی است بر پایههای نهضت. پیش به سوی استقبال از تمام سختیها و مرارتهای پیشِ رو. 0 9 اﻟﻫﻫ 1404/3/3 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 60 طلبهی انقلابی، هیچ وقت از منبر آماده بالا نرفته؛ خود، منبر ساخته؛ با کمک پامنبریها. خاصیت چنین منبری، قد کشیدن، بالا رفتن و از دریچهها خارج شدن است. 0 6 اﻟﻫﻫ 1404/3/3 آقای ایرانشهر؛ سفرنامه ی یک تبعید رحیم مخدومی 4.1 15 صفحۀ 51 بسته شدن تمام پنجرههای رو به بیرون، منجر به گشایش پنجرههای رو به درون میشود. 0 12 اﻟﻫﻫ 1403/12/30 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 195 صفحۀ 161 اعتقاد هم مثل عشق، دردسرها دارد. شاید که جنسِ عشق و اعتقاد یکی باشد و ما نمیدانیم. 0 13 اﻟﻫﻫ 1403/12/30 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 195 صفحۀ 90 فرق است میان «حسرت» و «میلِ به جبران»، چرا که میل به جبران، قرینِ توبه است، و توبه بازسازی روح است در محضر حق. 0 10 اﻟﻫﻫ 1403/12/30 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 195 صفحۀ 45 عاشقی، میدانی که حرفهی ارزانی نیست. به قیمت جان _ و به اقساط _ خریدهییمش. پس چرا باید به هنگامِ پرداختِ آخرین قسطِ آن، مضطرب باشیم؟ 0 9 اﻟﻫﻫ 1403/12/30 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 195 صفحۀ 30 اعتقاد، جهان را آباد خواهد کرد، و صدای رسایِ مرد معتقد، صدای اعتقاد است نه عربدهی ریا؛ و اگر حق بود که جملگیِ عبادات در خلوت و خاموشی انجام گیرد و به زمزمه یا در دل، اذان را بر بلندای منارهها نمیگفتند _ با صوتِ بلندِ دلنشینِ پر طنین،... 0 1 اﻟﻫﻫ 1403/12/30 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 195 صفحۀ 20 محمد آموخته بود که در نهایتِ ادب سخن بگوید؛ و در ادبِ بیاضطراب، برای مخالفانِ کمتاب، زهری هست. 0 1 اﻟﻫﻫ 1403/12/30 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 195 صفحۀ 17 خداوندا! راه، دو، ما در حکم واحد. بر سر دو راهی میگذاریمان که چه کنیم _ آنگاه که هیچ یک از دو راه را نمیشناسیم و از پایان هیچ کدام خبر نداریم؟ 0 1 اﻟﻫﻫ 1403/9/27 جین ایر شارلوت برونته 4.2 167 صفحۀ 66 این خیلی بهتر است که آدم رنجی را تحمل کند که بهجز خودش هیچکس آن را درک نمیکند تا اینکه مرتکب عمل شتابزدهای شود که نتایج بدش دامنگیر همهی بستگانش شود. 0 7 اﻟﻫﻫ 1403/8/17 جاذبه و دافعه علی (ع) مرتضی مطهری 4.6 87 صفحۀ 48 خودپرستی محدودیت و حصار است. عشق به غیر مطلقاً، این حصار را میشکند. 0 6 اﻟﻫﻫ 1403/8/13 جاذبه و دافعه علی (ع) مرتضی مطهری 4.6 87 صفحۀ 22 غالباً خیال میکنند که حسن خلق و لطف معاشرت و به اصطلاح امروز «اجتماعی بودن» همین است که انسان همه را با خود دوست کند.اما این برای انسان هدفدار و مسلکی-که فکر و ایدهای را در اجتماع تعقیب میکند و درباره منفعت خودش نمیاندیشد- میسر نیست. چنین انسانی خواه ناخواه یکرو و قاطع و صریح است مگر آنکه منافق و دورو باشد. زیرا همه مردم یک جور فکر نمیکنند و یک جور احساس ندارند و پسندهای همه یکنواخت نیست. 0 5