بریدههای کتاب amitis amitis 3 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 250 دوروبرتان را خوب نگاه کنید! ما حتی نمیدانیم خود این پدیده زنده کجا زندگی میکند، چه هست و چه نام دارد؟ اگر کتابهامان را ازمان بگیرند و تنها رهامان کنند، به آنی گم و پریشان میشویم و دیگر نمیدانیم چه باید بکنیم و چه نباید، چه را باید دوست بداریم و به چه نفرت بورزیم، چه چیز را حرمت بگذاریم و چه چیزی را تحقیر کنیم. حتی خود انسان بودن هم برایمان بار گرانی است؛ انسانی با گوشت و خون واقعی خود. خجالت میکشیم انسان باشیم، عار و ننگمان میآید، دوست داریم در همان هیأت من در آوردی بشریت ظاهر شویم. ما مردگانی به دنیا آمدهایم و مدت هاست که از پدرانی زنده، نطفه نمیبندیم و این وضعیت را بیشتر و بیشتر دوست داریم. ذائقهمان عوض شده ما. به زودی به جایی میرسیم که از یک ایده نطفهمان بسته شود. اما کافی است؛ دیگر نمیخواهم بیش از این از زیرزمین بنویسم... . 0 13 amitis 4 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 196 خیلی چیزها توی رابطه مبناش همین احترام است. 0 1 amitis 4 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 194 باز هم همان شد لیزا؛ آدمیزاد فقط غم و گرفتاری اش به چشمش میآید، روز خوش و خوشبختیاش را نمیبیند و به حساب نمیآورد. 0 10 amitis 4 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 133 ای که لعنت به مدرسه، لعنت به آن سالهای موحش بیگاری و حبس با اعمال شاقه! 0 7 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 108 یک چیز دیگر هم بود که عذابم میداد، و آن اینکه هیچکس شبیه من نبود و من هم شبیه کسی نبودم. من تنهام و آنها باهم. این چیزی بود که در فکرم میگذشت. 0 2 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 107 هر انسان فهیم و تربیت شدهی عصر ما، بزدل و بردهصفت است و باید هم چنین باشد؛ این وضعیت عادی اوست. من عمیقا به این قضیه ایمان دارم. انسان زمانهی ما چنین بار آمده و برای همین خلق شده. بحث الان و شرایط خاصی که در زمانهی ما وجود داشته باشد. نیست، بلکه در همه ی دوره ها انسان دانا و مترقی باید بزدل و برده باشد. این قانون طبیعت برای همهی انسان های متمدن و فهمیدهی روی زمین است. 0 2 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 84 حالا من از شما میپرسم که، چه انتظاری میتوان از انسان داشت؟ این موجودی که چنین خصایص غریبی دارد؟ همهی مواهب و نعمت های زمینی را به پایش بریزید، تا خرخره در سعادت غرقش کنید، هر پنج انگشتتان را هم در عسل فرو کنید و به دهانش بگذاريد، چنان از پول بینیازش کنید که دیگر جز خوردن و خوابیدن و تلاش برای ادامهی تاریخ پرافتخار بشری کاری نداشته باشد؛ همین آدم اما از روی حقنشناسی و فقط برای آزار و اذیت به شما صدمه میزند و خصومت میورزد. همین آدم حتی همهی آنچه را به او داده اید، به خطر میاندازد و عمدا بیهوده ترین هوس را دنبال میکند؛ بدترین دیوانهبازی و ضرر مالی را به بار میآورد، آن هم تنها برای اینکه وضعیت مرفه و راحت و معقولش را قربانی فانتزی ها و خیالپردازی های خویش کند. 0 1 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 77 آدمیزاد فقط بردهی خواستهی خودش است؛ و این استقلالش را به هیچ قاعده و قانونی نمیفروشد. فقط هم خدا میداند که این خواسته و میل چیست و چه ماهیتی دارد... . 1 33 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 72 تمدن در بشر تنها باعث چند پهلو شدن و رشد احساسات و عواطف میشود... و قطعا چیز بیشتری برایش ندارد. آدمیزاد هم از طریق همین چند پهلو شدن به جایی میرسد که در خونریزی لذتی پیدا میکند، اصلا همین طور هم شده. 0 10 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 57 آخر کدام آدم عاقلی را دیدهاید که قدری هم که شده، به خودش احترام بگذارد؟ 0 8 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 53 میدانید موضوع چیست؟ موضوع، فهمیدن همه چیز است؛ پی بردن به همه چیز، همهی ناممکن ها و دیوارهای سنگی و آشتی نکردن حتی با یکی از آنها، البته درصورتی که خودتان این سازگاری و آشتی را نخواهید و به مذاقتان خوش نیاید. مسأله رفتن و رسیدن به منفورترین نتایج تاریخ است؛ آن هم از طریق محکم ترین زنجیر های منطقی. و آن نتیجه، یک موضوع جاودانه است: اینکه حتی در وجود یک دیوار سنگی هم گویا خود ماییم که تقصیرکاریم، هرچند بازهم به وضوح مشخص است که هیچ تقصیری نداریم. پس باید ساکت و بی رمق تنها دندان برهم سایید و غرق در اشتیاقی شیرین _ در همان حالت لَختی و سستی _ یخ زد و به این فکر کرد که حتی خباثت در حق کسی هم از دست تو ساخته نیست؛ به اینکه گمشدهات را نیافتهای و ممکن است هرگز هم نیابی؛ به اینکه همهی اینها فریب و دروغ و حقهبازی بوده و اصلا معلوم نیست، دست چه کسی یا چه چیزی در کار است. اما به رغم این ابهامات و فریبها، هنوز هم درد میکشید و هرچه ابهامتان بیشتر میشود، دردی هم که میکشید، بیشتر است! 0 5 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 22 انسان ماشین نیست که بتواند صرفا با قانون و فرمول زندگی کند. 0 12 amitis 6 روز پیش سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 383 زندگی جدیدمان را با هم شروع می کنیم. دیگر هرگز قرار نیست تنها باشیم. 0 10 amitis 6 روز پیش سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 382 حتی اگر میلیونها سال را صرف ستایش تو کنم، هنوز هم شایستهی تو نخواهم بود. 0 17 amitis 6 روز پیش سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 349 هرچی باشه، عشق انگیزهی فوق العادهای برای قتله. 0 7 amitis 6 روز پیش سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 342 تنها چیزی که بدتر از نداشتن توعه، اینه که نداشته باشمت و ببینم با کس دیگهای هستی. 0 2 amitis 6 روز پیش سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 324 فکر کنم وقتی به اندازه کافی به یکی علاقه داشته باشی، به نقطهای میرسی که نداشتنش خیلی دردناکتر از اینه که اون رو داشته باشی و خطر از دست دادنش رو به جون بخری. متوجه میشی که این خطر ارزشش رو داره، چون خوشبختی هرچقدر هم کوتاه باشه، همیشه ارزشش رو داره. 0 2 amitis 1404/5/27 سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 237 وقتی بهم میگن کاری رو نکنم، فقط باعث میشه بیشتر دلم بخواد انجامش بدم. 1 14 amitis 1404/5/26 سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 191 میپرسم: "تاحالا عاشق شدهی؟" می گوید: "نه، هیچوقت. چهجوریه؟" _افتضاح! 0 24 amitis 1404/5/25 سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 118 شاعران میتوانند هرچیزی که دلشان می خواهد بگویند؛ ارزش یک زن به بدنش نیست، به ذهنش است. 0 19
بریدههای کتاب amitis amitis 3 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 250 دوروبرتان را خوب نگاه کنید! ما حتی نمیدانیم خود این پدیده زنده کجا زندگی میکند، چه هست و چه نام دارد؟ اگر کتابهامان را ازمان بگیرند و تنها رهامان کنند، به آنی گم و پریشان میشویم و دیگر نمیدانیم چه باید بکنیم و چه نباید، چه را باید دوست بداریم و به چه نفرت بورزیم، چه چیز را حرمت بگذاریم و چه چیزی را تحقیر کنیم. حتی خود انسان بودن هم برایمان بار گرانی است؛ انسانی با گوشت و خون واقعی خود. خجالت میکشیم انسان باشیم، عار و ننگمان میآید، دوست داریم در همان هیأت من در آوردی بشریت ظاهر شویم. ما مردگانی به دنیا آمدهایم و مدت هاست که از پدرانی زنده، نطفه نمیبندیم و این وضعیت را بیشتر و بیشتر دوست داریم. ذائقهمان عوض شده ما. به زودی به جایی میرسیم که از یک ایده نطفهمان بسته شود. اما کافی است؛ دیگر نمیخواهم بیش از این از زیرزمین بنویسم... . 0 13 amitis 4 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 196 خیلی چیزها توی رابطه مبناش همین احترام است. 0 1 amitis 4 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 194 باز هم همان شد لیزا؛ آدمیزاد فقط غم و گرفتاری اش به چشمش میآید، روز خوش و خوشبختیاش را نمیبیند و به حساب نمیآورد. 0 10 amitis 4 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 133 ای که لعنت به مدرسه، لعنت به آن سالهای موحش بیگاری و حبس با اعمال شاقه! 0 7 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 108 یک چیز دیگر هم بود که عذابم میداد، و آن اینکه هیچکس شبیه من نبود و من هم شبیه کسی نبودم. من تنهام و آنها باهم. این چیزی بود که در فکرم میگذشت. 0 2 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 107 هر انسان فهیم و تربیت شدهی عصر ما، بزدل و بردهصفت است و باید هم چنین باشد؛ این وضعیت عادی اوست. من عمیقا به این قضیه ایمان دارم. انسان زمانهی ما چنین بار آمده و برای همین خلق شده. بحث الان و شرایط خاصی که در زمانهی ما وجود داشته باشد. نیست، بلکه در همه ی دوره ها انسان دانا و مترقی باید بزدل و برده باشد. این قانون طبیعت برای همهی انسان های متمدن و فهمیدهی روی زمین است. 0 2 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 84 حالا من از شما میپرسم که، چه انتظاری میتوان از انسان داشت؟ این موجودی که چنین خصایص غریبی دارد؟ همهی مواهب و نعمت های زمینی را به پایش بریزید، تا خرخره در سعادت غرقش کنید، هر پنج انگشتتان را هم در عسل فرو کنید و به دهانش بگذاريد، چنان از پول بینیازش کنید که دیگر جز خوردن و خوابیدن و تلاش برای ادامهی تاریخ پرافتخار بشری کاری نداشته باشد؛ همین آدم اما از روی حقنشناسی و فقط برای آزار و اذیت به شما صدمه میزند و خصومت میورزد. همین آدم حتی همهی آنچه را به او داده اید، به خطر میاندازد و عمدا بیهوده ترین هوس را دنبال میکند؛ بدترین دیوانهبازی و ضرر مالی را به بار میآورد، آن هم تنها برای اینکه وضعیت مرفه و راحت و معقولش را قربانی فانتزی ها و خیالپردازی های خویش کند. 0 1 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 77 آدمیزاد فقط بردهی خواستهی خودش است؛ و این استقلالش را به هیچ قاعده و قانونی نمیفروشد. فقط هم خدا میداند که این خواسته و میل چیست و چه ماهیتی دارد... . 1 33 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 72 تمدن در بشر تنها باعث چند پهلو شدن و رشد احساسات و عواطف میشود... و قطعا چیز بیشتری برایش ندارد. آدمیزاد هم از طریق همین چند پهلو شدن به جایی میرسد که در خونریزی لذتی پیدا میکند، اصلا همین طور هم شده. 0 10 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 57 آخر کدام آدم عاقلی را دیدهاید که قدری هم که شده، به خودش احترام بگذارد؟ 0 8 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 53 میدانید موضوع چیست؟ موضوع، فهمیدن همه چیز است؛ پی بردن به همه چیز، همهی ناممکن ها و دیوارهای سنگی و آشتی نکردن حتی با یکی از آنها، البته درصورتی که خودتان این سازگاری و آشتی را نخواهید و به مذاقتان خوش نیاید. مسأله رفتن و رسیدن به منفورترین نتایج تاریخ است؛ آن هم از طریق محکم ترین زنجیر های منطقی. و آن نتیجه، یک موضوع جاودانه است: اینکه حتی در وجود یک دیوار سنگی هم گویا خود ماییم که تقصیرکاریم، هرچند بازهم به وضوح مشخص است که هیچ تقصیری نداریم. پس باید ساکت و بی رمق تنها دندان برهم سایید و غرق در اشتیاقی شیرین _ در همان حالت لَختی و سستی _ یخ زد و به این فکر کرد که حتی خباثت در حق کسی هم از دست تو ساخته نیست؛ به اینکه گمشدهات را نیافتهای و ممکن است هرگز هم نیابی؛ به اینکه همهی اینها فریب و دروغ و حقهبازی بوده و اصلا معلوم نیست، دست چه کسی یا چه چیزی در کار است. اما به رغم این ابهامات و فریبها، هنوز هم درد میکشید و هرچه ابهامتان بیشتر میشود، دردی هم که میکشید، بیشتر است! 0 5 amitis 5 روز پیش یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 22 انسان ماشین نیست که بتواند صرفا با قانون و فرمول زندگی کند. 0 12 amitis 6 روز پیش سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 383 زندگی جدیدمان را با هم شروع می کنیم. دیگر هرگز قرار نیست تنها باشیم. 0 10 amitis 6 روز پیش سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 382 حتی اگر میلیونها سال را صرف ستایش تو کنم، هنوز هم شایستهی تو نخواهم بود. 0 17 amitis 6 روز پیش سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 349 هرچی باشه، عشق انگیزهی فوق العادهای برای قتله. 0 7 amitis 6 روز پیش سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 342 تنها چیزی که بدتر از نداشتن توعه، اینه که نداشته باشمت و ببینم با کس دیگهای هستی. 0 2 amitis 6 روز پیش سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 324 فکر کنم وقتی به اندازه کافی به یکی علاقه داشته باشی، به نقطهای میرسی که نداشتنش خیلی دردناکتر از اینه که اون رو داشته باشی و خطر از دست دادنش رو به جون بخری. متوجه میشی که این خطر ارزشش رو داره، چون خوشبختی هرچقدر هم کوتاه باشه، همیشه ارزشش رو داره. 0 2 amitis 1404/5/27 سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 237 وقتی بهم میگن کاری رو نکنم، فقط باعث میشه بیشتر دلم بخواد انجامش بدم. 1 14 amitis 1404/5/26 سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 191 میپرسم: "تاحالا عاشق شدهی؟" می گوید: "نه، هیچوقت. چهجوریه؟" _افتضاح! 0 24 amitis 1404/5/25 سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 49 صفحۀ 118 شاعران میتوانند هرچیزی که دلشان می خواهد بگویند؛ ارزش یک زن به بدنش نیست، به ذهنش است. 0 19