بریدههای کتاب آوا فیاضی آوا فیاضی 6 ساعت پیش سوء تفاهم آلبر کامو 3.9 40 صفحۀ 83 0 0 آوا فیاضی 6 ساعت پیش سوء تفاهم آلبر کامو 3.9 40 صفحۀ 80 0 0 آوا فیاضی 6 ساعت پیش سوء تفاهم آلبر کامو 3.9 40 صفحۀ 78 0 0 آوا فیاضی دیروز شرط بندی آنتون چخوف 4.1 43 صفحۀ 2 اعدام ، فرد را درجا میکشد منتها حبس ابد آهسته آهسته. 0 2 آوا فیاضی دیروز زنان کوچک لوییزا می الکوت 4.2 125 صفحۀ 170 آرام بگیر ، پشت هر تاریکی روشنی است. 0 0 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 65 او کل دنیایم بود در رویاهایم امید به آیندهام بود! 0 2 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 62 آخر اغلب اینطوری است که آنچه برای شما والا و مقدس و محترم است دیگران و جمع دوستانتان را به خنده میاندازد و علتش هم معلوم نیست. 0 0 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 57 خودم دیگر مرده بودم، چطور میتوانستم ارسال دیگری را نجات بدهم؟ اصلاً از کجا میدانید که من آن زمان میخواستم دیگری را نجات بدهم؟ کسی چه میداند من آن لحظه چه کشیدم؟ 0 0 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 56 میگویند کسانی که میروند لبه پرتگاه میایستند انگار خود به خود به ته دره کشیده میشوند و به نظر من خیلی از خودکشیها و قتلها فقط به خاطر این دلیل اتفاق افتاده که تپانچه دم دست بوده است. 0 0 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 43 من حق و حقیقت را میگویم و از روبرو شدن با حقیقت هیچ واهمهای ندارم : مقصر او بود! تقصیر خودش بود!... 0 0 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 43 همه چیز واضح بود ، نقشه من مثل روز روشن بود : خشنم ، مغرورم و هیچ نیازی به تسلی خاطر احدی ندارم و در سکوت رنج میکشم. 0 0 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 41 شما طردم کرده بودید ، شما آدمها. با آن سکوت تحقیرآمیزتان من را راندید. درست در برههای که پرشورترین احساساتم را نثارشان میکردم ، جواب اشتیاقم را با آزار دادید و تا آخر عمر رنجیده خاطرم کردید. حالا من مسلماً حق دارم بین شما و خودم دیوار بکشم . 0 1 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 39 تنها چیزی که زنها را هلاک میکند همین نداشتن خلاقیت است. 0 0 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 39 چه فایده که او خودش را کشته و الان در سالن دراز به دراز افتاده روی میز؟ 0 20 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 39 زن ها خودشان ابتکار عمل ندارند این اصل است! 0 1 آوا فیاضی 4 روز پیش بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 130 صفحۀ 90 فراموشی را بستاییم؛چرا که ما را پس از مرگ نزدیکترین دوست زنده نگه می دارد ، و فراموشی را با دردناکترین نفرتها بیامیزیم؛ زیرا انسان دوستانش را فراموش میکند،کتابهایی را که خوانده است فراموش میکند و رنگ مهربان نگاه یک رهگذر را.... آنها را هم فراموش میکند. 0 2 آوا فیاضی 4 روز پیش بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 130 صفحۀ 73 مرگ ، سخن دیگریست. مرگ ، سخن سادهییست. 0 0 آوا فیاضی 4 روز پیش بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 130 صفحۀ 61 0 0 آوا فیاضی 4 روز پیش بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 130 صفحۀ 32 شهر ، آواز نیست که رهگذری به یاد بیاورد ، بخواند و بعد فراموش کند. هیچکس شهری را بیدلیل نفرین نخواهد کرد. هیچکس را نخواهی یافت که راست بگوید که شهرم را نمیشناسم. انسان ، خاک را تقدیس میکند. انسان در خاک میرویَد چون گیاه و در خاک میمیرد. 0 0 آوا فیاضی 4 روز پیش بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 130 صفحۀ 31 و ما از مجرمین روزگارمان نیستیم. ما را به قصاص گناهی که نکردهییم نمیسوزند. 0 0
بریدههای کتاب آوا فیاضی آوا فیاضی 6 ساعت پیش سوء تفاهم آلبر کامو 3.9 40 صفحۀ 83 0 0 آوا فیاضی 6 ساعت پیش سوء تفاهم آلبر کامو 3.9 40 صفحۀ 80 0 0 آوا فیاضی 6 ساعت پیش سوء تفاهم آلبر کامو 3.9 40 صفحۀ 78 0 0 آوا فیاضی دیروز شرط بندی آنتون چخوف 4.1 43 صفحۀ 2 اعدام ، فرد را درجا میکشد منتها حبس ابد آهسته آهسته. 0 2 آوا فیاضی دیروز زنان کوچک لوییزا می الکوت 4.2 125 صفحۀ 170 آرام بگیر ، پشت هر تاریکی روشنی است. 0 0 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 65 او کل دنیایم بود در رویاهایم امید به آیندهام بود! 0 2 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 62 آخر اغلب اینطوری است که آنچه برای شما والا و مقدس و محترم است دیگران و جمع دوستانتان را به خنده میاندازد و علتش هم معلوم نیست. 0 0 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 57 خودم دیگر مرده بودم، چطور میتوانستم ارسال دیگری را نجات بدهم؟ اصلاً از کجا میدانید که من آن زمان میخواستم دیگری را نجات بدهم؟ کسی چه میداند من آن لحظه چه کشیدم؟ 0 0 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 56 میگویند کسانی که میروند لبه پرتگاه میایستند انگار خود به خود به ته دره کشیده میشوند و به نظر من خیلی از خودکشیها و قتلها فقط به خاطر این دلیل اتفاق افتاده که تپانچه دم دست بوده است. 0 0 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 43 من حق و حقیقت را میگویم و از روبرو شدن با حقیقت هیچ واهمهای ندارم : مقصر او بود! تقصیر خودش بود!... 0 0 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 43 همه چیز واضح بود ، نقشه من مثل روز روشن بود : خشنم ، مغرورم و هیچ نیازی به تسلی خاطر احدی ندارم و در سکوت رنج میکشم. 0 0 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 41 شما طردم کرده بودید ، شما آدمها. با آن سکوت تحقیرآمیزتان من را راندید. درست در برههای که پرشورترین احساساتم را نثارشان میکردم ، جواب اشتیاقم را با آزار دادید و تا آخر عمر رنجیده خاطرم کردید. حالا من مسلماً حق دارم بین شما و خودم دیوار بکشم . 0 1 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 39 تنها چیزی که زنها را هلاک میکند همین نداشتن خلاقیت است. 0 0 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 39 چه فایده که او خودش را کشته و الان در سالن دراز به دراز افتاده روی میز؟ 0 20 آوا فیاضی 2 روز پیش نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 261 صفحۀ 39 زن ها خودشان ابتکار عمل ندارند این اصل است! 0 1 آوا فیاضی 4 روز پیش بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 130 صفحۀ 90 فراموشی را بستاییم؛چرا که ما را پس از مرگ نزدیکترین دوست زنده نگه می دارد ، و فراموشی را با دردناکترین نفرتها بیامیزیم؛ زیرا انسان دوستانش را فراموش میکند،کتابهایی را که خوانده است فراموش میکند و رنگ مهربان نگاه یک رهگذر را.... آنها را هم فراموش میکند. 0 2 آوا فیاضی 4 روز پیش بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 130 صفحۀ 73 مرگ ، سخن دیگریست. مرگ ، سخن سادهییست. 0 0 آوا فیاضی 4 روز پیش بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 130 صفحۀ 61 0 0 آوا فیاضی 4 روز پیش بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 130 صفحۀ 32 شهر ، آواز نیست که رهگذری به یاد بیاورد ، بخواند و بعد فراموش کند. هیچکس شهری را بیدلیل نفرین نخواهد کرد. هیچکس را نخواهی یافت که راست بگوید که شهرم را نمیشناسم. انسان ، خاک را تقدیس میکند. انسان در خاک میرویَد چون گیاه و در خاک میمیرد. 0 0 آوا فیاضی 4 روز پیش بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 130 صفحۀ 31 و ما از مجرمین روزگارمان نیستیم. ما را به قصاص گناهی که نکردهییم نمیسوزند. 0 0