بریدههای کتاب Asal Asal 6 روز پیش زن زیادی جلال آل احمد 3.4 52 صفحۀ 86 وقتی در مملکتی قصاص قبل از جنایت میکنند؛ پس جنایت را هم پس از قصاص هم میتوان مرتکب شد. 0 1 Asal 1404/4/2 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.5 2 صفحۀ 270 وقت هایی ضمن درد روحی ما از لحاظ عاطفی خودمون رو از تجربهای جدا میکنیم تا بتونیم از لحاظ جسمی زنده بمونیم. 0 5 Asal 1404/4/2 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.5 2 صفحۀ 270 نوعی حس اولیه در وجود همه انسانهاست؛ ما هنوز که هنوز است همان نئاندرتالهای ابتدایی هستیم. ما تنها یککار روی این کره خاکی داریم؛ زنده ماندن. اما مشکل اینجاست که زنده ماندن میتواند زندگی را کمی چالشبرانگیز کند. 0 1 Asal 1404/4/1 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.5 2 صفحۀ 224 پذیرا بودن موقعیتها با آغوش باز فقط درها را برایتان باز نمیکند؛ بلکه کاری میکند تا درها از جایشان کنده شوند! 0 3 Asal 1404/4/1 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.5 2 صفحۀ 103 کاش میشد بعضی روزها این درد زشت و پرقدرت را مثل تیشرت به تن کنم تا خودش را نشان دهد؛ آن وقت دیگران میفهمیدند که نباید از من توقع زیادی داشته باشند. 4 29 Asal 1404/3/31 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 206 صفحۀ 93 درد اين جاست كه آدميزاد روى زمین تنهاست. پهلوانى روسى بود كه عربده زد: روى اين خاک يك آدم زنده پیدا میشود ؟! من پهلوان نيستم اما همين را مىپرسم و هيچ جوابی نمیآید. 0 2 Asal 1404/3/30 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.5 2 صفحۀ 99 زخمهای کهنه اغلب پشت سرشان دردهای گاه و بیگاه به یادگار میگذارند و این چیزی نیست که بخواهید بابتش نگران باشید. 0 3 Asal 1404/3/29 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.5 2 صفحۀ 37 همگی تظاهر به بیگناهی میکنیم اما هیچ کدام بیگناه نیستیم. 0 2 Asal 1404/3/29 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 206 صفحۀ 29 بزرگوارىای كه حاصل تجربه نيست، ارزان است و حتى اگر جانت را در راهش قربانى كنى باز هم ارزشى ندارد چون فقط از سر جوشش جوانى و سرريز نيرو و انرژى است، از روى اشتیاق شديد به زیبایی! حالا بیایید عمل بزرگوارانهاى را در نظر بگيريد كه دشوار است، بی سروصدا و بی زرق برق، تعريفش به گوش كسی نمیرسد، با بهتان و تهمت همراه است، فداكارى زياد میطلبد و ذرهاى خوش نامی در پی ندارد و باعث میشود شما -كه در خوبی همتا نداريد- در نظر ديگران پستترين بشر روى زمین جلوه کنید. حالاً حاضريد چنين كاری را انجام بدهید؟! 0 1 Asal 1404/1/20 فرندز؛ دوستان و عاشقان متیو پری 4.2 32 صفحۀ 39 با خودم فکر میکردم برنده میشم؛ درواقع میدونستم برنده میشم چون برنده شدن برای هیچکس اندازه من حیاتی نبود. 1 5 Asal 1403/11/18 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 392 صفحۀ 226 او جوری تربیت شده بود که رفتارش با دیگران فرق داشت. بعدها دانستم که درک او آسانتر از بوییدن یک گل است، کافی بود کسی او را ببیند. و من نمیدانم آیا مادرش هم او را به اندازه من دوست داشت؟ آیا کسی میتوانست بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد و آدم را به چه ابدیتی نزدیک میکند؟ آدم پُر میشود جوری که نخواهد به چیز دیگری فکر کند. نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچگاه دچار تردید نشود. او با همان پالتو بلند و بلوز دستباف زبر، تنها ظاهر را نداشت. این پوششها را که از تنش برمیداشتی، آفتابت طلوع میکرد. 0 3 Asal 1403/11/15 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 392 صفحۀ 74 پدر پرسید: 《دنبال چه میگردی؟》 گفت: 《دنبال خودم...》 از آدمی که دنبال خودش میگردد و دیوانگی را پیدا میکند، بیش از این هم انتظار نمیرفت. دیوانه نه آزاری داشت و نه میشد تحملش کرد. 0 4 Asal 1403/10/13 جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی 4.1 140 صفحۀ 259 آدم درد را از یاد میبرد اما خطر نزول درد را هرگز. روح بال بال میزند. دلهره. موج موج دلهره. چیزی در ذات پیدا و ناپیدای وجودت پخش میشود. مداوم و مداوم. دمی درنگ ندارد. دمی تو را وانمیگذارد. زبانههای زهریِ ترس. جانت ذره ذره آب میشود. تو پوش شدن خود را -حتی- لمس میکنی. تو از درون داری تهی میشوی. 0 12
بریدههای کتاب Asal Asal 6 روز پیش زن زیادی جلال آل احمد 3.4 52 صفحۀ 86 وقتی در مملکتی قصاص قبل از جنایت میکنند؛ پس جنایت را هم پس از قصاص هم میتوان مرتکب شد. 0 1 Asal 1404/4/2 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.5 2 صفحۀ 270 وقت هایی ضمن درد روحی ما از لحاظ عاطفی خودمون رو از تجربهای جدا میکنیم تا بتونیم از لحاظ جسمی زنده بمونیم. 0 5 Asal 1404/4/2 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.5 2 صفحۀ 270 نوعی حس اولیه در وجود همه انسانهاست؛ ما هنوز که هنوز است همان نئاندرتالهای ابتدایی هستیم. ما تنها یککار روی این کره خاکی داریم؛ زنده ماندن. اما مشکل اینجاست که زنده ماندن میتواند زندگی را کمی چالشبرانگیز کند. 0 1 Asal 1404/4/1 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.5 2 صفحۀ 224 پذیرا بودن موقعیتها با آغوش باز فقط درها را برایتان باز نمیکند؛ بلکه کاری میکند تا درها از جایشان کنده شوند! 0 3 Asal 1404/4/1 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.5 2 صفحۀ 103 کاش میشد بعضی روزها این درد زشت و پرقدرت را مثل تیشرت به تن کنم تا خودش را نشان دهد؛ آن وقت دیگران میفهمیدند که نباید از من توقع زیادی داشته باشند. 4 29 Asal 1404/3/31 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 206 صفحۀ 93 درد اين جاست كه آدميزاد روى زمین تنهاست. پهلوانى روسى بود كه عربده زد: روى اين خاک يك آدم زنده پیدا میشود ؟! من پهلوان نيستم اما همين را مىپرسم و هيچ جوابی نمیآید. 0 2 Asal 1404/3/30 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.5 2 صفحۀ 99 زخمهای کهنه اغلب پشت سرشان دردهای گاه و بیگاه به یادگار میگذارند و این چیزی نیست که بخواهید بابتش نگران باشید. 0 3 Asal 1404/3/29 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.5 2 صفحۀ 37 همگی تظاهر به بیگناهی میکنیم اما هیچ کدام بیگناه نیستیم. 0 2 Asal 1404/3/29 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 206 صفحۀ 29 بزرگوارىای كه حاصل تجربه نيست، ارزان است و حتى اگر جانت را در راهش قربانى كنى باز هم ارزشى ندارد چون فقط از سر جوشش جوانى و سرريز نيرو و انرژى است، از روى اشتیاق شديد به زیبایی! حالا بیایید عمل بزرگوارانهاى را در نظر بگيريد كه دشوار است، بی سروصدا و بی زرق برق، تعريفش به گوش كسی نمیرسد، با بهتان و تهمت همراه است، فداكارى زياد میطلبد و ذرهاى خوش نامی در پی ندارد و باعث میشود شما -كه در خوبی همتا نداريد- در نظر ديگران پستترين بشر روى زمین جلوه کنید. حالاً حاضريد چنين كاری را انجام بدهید؟! 0 1 Asal 1404/1/20 فرندز؛ دوستان و عاشقان متیو پری 4.2 32 صفحۀ 39 با خودم فکر میکردم برنده میشم؛ درواقع میدونستم برنده میشم چون برنده شدن برای هیچکس اندازه من حیاتی نبود. 1 5 Asal 1403/11/18 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 392 صفحۀ 226 او جوری تربیت شده بود که رفتارش با دیگران فرق داشت. بعدها دانستم که درک او آسانتر از بوییدن یک گل است، کافی بود کسی او را ببیند. و من نمیدانم آیا مادرش هم او را به اندازه من دوست داشت؟ آیا کسی میتوانست بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد و آدم را به چه ابدیتی نزدیک میکند؟ آدم پُر میشود جوری که نخواهد به چیز دیگری فکر کند. نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچگاه دچار تردید نشود. او با همان پالتو بلند و بلوز دستباف زبر، تنها ظاهر را نداشت. این پوششها را که از تنش برمیداشتی، آفتابت طلوع میکرد. 0 3 Asal 1403/11/15 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 392 صفحۀ 74 پدر پرسید: 《دنبال چه میگردی؟》 گفت: 《دنبال خودم...》 از آدمی که دنبال خودش میگردد و دیوانگی را پیدا میکند، بیش از این هم انتظار نمیرفت. دیوانه نه آزاری داشت و نه میشد تحملش کرد. 0 4 Asal 1403/10/13 جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی 4.1 140 صفحۀ 259 آدم درد را از یاد میبرد اما خطر نزول درد را هرگز. روح بال بال میزند. دلهره. موج موج دلهره. چیزی در ذات پیدا و ناپیدای وجودت پخش میشود. مداوم و مداوم. دمی درنگ ندارد. دمی تو را وانمیگذارد. زبانههای زهریِ ترس. جانت ذره ذره آب میشود. تو پوش شدن خود را -حتی- لمس میکنی. تو از درون داری تهی میشوی. 0 12