بریدههای کتاب A A 1403/10/12 زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس 3.7 70 صفحۀ 52 0 2 A 1403/10/10 زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس 3.7 70 صفحۀ 38 0 4 A 1403/10/10 زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس 3.7 70 صفحۀ 33 -من صبح ها سختم است که دهان به صحبت باز کنم.خیلی سختم است،مرا ببخشید😊 0 2 A 1403/8/7 سووشون سیمین دانشور 4.1 248 صفحۀ 258 بشنو جانم: در این دنیا همه چیز دست خود آدم است حتی عشق،حتی جنون،حتی ترس،آدمیزاد اگر بخواهد میتواند کوه ها را جابه کند،میتواند آب هارا بخشکاند،میتواند چرخِ فلک را بهم بریزد،آدمیزاد حکایتیست متواند هر جور حکایتی باشد! 0 6 A 1403/8/4 سووشون سیمین دانشور 4.1 248 صفحۀ 222 به مجرد بع جای سلام میگفت :بنده مسیحی هستم! اما هنوز ظهر نشده یادش میرفت و به ابوالفضل العباس قسم میخورد 0 4 A 1403/7/23 دختر مهتاب جلد 1 سولین تن 4.0 106 صفحۀ 85 0 4 A 1403/7/23 دختر مهتاب جلد 1 سولین تن 4.0 106 صفحۀ 19 0 20 A 1403/7/23 دختر مهتاب جلد 1 سولین تن 4.0 106 صفحۀ 18 0 8 A 1403/7/23 روزی که لیمویی بود فروزنده خداجو 2.8 2 صفحۀ 118 0 1 A 1403/7/22 روزی که لیمویی بود فروزنده خداجو 2.8 2 صفحۀ 106 0 3 A 1403/7/6 پاستیل های بنفش کاترین اپلگیت 3.4 208 صفحۀ 6 آنجا بود که فهمیدم انسان ها گاهی نباید حقیقت را بفهمند! 0 7 A 1403/6/5 به امید دلبستم لنکالی 3.0 4 صفحۀ 248 میدونم که میترسی! منم میترسم.اما تو اجازه تسلیم شدن نداری! 0 4 A 1403/5/17 سنگدل ماریسا مییر 4.2 189 صفحۀ 358 5 16 A 1403/5/15 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 4.0 46 صفحۀ 186 باید قبل از اینکه ازت کِش بروند، ازشان کِش بروی! اینجا معامله همین است... 0 8 A 1403/5/12 جاسوس x خانواده جلد 1 تاتسویا اندو 4.1 7 صفحۀ 10 1 5 A 1403/5/10 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 4.0 46 صفحۀ 100 هوس های آدمی تمامی ندارند... 0 6 A 1403/5/10 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 4.0 46 صفحۀ 47 جنگ تمامی نداشت ") 0 5 A 1403/5/10 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 4.0 46 صفحۀ 38 میدیدم که حرف زدن با این آدم ها هیچ فایده ای ندارد... 0 0 A 1403/5/10 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 4.0 46 صفحۀ 24 به جایی رسیده بودم که دیگر چیزی برای از دست دادن نبود... 0 1 A 1403/5/3 بخش دی فریدا مک فادن 4.2 331 صفحۀ 23 مو های قهوهای روشن کم پشتش مثل همیشه روی چشمانش میریزد و مثل همیشه میل دارم آن هارا از صورتش کنار بزنم. بهتر است این کار را نکنم، زیرا اگر به آنجا برسم، ممکن است در نهایت چشمان او را چنگ بزنم ::::)) 0 10
بریدههای کتاب A A 1403/10/12 زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس 3.7 70 صفحۀ 52 0 2 A 1403/10/10 زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس 3.7 70 صفحۀ 38 0 4 A 1403/10/10 زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس 3.7 70 صفحۀ 33 -من صبح ها سختم است که دهان به صحبت باز کنم.خیلی سختم است،مرا ببخشید😊 0 2 A 1403/8/7 سووشون سیمین دانشور 4.1 248 صفحۀ 258 بشنو جانم: در این دنیا همه چیز دست خود آدم است حتی عشق،حتی جنون،حتی ترس،آدمیزاد اگر بخواهد میتواند کوه ها را جابه کند،میتواند آب هارا بخشکاند،میتواند چرخِ فلک را بهم بریزد،آدمیزاد حکایتیست متواند هر جور حکایتی باشد! 0 6 A 1403/8/4 سووشون سیمین دانشور 4.1 248 صفحۀ 222 به مجرد بع جای سلام میگفت :بنده مسیحی هستم! اما هنوز ظهر نشده یادش میرفت و به ابوالفضل العباس قسم میخورد 0 4 A 1403/7/23 دختر مهتاب جلد 1 سولین تن 4.0 106 صفحۀ 85 0 4 A 1403/7/23 دختر مهتاب جلد 1 سولین تن 4.0 106 صفحۀ 19 0 20 A 1403/7/23 دختر مهتاب جلد 1 سولین تن 4.0 106 صفحۀ 18 0 8 A 1403/7/23 روزی که لیمویی بود فروزنده خداجو 2.8 2 صفحۀ 118 0 1 A 1403/7/22 روزی که لیمویی بود فروزنده خداجو 2.8 2 صفحۀ 106 0 3 A 1403/7/6 پاستیل های بنفش کاترین اپلگیت 3.4 208 صفحۀ 6 آنجا بود که فهمیدم انسان ها گاهی نباید حقیقت را بفهمند! 0 7 A 1403/6/5 به امید دلبستم لنکالی 3.0 4 صفحۀ 248 میدونم که میترسی! منم میترسم.اما تو اجازه تسلیم شدن نداری! 0 4 A 1403/5/17 سنگدل ماریسا مییر 4.2 189 صفحۀ 358 5 16 A 1403/5/15 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 4.0 46 صفحۀ 186 باید قبل از اینکه ازت کِش بروند، ازشان کِش بروی! اینجا معامله همین است... 0 8 A 1403/5/12 جاسوس x خانواده جلد 1 تاتسویا اندو 4.1 7 صفحۀ 10 1 5 A 1403/5/10 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 4.0 46 صفحۀ 100 هوس های آدمی تمامی ندارند... 0 6 A 1403/5/10 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 4.0 46 صفحۀ 47 جنگ تمامی نداشت ") 0 5 A 1403/5/10 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 4.0 46 صفحۀ 38 میدیدم که حرف زدن با این آدم ها هیچ فایده ای ندارد... 0 0 A 1403/5/10 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 4.0 46 صفحۀ 24 به جایی رسیده بودم که دیگر چیزی برای از دست دادن نبود... 0 1 A 1403/5/3 بخش دی فریدا مک فادن 4.2 331 صفحۀ 23 مو های قهوهای روشن کم پشتش مثل همیشه روی چشمانش میریزد و مثل همیشه میل دارم آن هارا از صورتش کنار بزنم. بهتر است این کار را نکنم، زیرا اگر به آنجا برسم، ممکن است در نهایت چشمان او را چنگ بزنم ::::)) 0 10