بریده‌های کتاب شیدا :)🌱

گل پاسخ داد:ای ابله! تصور کرده ای من می شکفم تا دیده شوم؟ من برای خودم می شکفم نه برای دیگران، چون شکوفایی خرسندم میکند.سرچشمه ی شادی من در وجود خودم و در شکوفایی ام است.

آه، هنگامی که یک انسان می کُشد انسان دیگر را، می کُشد در خویشتن انسان بودن را.

آیا میخواهیم دقیقا همان زندگی زیسته مان را بارها و بارها و تا ابد زندگی کنیم؟ _پیام نیچه به ما این بود که چنان زندگی کنیم که مشتاق تکرار ابدی همان زندگی باشیم.

باد مشتی ورق از دفتر عمر آورده ست عشق، سرگرمی سوزاندن این اوراق است!

جهان حتی نمی گذارد آدم در آسایش هم بدبخت باشد.

زندگی،به طور عادلانه،برای همه ناعادلانه است.

دلم میخواهد جوابش را بدهم، اما هم یک عالمه حرف برای گفتن دارم و هم حرفی برای گفتن ندارم.

داستان خوب فقط به مخاطب نمی گوید در یک زندگی چه اتفاقاتی افتاد، تجربه ی زندگی را به او می دهد.

ناگهان احساس میکنی کوچک ترین و ضعیف ترین آدم روی زمینی، این که هیچ کاری که کوچک ترین اهمیتی داشته باشد، از دستت برنمی آید. اینکه هیچ چیز اهمیتی ندارد و برای همین است که وقتی به کاری برمیخوری که از دستت برمی آید، انجامش میدهی و من هم همین کار را کردم.