بریدههای کتاب Zaza Zaza 1404/5/3 بی پدر مژده سالارکیا 3.4 1 صفحۀ 105 0 1 Zaza 1404/5/1 من برمی گردم فاطمه دولتی 4.4 48 صفحۀ 145 0 0 Zaza 1404/4/29 بدترین (شاید هم بهترین) راه مردن مهدی اله یاری 2.5 0 صفحۀ 80 مغزم را دوست ندارم و خاطرات درون آن هم دیگر جز عذاب برایم چیزی ندارد. کاش میشد تمام آنچه در مغزم من را عذاب میدهد را به گوشهای پرت کنم تا بپوسد، تا فراموششان کنم. وقتی این همه خاطره هجوم میآورد آدم زیر سنگینی، بارشان خم میشود. 0 1 Zaza 1404/4/20 انسان، جنایت و احتمال نادر ابراهیمی 3.8 16 صفحۀ 93 چرا جرأت میکنی بگویی: از چشمانش معلوم است که آدم خوبی نیست؛ از حرف زدنش پیداست که آدم بیپدر و مادریست؛ از راه رفتنش پیداست که لات بیسروپاییست؟ چرا کالبد انسانی، جسم، میتواند دستاویزی برای قضاوت باشد؟ و چرا، حتی نام میتواند در تو آن حسی را ایجاد کند که احتمال نادرست بودنش وجود دارد؟ 0 1 Zaza 1404/4/19 یوزپلنگانی که با من دویده اند بیژن نجدی 3.8 84 صفحۀ 52 این تکه از مغز، دیرتر از تمام سلولها میمیرد. اینجا هم لایههای فراموشی است. صداهایی که ما میشنویم به اینجا که میرسد جذب این توده لیز میشود و ما آن را فراموش میکنیم، در حالی که همیشه توی کله ماست. اینجا پر از اعتقادات فراموش شده است، جای دفن شدن اسم کسانی که دوستشان داشتهایم، بیآنکه بتوانیم به یاد آوریم که آنها چه کسانی بودهاند. هزاران سلول اینجاست که کارشان فقط خاکسپاریست، خاکسپاری رویاهای ما. 0 1 Zaza 1404/4/14 به نام نامی سر سيده مارال بابائى 4.4 6 صفحۀ 106 به راهب حسودیام شد. یهودی و نصرانی فرقی نمیکرد. هرکس حسین بن علی را میدید، مسلمان میشد.... 0 1
بریدههای کتاب Zaza Zaza 1404/5/3 بی پدر مژده سالارکیا 3.4 1 صفحۀ 105 0 1 Zaza 1404/5/1 من برمی گردم فاطمه دولتی 4.4 48 صفحۀ 145 0 0 Zaza 1404/4/29 بدترین (شاید هم بهترین) راه مردن مهدی اله یاری 2.5 0 صفحۀ 80 مغزم را دوست ندارم و خاطرات درون آن هم دیگر جز عذاب برایم چیزی ندارد. کاش میشد تمام آنچه در مغزم من را عذاب میدهد را به گوشهای پرت کنم تا بپوسد، تا فراموششان کنم. وقتی این همه خاطره هجوم میآورد آدم زیر سنگینی، بارشان خم میشود. 0 1 Zaza 1404/4/20 انسان، جنایت و احتمال نادر ابراهیمی 3.8 16 صفحۀ 93 چرا جرأت میکنی بگویی: از چشمانش معلوم است که آدم خوبی نیست؛ از حرف زدنش پیداست که آدم بیپدر و مادریست؛ از راه رفتنش پیداست که لات بیسروپاییست؟ چرا کالبد انسانی، جسم، میتواند دستاویزی برای قضاوت باشد؟ و چرا، حتی نام میتواند در تو آن حسی را ایجاد کند که احتمال نادرست بودنش وجود دارد؟ 0 1 Zaza 1404/4/19 یوزپلنگانی که با من دویده اند بیژن نجدی 3.8 84 صفحۀ 52 این تکه از مغز، دیرتر از تمام سلولها میمیرد. اینجا هم لایههای فراموشی است. صداهایی که ما میشنویم به اینجا که میرسد جذب این توده لیز میشود و ما آن را فراموش میکنیم، در حالی که همیشه توی کله ماست. اینجا پر از اعتقادات فراموش شده است، جای دفن شدن اسم کسانی که دوستشان داشتهایم، بیآنکه بتوانیم به یاد آوریم که آنها چه کسانی بودهاند. هزاران سلول اینجاست که کارشان فقط خاکسپاریست، خاکسپاری رویاهای ما. 0 1 Zaza 1404/4/14 به نام نامی سر سيده مارال بابائى 4.4 6 صفحۀ 106 به راهب حسودیام شد. یهودی و نصرانی فرقی نمیکرد. هرکس حسین بن علی را میدید، مسلمان میشد.... 0 1