بریده‌ای از کتاب یوزپلنگانی که با من دویده اند اثر بیژن نجدی

Zaza

Zaza

6 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 52

این تکه از مغز، دیرتر از تمام سلولها می‌میرد. اینجا هم لایه‌های فراموشی است. صداهایی که ما می‌شنویم به اینجا که می‌رسد جذب این توده لیز می‌شود و ما آن را فراموش می‌کنیم، در حالی که همیشه توی کله ماست. اینجا پر از اعتقادات فراموش شده است، جای دفن شدن اسم کسانی که دوستشان داشته‌ایم، بی‌آنکه بتوانیم به یاد آوریم که آنها چه کسانی بوده‌اند. هزاران سلول اینجاست که کارشان فقط خاکسپاری‌ست، خاکسپاری رویاهای ما.

این تکه از مغز، دیرتر از تمام سلولها می‌میرد. اینجا هم لایه‌های فراموشی است. صداهایی که ما می‌شنویم به اینجا که می‌رسد جذب این توده لیز می‌شود و ما آن را فراموش می‌کنیم، در حالی که همیشه توی کله ماست. اینجا پر از اعتقادات فراموش شده است، جای دفن شدن اسم کسانی که دوستشان داشته‌ایم، بی‌آنکه بتوانیم به یاد آوریم که آنها چه کسانی بوده‌اند. هزاران سلول اینجاست که کارشان فقط خاکسپاری‌ست، خاکسپاری رویاهای ما.

11

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.