بریدههای کتاب نیایش مجدی نیایش مجدی 2 روز پیش رساله درباره ی نادر فارابی مصطفی مستور 3.4 14 صفحۀ 45 در ترانه ی "شیراز" ، او معشوقه اش را به شهری تشبیه می کند آکنده از حافظ و سعدی و ارم و عطر بهار نارنج🍊 0 4 نیایش مجدی 2 روز پیش رساله درباره ی نادر فارابی مصطفی مستور 3.4 14 صفحۀ 26 برخلاف دیدن و شنیدن و خوردن و حرف زدن، فکر کردن را نمی توان متوقف کرد.. 0 6 نیایش مجدی 4 روز پیش تاوان عاشقی محمدعلی جعفری 4.0 85 صفحۀ 97 بالاسر قهوه چی به عربی نوشته بود: قهوه شراب اهل خداست! 0 3 نیایش مجدی 5 روز پیش تاوان عاشقی محمدعلی جعفری 4.0 85 صفحۀ 90 فَبِایّ آلاء ربِکُما تُکذِبان؟ 0 0 نیایش مجدی 1404/1/9 آناتومی داستان: 22 گام تا استاد شدن در داستان گویی جان تروبی 4.5 6 صفحۀ 69 اگر قهرمان از قبل بداند چه نیازی دارد، فاتحه ی داستان خوانده است! 0 0 نیایش مجدی 1404/1/8 خانه فراموش شدگان ؛ روایتی از مهاجرت سیلویا زپی 3.3 1 صفحۀ 77 در کتاب ها نمی نویسند اما؛ بچه داری کاری بیست و چهار ساعته ست، حتی از کار بیرون هم بدتر است 0 0 نیایش مجدی 1404/1/8 خانه فراموش شدگان ؛ روایتی از مهاجرت سیلویا زپی 3.3 1 صفحۀ 55 فعلا دارد زندگی اش را لحظه به لحظه تجربه می کند بی آنکه خودش را سوال پیچ کند 0 0 نیایش مجدی 1403/12/25 بهترین شکل ممکن مصطفی مستور 3.6 35 صفحۀ 106 گمونم گاهی یک کار احمقانه، از صدتا کار عاقلانه بهتره! 0 7 نیایش مجدی 1403/12/22 بهترین شکل ممکن مصطفی مستور 3.6 35 صفحۀ 44 به قول مادرم: 《 زندگی گاهی از قصه ها و فیلم ها و خواب ها، عجیب تر است! 》 0 7 نیایش مجدی 1403/11/17 صندوق سرخ پست: عاشقانه های نزار قبانی نزار قبانی 3.5 0 صفحۀ 63 اما من شاعرم؛ شاعرها با قلبی بزرگ و صدایی بلند می نویسند.. 0 11 نیایش مجدی 1403/11/16 بامداد خمار فتانه(پروین) حاج سیدجوادی 3.6 69 صفحۀ 426 اگر هنگامی که از غضب بر سرم فریاد می کشی ، در همان لحظه من آرزو می کنم که در کنارت باشم عشق نیست، پس چیست؟ 0 4 نیایش مجدی 1403/11/1 نامیرا صادق کرمیار 4.4 190 صفحۀ 78 در عجب م از دلیران و سردارانی که اگر گمان کنند حقی از خودشان ضایع شده؛ زمین را و زمان را به آتش می کشند اما در مقابل حقی که از این مردم ناتوان و رنجور پایمال می شود چشمشان را می بندند و سکوت و سازش خود را تدبیر و تعقل می نامند. به خدا سوگند مصیبت ایشان از همه ی مردم بیشتر است! 0 4 نیایش مجدی 1403/10/7 بهار برایم کاموا بیاور مریم حسینیان 3.4 37 صفحۀ 20 انگار روی شانه هایش مسکن ریخته بودند؛ آخر هرکه را بغل می گرفت آرام می شد! 0 22 نیایش مجدی 1403/9/20 ایران شهر جلد 4 محمدحسن شهسواری 4.4 4 صفحۀ 261 آوارِ تقدیر، از موهاش کشیده شد تا توی گردن و کمرگاهش.. 0 3 نیایش مجدی 1403/8/18 ایران شهر جلد 3 محمدحسن شهسواری 4.5 4 صفحۀ 279 هنر، زندان توحّش است! 0 3
بریدههای کتاب نیایش مجدی نیایش مجدی 2 روز پیش رساله درباره ی نادر فارابی مصطفی مستور 3.4 14 صفحۀ 45 در ترانه ی "شیراز" ، او معشوقه اش را به شهری تشبیه می کند آکنده از حافظ و سعدی و ارم و عطر بهار نارنج🍊 0 4 نیایش مجدی 2 روز پیش رساله درباره ی نادر فارابی مصطفی مستور 3.4 14 صفحۀ 26 برخلاف دیدن و شنیدن و خوردن و حرف زدن، فکر کردن را نمی توان متوقف کرد.. 0 6 نیایش مجدی 4 روز پیش تاوان عاشقی محمدعلی جعفری 4.0 85 صفحۀ 97 بالاسر قهوه چی به عربی نوشته بود: قهوه شراب اهل خداست! 0 3 نیایش مجدی 5 روز پیش تاوان عاشقی محمدعلی جعفری 4.0 85 صفحۀ 90 فَبِایّ آلاء ربِکُما تُکذِبان؟ 0 0 نیایش مجدی 1404/1/9 آناتومی داستان: 22 گام تا استاد شدن در داستان گویی جان تروبی 4.5 6 صفحۀ 69 اگر قهرمان از قبل بداند چه نیازی دارد، فاتحه ی داستان خوانده است! 0 0 نیایش مجدی 1404/1/8 خانه فراموش شدگان ؛ روایتی از مهاجرت سیلویا زپی 3.3 1 صفحۀ 77 در کتاب ها نمی نویسند اما؛ بچه داری کاری بیست و چهار ساعته ست، حتی از کار بیرون هم بدتر است 0 0 نیایش مجدی 1404/1/8 خانه فراموش شدگان ؛ روایتی از مهاجرت سیلویا زپی 3.3 1 صفحۀ 55 فعلا دارد زندگی اش را لحظه به لحظه تجربه می کند بی آنکه خودش را سوال پیچ کند 0 0 نیایش مجدی 1403/12/25 بهترین شکل ممکن مصطفی مستور 3.6 35 صفحۀ 106 گمونم گاهی یک کار احمقانه، از صدتا کار عاقلانه بهتره! 0 7 نیایش مجدی 1403/12/22 بهترین شکل ممکن مصطفی مستور 3.6 35 صفحۀ 44 به قول مادرم: 《 زندگی گاهی از قصه ها و فیلم ها و خواب ها، عجیب تر است! 》 0 7 نیایش مجدی 1403/11/17 صندوق سرخ پست: عاشقانه های نزار قبانی نزار قبانی 3.5 0 صفحۀ 63 اما من شاعرم؛ شاعرها با قلبی بزرگ و صدایی بلند می نویسند.. 0 11 نیایش مجدی 1403/11/16 بامداد خمار فتانه(پروین) حاج سیدجوادی 3.6 69 صفحۀ 426 اگر هنگامی که از غضب بر سرم فریاد می کشی ، در همان لحظه من آرزو می کنم که در کنارت باشم عشق نیست، پس چیست؟ 0 4 نیایش مجدی 1403/11/1 نامیرا صادق کرمیار 4.4 190 صفحۀ 78 در عجب م از دلیران و سردارانی که اگر گمان کنند حقی از خودشان ضایع شده؛ زمین را و زمان را به آتش می کشند اما در مقابل حقی که از این مردم ناتوان و رنجور پایمال می شود چشمشان را می بندند و سکوت و سازش خود را تدبیر و تعقل می نامند. به خدا سوگند مصیبت ایشان از همه ی مردم بیشتر است! 0 4 نیایش مجدی 1403/10/7 بهار برایم کاموا بیاور مریم حسینیان 3.4 37 صفحۀ 20 انگار روی شانه هایش مسکن ریخته بودند؛ آخر هرکه را بغل می گرفت آرام می شد! 0 22 نیایش مجدی 1403/9/20 ایران شهر جلد 4 محمدحسن شهسواری 4.4 4 صفحۀ 261 آوارِ تقدیر، از موهاش کشیده شد تا توی گردن و کمرگاهش.. 0 3 نیایش مجدی 1403/8/18 ایران شهر جلد 3 محمدحسن شهسواری 4.5 4 صفحۀ 279 هنر، زندان توحّش است! 0 3