بریدههای کتاب "死の天使" "死の天使" 1403/12/2 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 349 انگار از قعر لانهی چلچله ها در تنهی درخت، شورابی را میدید، بیآنکه خودش بداند زنده بود. نه. مرده بود و نمیدانست که مرده است. 0 26 "死の天使" 1403/12/2 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 331 گفت:«آدم تا داستان نخواند معنی زندگی را نمیفهمد.» 0 31 "死の天使" 1403/12/2 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 330 آیدین. آیدین کجایی که ببینی تنها شدهام، و هرشب دنیا یخ میزند. انگار همهی آدمهای دنیا مردهاند، و من تقاص هراس همهی آدمها را یکجا پس میدهم. 0 21 "死の天使" 1403/11/23 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 265 گفت:«دنبال خودم در گذشته ها میگردم. ما چیزهایی داشتهایم که حالا نداریم.» 0 16 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 248 من دنبال چیزی میگشتم که گمش کردهام. دارم رفتهرفته تبدیل به آدمی میشوم که به فکر کردن فکر میکند. حالا فکر کردن برای من عادت شده. هدف شده. 0 11 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 248 آدمی شده بود که حال و آیندهاش را رها کرده بود و به گذشتهها چسبیده بود. دلمرده شده بود. تنهایی را بیشتر از همه چیز دوست داشت. 0 8 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 248 گفت:« این باران هم بهخاطر من میبارد. اما نمیدانم خودم بهخاطر چی زندهام.» 0 6 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 230 «آیدین، اورهان، همدیگر را خیلی دوست داشته باشید. زندگی، زندگی ارزشی ندارد.» 0 5 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 192 بلبل چه میداند که بر بام کدام آید فرود آزاده و عاری ز شب پنداردت آزادگار آیم چو چنگ اندر خروش چون زخم بر من میزنند این مردمان رنگرنگ این دشمنان نابکار 0 6 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 87 هیچ چیز برایش تازگی نداشت. انگار یکبار در این دنیا زیسته بود و حالا تجربهی دومش بود. 0 6 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 73 پدر پرسید:«دنبال چه میگردی؟» آیدین گفت:«دنبال خودم.» 1 74 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 17 آدمها هم مثل درختها بودند. یک برف سنگین همیشه بر شانه های آدم وجود داشت و سنگینیاش تا بهار دیگر حس میشد. بدیش این بود که آدمها فقط یکبار میمردند. و همین یکبار چه فاجعه دردناکی بود. 0 17 "死の天使" 1403/10/15 کینتسوگی: هنر ژاپنی پذیرش عیوبتان و دوست داشتن آن ها توماس ناوارو 4.0 1 صفحۀ 15 هرچیزی که بی تکلف باشد، زیباست. 0 14 "死の天使" 1403/10/15 کینتسوگی: هنر ژاپنی پذیرش عیوبتان و دوست داشتن آن ها توماس ناوارو 4.0 1 صفحۀ 212 دنیل پاسخ داد: روح من در هم شکسته تاتیانا. هیچکس نمیتونه روح شکسته رو درمون کنه. 2 15 "死の天使" 1403/10/8 کینتسوگی: هنر ژاپنی پذیرش عیوبتان و دوست داشتن آن ها توماس ناوارو 4.0 1 صفحۀ 257 با افراد افسرده مهربان باشید؛ آنها را ضعیف قلمداد نکنید... زیرا صبح ها جدا شدن از رختخواب ارادهای میخواهد که بیشترمان نداریم. 0 20 "死の天使" 1403/10/7 تابوت سرگردان حمیدرضا شاه آبادی 4.2 18 صفحۀ 241 میدونی... عشق چیز عجیبیه. میتونه آدمها رو نسبت به هم مهربون کنه. میتونه گرگی رو که تو وجود همه هست از بین ببره. میتونه... میتونه خیلی کارها کنه. 0 7 "死の天使" 1403/9/2 تصمیم گرفتم خودم باشم سو-هیون کیم 4.1 35 صفحۀ 12 دردناکترین بخش، آن رنجی که در حین شکنجه متحمل میشدند نبوده، بلکه بزدلی آنها بود که وانمود میکردند با وجود شکنجههای سخت، هنوز خیلی خوب هستند. 0 9 "死の天使" 1403/9/2 تصمیم گرفتم خودم باشم سو-هیون کیم 4.1 35 صفحۀ 11 قانون، مهندسی، پزشکی، تجارت و...، بسیار مهم هستند و برای حفظ زندگی، ضروری. اما شعر، زیبایی، رومنس، عشق و... اینها چیزهایی هستند که ما به خاطرشان زنده میمانیم. 0 5 "死の天使" 1403/9/2 تصمیم گرفتم خودم باشم سو-هیون کیم 4.1 35 صفحۀ 9 مشکلی نیست اگر بخواهیم به همان شکلی که هستیم زندگی کنیم. 0 8 "死の天使" 1403/8/5 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 287 صفحۀ 12 3 12
بریدههای کتاب "死の天使" "死の天使" 1403/12/2 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 349 انگار از قعر لانهی چلچله ها در تنهی درخت، شورابی را میدید، بیآنکه خودش بداند زنده بود. نه. مرده بود و نمیدانست که مرده است. 0 26 "死の天使" 1403/12/2 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 331 گفت:«آدم تا داستان نخواند معنی زندگی را نمیفهمد.» 0 31 "死の天使" 1403/12/2 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 330 آیدین. آیدین کجایی که ببینی تنها شدهام، و هرشب دنیا یخ میزند. انگار همهی آدمهای دنیا مردهاند، و من تقاص هراس همهی آدمها را یکجا پس میدهم. 0 21 "死の天使" 1403/11/23 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 265 گفت:«دنبال خودم در گذشته ها میگردم. ما چیزهایی داشتهایم که حالا نداریم.» 0 16 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 248 من دنبال چیزی میگشتم که گمش کردهام. دارم رفتهرفته تبدیل به آدمی میشوم که به فکر کردن فکر میکند. حالا فکر کردن برای من عادت شده. هدف شده. 0 11 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 248 آدمی شده بود که حال و آیندهاش را رها کرده بود و به گذشتهها چسبیده بود. دلمرده شده بود. تنهایی را بیشتر از همه چیز دوست داشت. 0 8 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 248 گفت:« این باران هم بهخاطر من میبارد. اما نمیدانم خودم بهخاطر چی زندهام.» 0 6 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 230 «آیدین، اورهان، همدیگر را خیلی دوست داشته باشید. زندگی، زندگی ارزشی ندارد.» 0 5 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 192 بلبل چه میداند که بر بام کدام آید فرود آزاده و عاری ز شب پنداردت آزادگار آیم چو چنگ اندر خروش چون زخم بر من میزنند این مردمان رنگرنگ این دشمنان نابکار 0 6 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 87 هیچ چیز برایش تازگی نداشت. انگار یکبار در این دنیا زیسته بود و حالا تجربهی دومش بود. 0 6 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 73 پدر پرسید:«دنبال چه میگردی؟» آیدین گفت:«دنبال خودم.» 1 74 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 326 صفحۀ 17 آدمها هم مثل درختها بودند. یک برف سنگین همیشه بر شانه های آدم وجود داشت و سنگینیاش تا بهار دیگر حس میشد. بدیش این بود که آدمها فقط یکبار میمردند. و همین یکبار چه فاجعه دردناکی بود. 0 17 "死の天使" 1403/10/15 کینتسوگی: هنر ژاپنی پذیرش عیوبتان و دوست داشتن آن ها توماس ناوارو 4.0 1 صفحۀ 15 هرچیزی که بی تکلف باشد، زیباست. 0 14 "死の天使" 1403/10/15 کینتسوگی: هنر ژاپنی پذیرش عیوبتان و دوست داشتن آن ها توماس ناوارو 4.0 1 صفحۀ 212 دنیل پاسخ داد: روح من در هم شکسته تاتیانا. هیچکس نمیتونه روح شکسته رو درمون کنه. 2 15 "死の天使" 1403/10/8 کینتسوگی: هنر ژاپنی پذیرش عیوبتان و دوست داشتن آن ها توماس ناوارو 4.0 1 صفحۀ 257 با افراد افسرده مهربان باشید؛ آنها را ضعیف قلمداد نکنید... زیرا صبح ها جدا شدن از رختخواب ارادهای میخواهد که بیشترمان نداریم. 0 20 "死の天使" 1403/10/7 تابوت سرگردان حمیدرضا شاه آبادی 4.2 18 صفحۀ 241 میدونی... عشق چیز عجیبیه. میتونه آدمها رو نسبت به هم مهربون کنه. میتونه گرگی رو که تو وجود همه هست از بین ببره. میتونه... میتونه خیلی کارها کنه. 0 7 "死の天使" 1403/9/2 تصمیم گرفتم خودم باشم سو-هیون کیم 4.1 35 صفحۀ 12 دردناکترین بخش، آن رنجی که در حین شکنجه متحمل میشدند نبوده، بلکه بزدلی آنها بود که وانمود میکردند با وجود شکنجههای سخت، هنوز خیلی خوب هستند. 0 9 "死の天使" 1403/9/2 تصمیم گرفتم خودم باشم سو-هیون کیم 4.1 35 صفحۀ 11 قانون، مهندسی، پزشکی، تجارت و...، بسیار مهم هستند و برای حفظ زندگی، ضروری. اما شعر، زیبایی، رومنس، عشق و... اینها چیزهایی هستند که ما به خاطرشان زنده میمانیم. 0 5 "死の天使" 1403/9/2 تصمیم گرفتم خودم باشم سو-هیون کیم 4.1 35 صفحۀ 9 مشکلی نیست اگر بخواهیم به همان شکلی که هستیم زندگی کنیم. 0 8 "死の天使" 1403/8/5 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 287 صفحۀ 12 3 12