بریدههای کتاب "死の天使" "死の天使" 1404/3/13 ۳۶۵ روز بدون تو آخیرا 3.4 32 صفحۀ 79 1 6 "死の天使" 1404/3/13 ۳۶۵ روز بدون تو آخیرا 3.4 32 صفحۀ 38 شگفتا اگر از دلتنگی من به خودت با کسی دردودل کرده باشی... 0 2 "死の天使" 1404/3/13 ۳۶۵ روز بدون تو آخیرا 3.4 32 صفحۀ 29 اما اگر نخواهم داستانمان به پایان برسد چطور؟ 0 2 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 381 خدایا! خدایا چقدر ٱوه دلتنگ آن خندهها بود. 1 11 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 392 زندگی عجب چیز عجیبی است. 0 10 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 385 مرگ عجب موجود عجیبی است. 0 11 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 366 آری برای هر کسی سخت است که اشتباهش را بپذیرد، مخصوصا اگر مدتها روی اشتباهش پافشاری کرده باشد. 2 10 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 166 -ٱوه عزیزم، همه چی درست میشه. 0 3 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 98 برای او پایان تقدیر و سرنوشت، "یک چیز" بود اما برای اوه پایان همه راهها "یک کس" بود. 0 4 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 89 این که مدتها قبل از اینکه فرصت پیدا کنی خانوادهی خودت را بسازی، خانوادهی اولت را از دست بدهی؛ این تنهایی، نوع خاصی از تنهایی است. 0 2 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 51 یکی از آن دسته آدمهایی بود، که فقط بود، همین. 0 3 "死の天使" 1403/12/2 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 349 انگار از قعر لانهی چلچله ها در تنهی درخت، شورابی را میدید، بیآنکه خودش بداند زنده بود. نه. مرده بود و نمیدانست که مرده است. 0 27 "死の天使" 1403/12/2 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 331 گفت:«آدم تا داستان نخواند معنی زندگی را نمیفهمد.» 0 46 "死の天使" 1403/12/2 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 330 آیدین. آیدین کجایی که ببینی تنها شدهام، و هرشب دنیا یخ میزند. انگار همهی آدمهای دنیا مردهاند، و من تقاص هراس همهی آدمها را یکجا پس میدهم. 0 24 "死の天使" 1403/11/23 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 265 گفت:«دنبال خودم در گذشته ها میگردم. ما چیزهایی داشتهایم که حالا نداریم.» 0 16 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 248 من دنبال چیزی میگشتم که گمش کردهام. دارم رفتهرفته تبدیل به آدمی میشوم که به فکر کردن فکر میکند. حالا فکر کردن برای من عادت شده. هدف شده. 0 11 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 248 آدمی شده بود که حال و آیندهاش را رها کرده بود و به گذشتهها چسبیده بود. دلمرده شده بود. تنهایی را بیشتر از همه چیز دوست داشت. 0 8 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 248 گفت:« این باران هم بهخاطر من میبارد. اما نمیدانم خودم بهخاطر چی زندهام.» 0 6 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 230 «آیدین، اورهان، همدیگر را خیلی دوست داشته باشید. زندگی، زندگی ارزشی ندارد.» 0 5 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 192 بلبل چه میداند که بر بام کدام آید فرود آزاده و عاری ز شب پنداردت آزادگار آیم چو چنگ اندر خروش چون زخم بر من میزنند این مردمان رنگرنگ این دشمنان نابکار 0 6
بریدههای کتاب "死の天使" "死の天使" 1404/3/13 ۳۶۵ روز بدون تو آخیرا 3.4 32 صفحۀ 79 1 6 "死の天使" 1404/3/13 ۳۶۵ روز بدون تو آخیرا 3.4 32 صفحۀ 38 شگفتا اگر از دلتنگی من به خودت با کسی دردودل کرده باشی... 0 2 "死の天使" 1404/3/13 ۳۶۵ روز بدون تو آخیرا 3.4 32 صفحۀ 29 اما اگر نخواهم داستانمان به پایان برسد چطور؟ 0 2 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 381 خدایا! خدایا چقدر ٱوه دلتنگ آن خندهها بود. 1 11 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 392 زندگی عجب چیز عجیبی است. 0 10 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 385 مرگ عجب موجود عجیبی است. 0 11 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 366 آری برای هر کسی سخت است که اشتباهش را بپذیرد، مخصوصا اگر مدتها روی اشتباهش پافشاری کرده باشد. 2 10 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 166 -ٱوه عزیزم، همه چی درست میشه. 0 3 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 98 برای او پایان تقدیر و سرنوشت، "یک چیز" بود اما برای اوه پایان همه راهها "یک کس" بود. 0 4 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 89 این که مدتها قبل از اینکه فرصت پیدا کنی خانوادهی خودت را بسازی، خانوادهی اولت را از دست بدهی؛ این تنهایی، نوع خاصی از تنهایی است. 0 2 "死の天使" 1404/3/1 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 314 صفحۀ 51 یکی از آن دسته آدمهایی بود، که فقط بود، همین. 0 3 "死の天使" 1403/12/2 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 349 انگار از قعر لانهی چلچله ها در تنهی درخت، شورابی را میدید، بیآنکه خودش بداند زنده بود. نه. مرده بود و نمیدانست که مرده است. 0 27 "死の天使" 1403/12/2 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 331 گفت:«آدم تا داستان نخواند معنی زندگی را نمیفهمد.» 0 46 "死の天使" 1403/12/2 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 330 آیدین. آیدین کجایی که ببینی تنها شدهام، و هرشب دنیا یخ میزند. انگار همهی آدمهای دنیا مردهاند، و من تقاص هراس همهی آدمها را یکجا پس میدهم. 0 24 "死の天使" 1403/11/23 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 265 گفت:«دنبال خودم در گذشته ها میگردم. ما چیزهایی داشتهایم که حالا نداریم.» 0 16 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 248 من دنبال چیزی میگشتم که گمش کردهام. دارم رفتهرفته تبدیل به آدمی میشوم که به فکر کردن فکر میکند. حالا فکر کردن برای من عادت شده. هدف شده. 0 11 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 248 آدمی شده بود که حال و آیندهاش را رها کرده بود و به گذشتهها چسبیده بود. دلمرده شده بود. تنهایی را بیشتر از همه چیز دوست داشت. 0 8 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 248 گفت:« این باران هم بهخاطر من میبارد. اما نمیدانم خودم بهخاطر چی زندهام.» 0 6 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 230 «آیدین، اورهان، همدیگر را خیلی دوست داشته باشید. زندگی، زندگی ارزشی ندارد.» 0 5 "死の天使" 1403/11/22 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 390 صفحۀ 192 بلبل چه میداند که بر بام کدام آید فرود آزاده و عاری ز شب پنداردت آزادگار آیم چو چنگ اندر خروش چون زخم بر من میزنند این مردمان رنگرنگ این دشمنان نابکار 0 6