بریدههای کتاب حامد حمایت کار حامد حمایت کار 1403/12/28 آنا کارنینا لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 3 صفحۀ 68 _ هدف تمدن همین است. باید از هر کار لذت برد. _ خوب، اگر هدف تمدن این است من ترجیح میدهم وحشی باشم. 0 61 حامد حمایت کار 1403/12/25 آنا کارنینا لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 3 صفحۀ 25 (جمله آغاز کتاب) خانوادههای خوشبخت همه بهمثل هماند، اما خانوادههای شوربخت هر کدام بدبختی خاص خود را دارند. 0 68 حامد حمایت کار 1403/12/21 کالیگولا آلبر کامو 4.0 44 صفحۀ 91 ممکن است که من منکر چیزی باشم، ولی لزومی نمیبینم که آن را به لجن بکشم یا حق اعتقاد به آن را از دیگران سلب کنم. 1 49 حامد حمایت کار 1403/12/21 کالیگولا آلبر کامو 4.0 44 صفحۀ 50 از دست دادن زندگی چیزی نیست و هر چه که لازم باشد من این شهامت را خواهم داشت. اما از دست رفتن معنای زندگی و نابود شدن انگیزه هستی، این است آنچه تحمل کردنی نیست. نمیشود بی انگیزه زندگی کرد. 0 38 حامد حمایت کار 1403/12/14 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 100 "سطح" که پرتو علم و عقل فقط آن را روشن میکند، غیر از "عمق" است که زندگی واقعی آدمها در آن میگذرد. 0 39 حامد حمایت کار 1403/12/13 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 91 کل معرفت ما ناگزیر ماهیت تجربی دارد اما این معرفت هرگز ما را به فهم حقیقی راهنمون نخواهد شد، بلکه فقط انباری از نکات پراکنده که به طور خودسرانه تجرید شدهاندبرای ما فراهم خواهند کرد. 0 35 حامد حمایت کار 1403/12/13 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 90 خردمندی ما فقط به همان اندازه است که با این دنیا سازش داریم. 0 70 حامد حمایت کار 1403/12/13 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 90 ما جزئی هستیم از یک نقشهُ کلی که از حد فهم ما بالاتر است. ما نمیتوانیم این نقشه را چنان توصیف کنیم که اشیای خارجی یا سیرت افراد را میتوان توصیف کرد 0 16 حامد حمایت کار 1403/12/13 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 87 این مردان بزرگ خردمندترند، نه اینکه دانش بیشتری داشته باشند؛ آنچه به آنها مرتبه استادی میدهد استدلال قیاسی یا استقرایی آنها نیست، بینش آنها ژرف تر است؛ آنها چیزی را میبینند که دیگران نمیبینند، آنها نحوه گردش جهان را میبینند. 0 20 حامد حمایت کار 1403/12/13 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 86 حکمت معرفت علمی نیست. بلکه حساسیت خاصی است برای تشخیص دیوارهای شرایطی که ما در آنها قرار گرفتهایم؛ توانایی زندگی کردن است، بدون اینکه شرایط یا عوامل همیشگی را که نمیتوان تغییر داد یا حتی محاسبه و توصیف کردنقض کنیم؛ قابلیت هدایت شدن است در پرتو قوانین ساده در مواردی که قوانین علمی، اصولا، مصداق پیدا نمیکنند. این حس جهت یابی کلی، که قابل توصیف نیست، "حس واقعیت" و "معرفت " زیستن است. 0 13 حامد حمایت کار 1403/12/6 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 67 سرانجام عقیده است که جنگ را میبازد، و عقیده است که جنگ را میبرد. پیروزی یک امر معنوی و روانی است، نه یک امر مادی. 0 53 حامد حمایت کار 1403/12/6 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 59 علت رنج کشیدن انسان این است که بیش از آن که باید میخواهد، و از روی ابلهی بلندپروازی میکند و به نحوی اغراق شده تواناییهای خود را بیش از آنچه هست میپندارد. 0 44 حامد حمایت کار 1403/12/3 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 39 حال که ما در حقیقت آزاد نیستیم اما نمیتوانیم بدون اعتقاد به اینکه آزاد هستیم زندگی کنیم چه باید کرد؟ تولستوی به هیچ نتیجهً روشنی نمیرسد، فقط به نتیجهای میرسد که... بهتر است متوجه باشیم که میفهمیم چه دارد روی میدهد، زیرا که در حقیقت میفهمیم __ چنانکه مردم خودجوش و ساده و عادی که نه ذهنشان را نظریات فاسد کرده و نه چشمشان از گرد و غباری که مقامات علمی بلند کردهاند کور شده است در خقیقت زندگی را میفهمند__ و این فهمیدن بهتر است از کوشش برای خراب کردن فهم متعارف __ که دست کم این حسن را دارند که با تجربهً طولانی امتحان شدهاند__ و نشاندن علوم کاذب به جای آنها، علومی که چون بر معلومات بسیار ناچیز و مسخرهای بنا شدهاند، چیزی جز دام و فریب نیستند. این است دفاع تولستوی در برابر همهً اشکالات عقلانیت خوشبینانه و علوم طبیعی و نظریات لیبرال ترقی و تخصص نظامیان آلمانی، جامعه شناسی فرانسوی و انواع و اقسام شیوههای حق به جانب گرداندن جوامع بشری. 0 30 حامد حمایت کار 1403/12/3 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 39 نادانی ما بر این که امور جهان چگونه روی میدهند ناشی از دست نیافتنی بودن علل نخستین نیست، بلکه فقط ناشی از کثرت و کوچکی واحدهای نهایی علل است، و ناشی از ناتوانی خود ما در دیدن و شنیدن و به یاد سپردن و به یاد آوردن و هماهنگ کردن مقدار کافی از مواد موجود است. دانایی مطلق علیالصول امکان دارد، حتی برای موجودات واقعی، ولی البته در عمل قابل حصول نیست. 0 28 حامد حمایت کار 1403/12/1 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 30 در خصوص اهمیتی هم که مورخان فرهنگ برای اندیشهها قائل هستند، باید گفت هر کسی اهمیت متاع خود را به گزاف جلوه میدهد: اندیشه هم متاع روشنفکران است. 0 32 حامد حمایت کار 1403/12/1 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 28 تولستوی چنین ادامه میدهد: تاریخ جدید مانند مرد کری است که دارد به سوالهایی که کسی از او نپرسیده جواب میدهد. 1 85 حامد حمایت کار 1403/12/1 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 23 در کنار این دم و دستگاهی که برای پنهان داشتن منظره ناتوانی و ناسازی و نابینایی انسان ساخته شده است، جهان واقعی قرار دارد، سیل زندگی که مردم درک میکنند و پرداخت به جزئیات که مشغله روزانه مردم را تشکیل میدهد. 0 24 حامد حمایت کار 1403/12/1 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 23 ادعا هر چه بزرگتر، دروغ هم بزرگتر خواهد بود. 0 39 حامد حمایت کار 1403/11/23 اعتراف لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 68 صفحۀ 86 من حقیقتی را دریافتم که بعدها آن را در انجیل پیدا کردم: مردم به تاریکی بیش از روشنایی علاقه یافتند، چون کارهایشان شر بود زیرا هر کس کار بدی انجام دهد از نور نفرت دارد و به سوی نور نمیرود تا کارهایش برملا نشود.دریافتم برای درک معنای زندگی باید پیش از هر چیز کاری کرد که زندگی بی معنا و شر نباشد، و تنها پس از آن به عقل نیاز است تا زندگی رادرک کرد. 1 25 حامد حمایت کار 1403/11/23 اعتراف لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 68 صفحۀ 17 فکر میکنم افراد زیادی همین تجربه را از سر گذرانده باشند. من با تمام وجودم دوست داشتم خوب باشم؛ ولی جوان بودم، هوی و هوسهایی داشتم، و آن هنگام در جستوجوی نیکی تنها بودم، کاملا تنها. هر بار میکوشیدم آن چیزی را بروز دهم که صادقانهترین آرزوهایم را شکل میدادند، یعنی این را که میخواستم از نظر اخلاقی انسان خوبی باشم، با تحقیر و ریشخند روبهرو میشدم؛ و به محض آنکه تسلیم تمایلات پست میشدم، تحسین و تشویق در انتظارم بود. جاهپرستی، قدرت طلبی، مقامدوستی، شهوتزدگی، غرور ، خشم، انتقام: همهی اینها مایه احترام بود. با سر سپردن به این تمایلات شبیه بزرگترها میشدم و احساس میکردم دیگران از من رضایت دارند. 2 103
بریدههای کتاب حامد حمایت کار حامد حمایت کار 1403/12/28 آنا کارنینا لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 3 صفحۀ 68 _ هدف تمدن همین است. باید از هر کار لذت برد. _ خوب، اگر هدف تمدن این است من ترجیح میدهم وحشی باشم. 0 61 حامد حمایت کار 1403/12/25 آنا کارنینا لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 3 صفحۀ 25 (جمله آغاز کتاب) خانوادههای خوشبخت همه بهمثل هماند، اما خانوادههای شوربخت هر کدام بدبختی خاص خود را دارند. 0 68 حامد حمایت کار 1403/12/21 کالیگولا آلبر کامو 4.0 44 صفحۀ 91 ممکن است که من منکر چیزی باشم، ولی لزومی نمیبینم که آن را به لجن بکشم یا حق اعتقاد به آن را از دیگران سلب کنم. 1 49 حامد حمایت کار 1403/12/21 کالیگولا آلبر کامو 4.0 44 صفحۀ 50 از دست دادن زندگی چیزی نیست و هر چه که لازم باشد من این شهامت را خواهم داشت. اما از دست رفتن معنای زندگی و نابود شدن انگیزه هستی، این است آنچه تحمل کردنی نیست. نمیشود بی انگیزه زندگی کرد. 0 38 حامد حمایت کار 1403/12/14 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 100 "سطح" که پرتو علم و عقل فقط آن را روشن میکند، غیر از "عمق" است که زندگی واقعی آدمها در آن میگذرد. 0 39 حامد حمایت کار 1403/12/13 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 91 کل معرفت ما ناگزیر ماهیت تجربی دارد اما این معرفت هرگز ما را به فهم حقیقی راهنمون نخواهد شد، بلکه فقط انباری از نکات پراکنده که به طور خودسرانه تجرید شدهاندبرای ما فراهم خواهند کرد. 0 35 حامد حمایت کار 1403/12/13 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 90 خردمندی ما فقط به همان اندازه است که با این دنیا سازش داریم. 0 70 حامد حمایت کار 1403/12/13 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 90 ما جزئی هستیم از یک نقشهُ کلی که از حد فهم ما بالاتر است. ما نمیتوانیم این نقشه را چنان توصیف کنیم که اشیای خارجی یا سیرت افراد را میتوان توصیف کرد 0 16 حامد حمایت کار 1403/12/13 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 87 این مردان بزرگ خردمندترند، نه اینکه دانش بیشتری داشته باشند؛ آنچه به آنها مرتبه استادی میدهد استدلال قیاسی یا استقرایی آنها نیست، بینش آنها ژرف تر است؛ آنها چیزی را میبینند که دیگران نمیبینند، آنها نحوه گردش جهان را میبینند. 0 20 حامد حمایت کار 1403/12/13 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 86 حکمت معرفت علمی نیست. بلکه حساسیت خاصی است برای تشخیص دیوارهای شرایطی که ما در آنها قرار گرفتهایم؛ توانایی زندگی کردن است، بدون اینکه شرایط یا عوامل همیشگی را که نمیتوان تغییر داد یا حتی محاسبه و توصیف کردنقض کنیم؛ قابلیت هدایت شدن است در پرتو قوانین ساده در مواردی که قوانین علمی، اصولا، مصداق پیدا نمیکنند. این حس جهت یابی کلی، که قابل توصیف نیست، "حس واقعیت" و "معرفت " زیستن است. 0 13 حامد حمایت کار 1403/12/6 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 67 سرانجام عقیده است که جنگ را میبازد، و عقیده است که جنگ را میبرد. پیروزی یک امر معنوی و روانی است، نه یک امر مادی. 0 53 حامد حمایت کار 1403/12/6 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 59 علت رنج کشیدن انسان این است که بیش از آن که باید میخواهد، و از روی ابلهی بلندپروازی میکند و به نحوی اغراق شده تواناییهای خود را بیش از آنچه هست میپندارد. 0 44 حامد حمایت کار 1403/12/3 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 39 حال که ما در حقیقت آزاد نیستیم اما نمیتوانیم بدون اعتقاد به اینکه آزاد هستیم زندگی کنیم چه باید کرد؟ تولستوی به هیچ نتیجهً روشنی نمیرسد، فقط به نتیجهای میرسد که... بهتر است متوجه باشیم که میفهمیم چه دارد روی میدهد، زیرا که در حقیقت میفهمیم __ چنانکه مردم خودجوش و ساده و عادی که نه ذهنشان را نظریات فاسد کرده و نه چشمشان از گرد و غباری که مقامات علمی بلند کردهاند کور شده است در خقیقت زندگی را میفهمند__ و این فهمیدن بهتر است از کوشش برای خراب کردن فهم متعارف __ که دست کم این حسن را دارند که با تجربهً طولانی امتحان شدهاند__ و نشاندن علوم کاذب به جای آنها، علومی که چون بر معلومات بسیار ناچیز و مسخرهای بنا شدهاند، چیزی جز دام و فریب نیستند. این است دفاع تولستوی در برابر همهً اشکالات عقلانیت خوشبینانه و علوم طبیعی و نظریات لیبرال ترقی و تخصص نظامیان آلمانی، جامعه شناسی فرانسوی و انواع و اقسام شیوههای حق به جانب گرداندن جوامع بشری. 0 30 حامد حمایت کار 1403/12/3 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 39 نادانی ما بر این که امور جهان چگونه روی میدهند ناشی از دست نیافتنی بودن علل نخستین نیست، بلکه فقط ناشی از کثرت و کوچکی واحدهای نهایی علل است، و ناشی از ناتوانی خود ما در دیدن و شنیدن و به یاد سپردن و به یاد آوردن و هماهنگ کردن مقدار کافی از مواد موجود است. دانایی مطلق علیالصول امکان دارد، حتی برای موجودات واقعی، ولی البته در عمل قابل حصول نیست. 0 28 حامد حمایت کار 1403/12/1 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 30 در خصوص اهمیتی هم که مورخان فرهنگ برای اندیشهها قائل هستند، باید گفت هر کسی اهمیت متاع خود را به گزاف جلوه میدهد: اندیشه هم متاع روشنفکران است. 0 32 حامد حمایت کار 1403/12/1 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 28 تولستوی چنین ادامه میدهد: تاریخ جدید مانند مرد کری است که دارد به سوالهایی که کسی از او نپرسیده جواب میدهد. 1 85 حامد حمایت کار 1403/12/1 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 23 در کنار این دم و دستگاهی که برای پنهان داشتن منظره ناتوانی و ناسازی و نابینایی انسان ساخته شده است، جهان واقعی قرار دارد، سیل زندگی که مردم درک میکنند و پرداخت به جزئیات که مشغله روزانه مردم را تشکیل میدهد. 0 24 حامد حمایت کار 1403/12/1 خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ آیزایا برلین 4.0 2 صفحۀ 23 ادعا هر چه بزرگتر، دروغ هم بزرگتر خواهد بود. 0 39 حامد حمایت کار 1403/11/23 اعتراف لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 68 صفحۀ 86 من حقیقتی را دریافتم که بعدها آن را در انجیل پیدا کردم: مردم به تاریکی بیش از روشنایی علاقه یافتند، چون کارهایشان شر بود زیرا هر کس کار بدی انجام دهد از نور نفرت دارد و به سوی نور نمیرود تا کارهایش برملا نشود.دریافتم برای درک معنای زندگی باید پیش از هر چیز کاری کرد که زندگی بی معنا و شر نباشد، و تنها پس از آن به عقل نیاز است تا زندگی رادرک کرد. 1 25 حامد حمایت کار 1403/11/23 اعتراف لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 68 صفحۀ 17 فکر میکنم افراد زیادی همین تجربه را از سر گذرانده باشند. من با تمام وجودم دوست داشتم خوب باشم؛ ولی جوان بودم، هوی و هوسهایی داشتم، و آن هنگام در جستوجوی نیکی تنها بودم، کاملا تنها. هر بار میکوشیدم آن چیزی را بروز دهم که صادقانهترین آرزوهایم را شکل میدادند، یعنی این را که میخواستم از نظر اخلاقی انسان خوبی باشم، با تحقیر و ریشخند روبهرو میشدم؛ و به محض آنکه تسلیم تمایلات پست میشدم، تحسین و تشویق در انتظارم بود. جاهپرستی، قدرت طلبی، مقامدوستی، شهوتزدگی، غرور ، خشم، انتقام: همهی اینها مایه احترام بود. با سر سپردن به این تمایلات شبیه بزرگترها میشدم و احساس میکردم دیگران از من رضایت دارند. 2 103