معرفی کتاب خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ اثر آیزایا برلین مترجم نجف دریابندری

خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ

خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ

آیزایا برلین و 1 نفر دیگر
3.9
7 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

12

شابک
9786228076034
تعداد صفحات
170
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

        کتاب «خارپشت و روباه» با زیرعنوان «درباب نگاه تولستوی به تاریخ» مقاله‌ای از فیلسوف، آیزایا برلین، است که برای اولین بار در سال 1953 به صورت کتاب منتشر شد. این مقاله یکی از محبوب‌ترین مقالات برلین در بین عموم مردم است، اگرچه او آن را نوعی بازی فکری می‌دانست تا یک تفکر واقعا نظری.
عنوان مقاله برگرفته از قطعه‌ای است که به شاعر یونان باستان آرخیلخوس نسبت داده شده است: «روباه چیزهای زیادی می‌داند، اما خارپشت یک چیز بزرگ می‌داند». برلین از این استعاره برای تقسیم نویسندگان و متفکران به دو دسته استفاده می‌کند: خارپشت‌ها که جهان را از دریچه‌ی یک ایده‌ی تعریف‌کننده می‌نگرند، و روباه‌ها که از تجربیات بسیار متنوع‌تری بهره می‌برند و جهان را نمی‌توان در یک ایده‌ی واحد برایشان خلاصه کرد. برلین این دوگانگی را برای تحلیل نظریه‌ی تاریخ ارائه‌شده توسط لئو تولستوی در رمان «جنگ و صلح» به کار می‌گیرد. به عقیده‌ی او، در حالی که استعدادهای تولستوی استعدادهای یک روباه هستند، باورهای او بیشتر با باورهای خارپشت هماهنگ‌اند. برلین استدلال می‌کند که این تضاد بین توانایی‌های هنری گسترده‌ی تولستوی و اعتقادات فلسفی او باعث درد شدید نویسنده در پایان زندگی‌اش شد.
این مقاله تأثیر قابل‌توجهی، فراتر از بحث‌های فلسفی داشته است. برای مثال، در تجارت، جیمز سی کالینز در کتاب خود به نام «از خوب به عالی» به این داستان اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که ذهنیت خارپشت را ترجیح می‌دهد. فیلیپ ای. تتلاک، استاد روانشناسی سیاسی، نیز در بررسی دقت کارشناسان و پیش‌بینی‌کنندگان در زمینه‌های مختلف، به شدت از این تمایزگذاری برلین بین دو نوع تفکر استفاده کرده است.
به طور کلی، کتاب «خارپشت و روباه» آیزایا برلین اثری مهم در حوزه‌ی فلسفه و تاریخ به حساب می‌آید. جذابیت ماندگار این کتاب در سادگی و عمق بینش، جوهر تنوع فکری انسان را به تصویر می‌کشد. این مقاله خوانندگان را تشویق می‌کند تا در نظر بگیرند که در طیف بین خارپشت و روباه کجا قرار می‌گیرند و ارزش هر دو دیدگاه را در جستجوی دانش درک کنند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به خارپشت و روباه: در باب نگاه تولستوی به تاریخ

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

یادداشت‌ها

          برلین نخست به شوخی دوگانه‌ی «خارپشت-روباه» را -که مثل تمام دوگانه‌ها ساده‌سازانه است- دست گرفته ‌و برای خودش و پیش دوستانش خط‌کشی ساخته برای شناخت ابتدایی نویسنده‌ها و فیلسوف‌ها. 

«روباه چیزهای زیادی می‌داند، اما خارپشت یک چیز بزرگ می‌داند»

شروع کرده به اسم‌گذاری و مقوله‌بندی و بعد این بازیِ اسم‌گذاری اسباب تأملی شده درباره‌ی تولستوی و بعدتر سعی کرده یکی از متفکران مؤثر بر تولستوی و جنگ و صلحش را هم معرفی کند. پس این کتاب حاصل ادامه‌ی یک شوخی است که اول با تأملی و بعد با تتبعی تاریخی همراه شده؛ راهی برای نوشتن. راهی که برلین را رفته را، مخصوصاً در پیوست‌های کتاب، می‌توان به روشنی تماشا کرد.

بخشی از راه تولستوی برای نوشتن را هم می‌توانیم اینجا ببینیم. اینکه چطور ایده‌اش را پی گرفته و چیزهایی که به کارش می‌آمده را خوانده و اینکه چطور نقدها و نامه‌ها و خواهش‌ها -که لطفاً فلسفه‌ورزی و تأملات روش‌شناختی تاریخی را کنار بگذار و به همان توصیف شخصیت‌ها و روابطشان بپرداز- را نادیده گرفته و سال‌ها قصه‌اش را جوری که به نظرش درست می‌آمده ادامه داده است.
برلین می‌گوید تولستوی روباه بود -یعنی حقایق کوچک بسیاری را می‌دانست- اما دوست داشت خارپشت باشد -یعنی یک حقیقت بزرگ را بداند- و کوشش او در جنگ و صلح رسیدن به یک ایده‌ی کلی و حقیقت بزرگ است؛ تبدیل شدن به خارپشت. کوشش این بوده اما در این کار موفق نشده و امروز هم خوانندگان جنگ و صلح این کتاب عظیم را برای حقایق کوچک بسیارش دوست می‌دارند و حقیقت بزرگش را نادیده می‌گیرند.
دور نیست که چنین باشد. دور نیست که تولستوی با خودش کنار نیامده باشد. دور نیست که از خودش و کارش خوشش نیاید و دنبال ارزش دیگری باشد. اما آیا این نقد تولستوی است؟ آیا ما باید با خودمان کنار بیاییم؟ نمی‌توانیم با خودمان بجنگیم و از استعدادهایمان بیزار باشیم؟

برای کسی که جنگ و صلح را خوانده باشد اصولاً کتاب جالب‌تری است. من نه جنگ و صلح را خوانده‌ام و نه فعلاً قصد خواندنش را دارم.
        

9