بریده‌های کتاب گمشده در الف هیم.

"طنز، خوش‌طعم‌ترین چاشنی در جشن زندگی است. به اشتباه‌هایتان بخندید، اما از آنها درس بگیرید، مشکلاتتان را دست بیندازید، ولی خود را برای مقابله با آنها تقویت کنید، موانع را مسخره کنید، اما بر آنها چیره شوید".

"من هیچوقت در زندگی ام یک ساعت کامل خوشحال نبوده ام، هیچوقت. من فقط یک موجود بی اهمیت و بی هویت بوده ام. یادم است یک بار جایی خواندم که در زندگی هر زن ساعت مخصوصی وجود دارد که اگر پیدایش کند، تا آخر عمر خوشحال خواهد بود. اگر فقط بتوانم آن یک ساعت را پیدا کنم، با آرامش می میرم".

After all this time?- +Always (مگه میشه سر این قسمت زار نزد.😭)

گاهی اوقات، امواج چیزهایی از اعماق دریا با خودشان می آورند و آنها را در ساحل رها می کنند. آثاری از آنها روی ساحل باقی می ماند که حتی پس از عقب نشینی امواج، حضورشان را در آنجا ثابت می کند. وقتی اتلس گفت: "دوستت دارم" منظورش همین بود. می خواست بگوید من بزرگ ترین موجی هستم که او تا به حال به آن برخورد کرده است و من چیزهای زیادی با خودم آورده ام که حتی با رفتن امواج نیز، تاثیرش تا همیشه باقی می ماند.

I have a great fear of drowning in the ocean of my own silence. In the steady thurm that accompanies quite, my mind is unkind to me. I think too much. I feel perhaps, far more then I should.

اگر کسی یک کتابخانه را ببندد لوئیزا، فقط یک ساختمان را تعطیل نکرده، بلکه امید را نابود کرده است.