بریده‌ کتاب‌های فاطمه‌زهرا؛

امید میتواند آدم ها را وادار به کار های وحشتناکی کند.

مترادف ها همدیگر را می‌شناسند مثل همکار های قدیمی، مثل رفقایی که دنیا را با هم دیده‌اند. داستان و ماجرا میگویند و می‌شنوند، درباره اصل و نسبشان حرف می‌زنند و فراموش می‌کنند با اینکه شبیه‌اند، به کل فرق دارند، و با اینکه در ویژگی‌های مشخصی مشترک‌اند، هیچ کدام هرگز نمی‌تواند جای دیگری باشد. چون شب آرام با شب ساکت یکی نیست، آدم محکم با آدم موقر یکی نیست، و نور تابان با نور درخشان یکی نیست چون طوری که خودشان را توی جمله می‌چپانند همه چیز را عوض می‌کند. آنها یکی نیستند.

.it's like I'm diving into an ocean of emotion

مردم اغلب وقتی بزرگ می‌شوند انگار کور می‌شوند.

heart: oh my goodness look at these stars! the universe is infinitely beautiful! brain: it's infinitely incomprehensible. you could spend a lifetime observing it and never get the answer you're looking for. heart: even better

تنها راه اینکه بفهمی سلامت عقلی داری این است که یک فرد کاملاً دیوانه را ببینی.

در مقابل باور بحث منطقی غیر ممکن است. باور برای منطق مثل زبان خارجی است و او اگر به این نتیجه می‌رسید که من در طرف مقابل هستم ممکن بود من را زنده زنده بسوزاند.

-تو به خدا اعتقاد نداری؟ -من جاهای زیادی رفتم و زیاد درباره چیزهایی شنیدم که مردم فکر می‌کنند واقعیت داره. وقتی همه اینقدر درباره اعتقاداتشون مطمئن هستن، سخته آدم بفهمه که اصلاً کسی درست میگه یا نه.

قدرت فساد می‌آورد. قدرت حریص است.

بیشتر پیروزی به خاطر صبر است.

نیازی نیست انسان‌ها را گول بزنی چون خودشان خودشان را گول می‌زنند.

سخته ، ولی درد قوی‌ت میکنه.

کسی نباید بداند ناامید شده‌ام. کسی نباید بداند از اول امید داشته‌ام.

-فقط احمق ها از چیزی که ترسناکه، نمیترسن.

مشکل مردم این روزها همین است: قدر چیزهایی را که دارند نمی‌دانند و همیشه چیز بیشتری می‌خواهند. نمی‌خواهند برایش تلاش بکنند، نمی‌خواهند آن را با تلاش به دست بیاورند و وقتی به خواسته‌شان نمی‌رسند مثل بچه‌های لوس و بد اخلاق ناله و زاری سر می‌دهند. تعداد زیادی از افراد معتقدند دنیا به آنها بدهکار است و مردم را مسئول انتخاب‌های غلط خودشان می‌دانند. همه فکر می‌کنند اگر خواسته‌هایشان طبق نقشه پیش نرود می‌توانند همه چیز را رها کنند و بروند.

بهترین درس‌ها اغلب همان‌هایی هستند که نمی‌فهمیم مشغول فراگرفتنشان هستیم.

بیشتر مردم با چشمانی بسته زندگی می‌کنند و کتاب‌ها برای پنهان کردن هر چیزی خوب هستند؛ مخصوصاً کتاب‌های بسته و خوانده نشده، عین انسان‌های ساکت و درونگرا.

انسان‌ها همیشه تمایل دارند از هم جلو بزنند، حتی وقتی وانمود می‌کنند به هم علاقه‌مندند.

وقتی مردم زندگی کردن را فراموش می‌کنند، این زندگی است که برایشان تصمیم می‌گیرد.