بریده‌های کتاب آتن

به زودی جهان را فراموش خواهی کرد و به زودی جهان تو را از یاد خواهد برد.

عالم سراسر تغییر است و زندگی چیزی نیست جز معنایی که به ما می‌بخشد.

اگر مرگ واقعا زیانبار بود، حتما توانایی در امان ماندن از آن را به تو عطا می‌کردند. ولی وقتی مرگ به خود تو زیان نمی‌رساند، چگونه می‌تواند به زندگی‌ات آسیب رساند؟

مواجه شدن با سرانجام حقیقی چیزها، حتی اگر یک پایان ناخوشایند باشد، همیشه تسکینمان می‌دهد.

گفته بودم روی سنگ مزارش هیچ چیز حک نکنند، حتی تاریخ؛ فقط اسمش آن هم چون الزامی بود. خوب می‌دانم که وقتی آدم‌ها می‌میرند هیچ معنایی برای دیگران ندارند.

جنگ شروع شد. پانزده سال بیشتر نداشتم. خیلی زود متوجه شدم گرچه جنگ برای دیگران وحشتناک، درواقع هولناک است؛ موجب تغییر آن چنانی در زندگی ما‌ نمی‌شود. دایی‌ام باید نقره‌جاتش را پنهان می‌کرد، خانواده مارتون اسب‌هایشان را از دست می‌دادند و ترس وجود آنگلا را فرا می‌گرفت.

نیروی ذهنی به تدریج در اثر عادت طولانی به دریافت‌های یکسان، چنان ساییده می‌شود و صیقل می‌خورد که همه چیز به روی آن می‌لغزد. بی آنکه اثری بر جای نهد.