بریدهای از کتاب بچه آهو اثر ماگدا سابو
1403/12/7
صفحۀ 147
جنگ شروع شد. پانزده سال بیشتر نداشتم. خیلی زود متوجه شدم گرچه جنگ برای دیگران وحشتناک، درواقع هولناک است؛ موجب تغییر آن چنانی در زندگی ما نمیشود. داییام باید نقرهجاتش را پنهان میکرد، خانواده مارتون اسبهایشان را از دست میدادند و ترس وجود آنگلا را فرا میگرفت.
جنگ شروع شد. پانزده سال بیشتر نداشتم. خیلی زود متوجه شدم گرچه جنگ برای دیگران وحشتناک، درواقع هولناک است؛ موجب تغییر آن چنانی در زندگی ما نمیشود. داییام باید نقرهجاتش را پنهان میکرد، خانواده مارتون اسبهایشان را از دست میدادند و ترس وجود آنگلا را فرا میگرفت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.