بریدههای کتاب یگانه یگانه دیروز نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 263 نتيجهٔ اخلاقی: هر قاتلی زمانی آدم خوبی بوده. 0 4 یگانه دیروز نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 177 نمیدانی آدم اگر در موقعیت دشواری قرار گیرد، چه کارها که نمیکند. 0 7 یگانه دیروز نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 22 جورج اظهار عقیده نکرد. بحث کردن با زنها فایدهای ندارد. 0 2 یگانه دیروز نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 34 رزماری یعنی یادآوری خاطره. باید فراموش کرد فراموشی را. 0 1 یگانه دیروز نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 22 این را از من بشنو: وقتی یک نفر تلگراف میزند که من برای دویست پوند ماندهام و اگر نتوانم این پول را فراهم کنم، زندگیام به آخر میرسد، وقتی تحقیق کنی میبینی دویست پوند خیلی زیاد است ... با ده پوند هم کارش راه میافتد. مادر برای بچهاش غصه میخورد و دوست دارد این پول را بدهد. کاری هم نمیشود کرد، ولی میشود مبلغ را کمتر کرد. این را یادت باشد. ضمناً ویکتور دریکْ خودش را نمیکشد. اینکاره نیست. افرادی که تهدید میکنند که خودشان را میکشند، هیچوقت این کار را نمیکنند. 0 1 یگانه 2 روز پیش نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 130 باید گذشته را فراموش کنیم. فکر کردن و غصه خوردن فایدهای ندارد. گذشتهها گذشته. 0 1 یگانه 2 روز پیش نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 127 - نه، مشکلی نیست. فردا حالم خوب میشود. فردا همهچیز درست میشود. - عجب حرفی. بهت یاد ندادهاند که «فردا خیلی دیر است» ؟ - نه، یاد ندادهاند. 0 3 یگانه 2 روز پیش نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 78 اگر با نیروی فکر میشد کسی را کشت، از کشتن او دریغ نمیکرد. ولی با نیروی فکر نمیشود کسی را کشت ... فکر خالی برای کشتن کافی نیست. 0 2 یگانه 3 روز پیش نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 7 عجیب است که آدم سالها با یک نفر در یک خانه زندگی کند و شناختش از او تا این حد ناچیز باشد. 0 2 یگانه 4 روز پیش خانه درختی 117 طبقه اندی گریفیتس 4.3 12 صفحۀ 88 جیل میگوید :«خُب، ولی یکی باید یه کاری بکنه! حیوونهام رو ببین؟ اونها هم عجیب شدهان! همهچی مثل خوابه... یه خواب بد!» میگویم: «آفرین جیل، خودشه!» جیل میگوید: «چی خودشه؟» میگویم: «کلیدِ تموم کردنِ داستان! این که بگی همهچی خواب بود! پایانبندیِ خوبی نیست، ولی بعضی وقتها که گیر کرده باشی، تنها کاریه که میتونی بکنی. الان هم موقعیت اضطراریه!» 0 1 یگانه 4 روز پیش خانه درختی 13 طبقه اندی گریفیتس 4.2 48 صفحۀ 62 - وای! خوشحالم زندهای! خیال کردم کشتمت! گفتم: «زندهام! باورم نمیشه با اون موز گنده کوبیدی تو مغزم!» - اما اول تو میخواستی من رو بزنی. گفتم: «دلیل نمیشه. میشه؟» تری گفت: «همم...فکر نکنم. ببخشید. نیمهی پر لیوان رو نگاه کن! من نجاتت دادم! یه سطل آب روت ریختم و زنده شدی.» - ولی موش آب کشیده شدم! - آره اما موش آب کشیده شدن بهتر از مُردنه. 0 2 یگانه 4 روز پیش خانه درختی 13 طبقه اندی گریفیتس 4.2 48 صفحۀ 30 خب، حالا قبل از اینکه پیش خودتان خیال کنید من دروغگوام، باید عرض کنم اگرچه بخشی که گفتم «نه»، دروغی مصلحتی بود، به جایش بخش دوم حرفم یعنی «اون اینجا نیست»، کاملا راست بود. واسهی همین اگر انصاف داشته باشید قبول میکنید راست بودن بخش دوم دروغ بودن بخش اول را پاک میکند. 0 1 یگانه 1404/4/13 ملاقات با مرگ آگاتا کریستی 4.2 4 صفحۀ 54 آدم نمیتواند به سادگی بخشی از چیزی شود که بهش تعلق ندارد و فقط در موردش شنیده و یا یاد گرفته. 0 1 یگانه 1404/4/11 ملاقات با مرگ آگاتا کریستی 4.2 4 صفحۀ 79 این حرف را از من به خاطر داشته باشید: اگر قرار است کاری درست انجام شود، بسپاریدش به دست زنان. 0 3 یگانه 1404/4/11 ملاقات با مرگ آگاتا کریستی 4.2 4 صفحۀ 78 مردها همیشه فکر میکنند میتوانند هرچیزی را به زنان تحمیل کنند. 0 3 یگانه 1404/4/11 ملاقات با مرگ آگاتا کریستی 4.2 4 صفحۀ 233 حسادت و غریزهٔ مالکیت از ریشهدار ترین غرایز انسان است. 0 2 یگانه 1404/4/6 یک جور خوشبختی کلر لگرند 4.3 12 صفحۀ 502 «هیچچیز کامل نیست. خوشبختی مطلق وجود ندارد.» 0 6 یگانه 1404/4/6 یک جور خوشبختی کلر لگرند 4.3 12 صفحۀ 139 من همیشه نوشتنم از حرف زدنم بهتر بوده است. 0 4 یگانه 1404/4/6 یک جور خوشبختی کلر لگرند 4.3 12 صفحۀ 136 پایهی تمام کارها به عمل است. 0 2 یگانه 1404/4/6 یک جور خوشبختی کلر لگرند 4.3 12 صفحۀ 115 تا حالا با هیچکسی برخورد نکردهام که خودش را گم کرده باشد. مسلماً کسانی که خودشان را گم کردهاند با هیچکسی درمورد این احساسشان حرف نزدهاند. 0 1
بریدههای کتاب یگانه یگانه دیروز نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 263 نتيجهٔ اخلاقی: هر قاتلی زمانی آدم خوبی بوده. 0 4 یگانه دیروز نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 177 نمیدانی آدم اگر در موقعیت دشواری قرار گیرد، چه کارها که نمیکند. 0 7 یگانه دیروز نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 22 جورج اظهار عقیده نکرد. بحث کردن با زنها فایدهای ندارد. 0 2 یگانه دیروز نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 34 رزماری یعنی یادآوری خاطره. باید فراموش کرد فراموشی را. 0 1 یگانه دیروز نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 22 این را از من بشنو: وقتی یک نفر تلگراف میزند که من برای دویست پوند ماندهام و اگر نتوانم این پول را فراهم کنم، زندگیام به آخر میرسد، وقتی تحقیق کنی میبینی دویست پوند خیلی زیاد است ... با ده پوند هم کارش راه میافتد. مادر برای بچهاش غصه میخورد و دوست دارد این پول را بدهد. کاری هم نمیشود کرد، ولی میشود مبلغ را کمتر کرد. این را یادت باشد. ضمناً ویکتور دریکْ خودش را نمیکشد. اینکاره نیست. افرادی که تهدید میکنند که خودشان را میکشند، هیچوقت این کار را نمیکنند. 0 1 یگانه 2 روز پیش نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 130 باید گذشته را فراموش کنیم. فکر کردن و غصه خوردن فایدهای ندارد. گذشتهها گذشته. 0 1 یگانه 2 روز پیش نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 127 - نه، مشکلی نیست. فردا حالم خوب میشود. فردا همهچیز درست میشود. - عجب حرفی. بهت یاد ندادهاند که «فردا خیلی دیر است» ؟ - نه، یاد ندادهاند. 0 3 یگانه 2 روز پیش نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 78 اگر با نیروی فکر میشد کسی را کشت، از کشتن او دریغ نمیکرد. ولی با نیروی فکر نمیشود کسی را کشت ... فکر خالی برای کشتن کافی نیست. 0 2 یگانه 3 روز پیش نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 26 صفحۀ 7 عجیب است که آدم سالها با یک نفر در یک خانه زندگی کند و شناختش از او تا این حد ناچیز باشد. 0 2 یگانه 4 روز پیش خانه درختی 117 طبقه اندی گریفیتس 4.3 12 صفحۀ 88 جیل میگوید :«خُب، ولی یکی باید یه کاری بکنه! حیوونهام رو ببین؟ اونها هم عجیب شدهان! همهچی مثل خوابه... یه خواب بد!» میگویم: «آفرین جیل، خودشه!» جیل میگوید: «چی خودشه؟» میگویم: «کلیدِ تموم کردنِ داستان! این که بگی همهچی خواب بود! پایانبندیِ خوبی نیست، ولی بعضی وقتها که گیر کرده باشی، تنها کاریه که میتونی بکنی. الان هم موقعیت اضطراریه!» 0 1 یگانه 4 روز پیش خانه درختی 13 طبقه اندی گریفیتس 4.2 48 صفحۀ 62 - وای! خوشحالم زندهای! خیال کردم کشتمت! گفتم: «زندهام! باورم نمیشه با اون موز گنده کوبیدی تو مغزم!» - اما اول تو میخواستی من رو بزنی. گفتم: «دلیل نمیشه. میشه؟» تری گفت: «همم...فکر نکنم. ببخشید. نیمهی پر لیوان رو نگاه کن! من نجاتت دادم! یه سطل آب روت ریختم و زنده شدی.» - ولی موش آب کشیده شدم! - آره اما موش آب کشیده شدن بهتر از مُردنه. 0 2 یگانه 4 روز پیش خانه درختی 13 طبقه اندی گریفیتس 4.2 48 صفحۀ 30 خب، حالا قبل از اینکه پیش خودتان خیال کنید من دروغگوام، باید عرض کنم اگرچه بخشی که گفتم «نه»، دروغی مصلحتی بود، به جایش بخش دوم حرفم یعنی «اون اینجا نیست»، کاملا راست بود. واسهی همین اگر انصاف داشته باشید قبول میکنید راست بودن بخش دوم دروغ بودن بخش اول را پاک میکند. 0 1 یگانه 1404/4/13 ملاقات با مرگ آگاتا کریستی 4.2 4 صفحۀ 54 آدم نمیتواند به سادگی بخشی از چیزی شود که بهش تعلق ندارد و فقط در موردش شنیده و یا یاد گرفته. 0 1 یگانه 1404/4/11 ملاقات با مرگ آگاتا کریستی 4.2 4 صفحۀ 79 این حرف را از من به خاطر داشته باشید: اگر قرار است کاری درست انجام شود، بسپاریدش به دست زنان. 0 3 یگانه 1404/4/11 ملاقات با مرگ آگاتا کریستی 4.2 4 صفحۀ 78 مردها همیشه فکر میکنند میتوانند هرچیزی را به زنان تحمیل کنند. 0 3 یگانه 1404/4/11 ملاقات با مرگ آگاتا کریستی 4.2 4 صفحۀ 233 حسادت و غریزهٔ مالکیت از ریشهدار ترین غرایز انسان است. 0 2 یگانه 1404/4/6 یک جور خوشبختی کلر لگرند 4.3 12 صفحۀ 502 «هیچچیز کامل نیست. خوشبختی مطلق وجود ندارد.» 0 6 یگانه 1404/4/6 یک جور خوشبختی کلر لگرند 4.3 12 صفحۀ 139 من همیشه نوشتنم از حرف زدنم بهتر بوده است. 0 4 یگانه 1404/4/6 یک جور خوشبختی کلر لگرند 4.3 12 صفحۀ 136 پایهی تمام کارها به عمل است. 0 2 یگانه 1404/4/6 یک جور خوشبختی کلر لگرند 4.3 12 صفحۀ 115 تا حالا با هیچکسی برخورد نکردهام که خودش را گم کرده باشد. مسلماً کسانی که خودشان را گم کردهاند با هیچکسی درمورد این احساسشان حرف نزدهاند. 0 1