بریدههای کتاب خدای خورشید خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.2 0 صفحۀ 433 خیلی ظالمانه به نظر میآد. کسی که از دستمون رفته بود، بالاخره برمیگرده اما بعد دوباره از دست میره. 0 10 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.2 0 صفحۀ 426 <<زندگی فقط واسه این ارزش داره که تموم میشه، بچه جون.>> 0 8 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.2 0 صفحۀ 389 انگار چنان از درون مرده بودم که نه احساس وحشت میکردم و نه نفرت. 0 6 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.2 0 صفحۀ 343 آخرین باری که احساس کرده بودم <<دماغم چاق است>> کی بود؟ دلم میخواست باور کنم وقتی که ایزد بودم، اما حقیقت نداشت. چندین قرن، شاید حتی چندین هزاره بود که انگار خودم نبودم. 0 1 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.2 0 صفحۀ 108 میدانستم فقط یک تندیس بیشتر نیست اما اگر از کسی آسیب روانی دیده باشید، درک میکنید. به سادگی میشود آن ترس های قدیمی را تحریک کرد: با یک نگاه، با یک صدا، با یک موقعیت آشنا. 0 1 خدای خورشید 1403/12/27 ناتوان لورن رابرتس 4.1 37 صفحۀ 560 هرگز تصور نمیکردم روزی او را درحال زاری ببینم، اما قوی ترین ها نیز در بین ما گاهی زیر بار غم در هم میشکنند، کمر خم میکنند و مدفون میشوند. 0 18 خدای خورشید 1403/12/25 قهرمانان المپ: خانه هادس جلد 4 ریک ریوردان 4.7 2 صفحۀ 15 <<جادو نه خوبه و نه بد. یه ابزاره، مثل یه چاقو. آیا چاقو بده؟ فقط وقتی که صاحبش بد باشه.>> 0 6
بریدههای کتاب خدای خورشید خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.2 0 صفحۀ 433 خیلی ظالمانه به نظر میآد. کسی که از دستمون رفته بود، بالاخره برمیگرده اما بعد دوباره از دست میره. 0 10 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.2 0 صفحۀ 426 <<زندگی فقط واسه این ارزش داره که تموم میشه، بچه جون.>> 0 8 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.2 0 صفحۀ 389 انگار چنان از درون مرده بودم که نه احساس وحشت میکردم و نه نفرت. 0 6 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.2 0 صفحۀ 343 آخرین باری که احساس کرده بودم <<دماغم چاق است>> کی بود؟ دلم میخواست باور کنم وقتی که ایزد بودم، اما حقیقت نداشت. چندین قرن، شاید حتی چندین هزاره بود که انگار خودم نبودم. 0 1 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.2 0 صفحۀ 108 میدانستم فقط یک تندیس بیشتر نیست اما اگر از کسی آسیب روانی دیده باشید، درک میکنید. به سادگی میشود آن ترس های قدیمی را تحریک کرد: با یک نگاه، با یک صدا، با یک موقعیت آشنا. 0 1 خدای خورشید 1403/12/27 ناتوان لورن رابرتس 4.1 37 صفحۀ 560 هرگز تصور نمیکردم روزی او را درحال زاری ببینم، اما قوی ترین ها نیز در بین ما گاهی زیر بار غم در هم میشکنند، کمر خم میکنند و مدفون میشوند. 0 18 خدای خورشید 1403/12/25 قهرمانان المپ: خانه هادس جلد 4 ریک ریوردان 4.7 2 صفحۀ 15 <<جادو نه خوبه و نه بد. یه ابزاره، مثل یه چاقو. آیا چاقو بده؟ فقط وقتی که صاحبش بد باشه.>> 0 6