بریدهای از کتاب سایه های ارباب اثر امیلی رودا
1404/3/28

سایه های ارباب جلد 1
4.4
2
صفحۀ 149
وقتی که فهمید چطور با بی ملاحظگی و دروغ هایش امنیت خانواده اش را به خطر انداخته بود، حالش بد شد. مادرش سعی کرده بود این موضوع را به بریتا بگوید، اما او گوش نداده بود. درحالی که به امیدهای پرشور خودش سرگرم شده بود، امنیت خانه ای را به قمار گذاشته بود که در دنیا بیشتر از هرچیز دیگری دوست داشت-قماری که در آن باخته بود.
وقتی که فهمید چطور با بی ملاحظگی و دروغ هایش امنیت خانواده اش را به خطر انداخته بود، حالش بد شد. مادرش سعی کرده بود این موضوع را به بریتا بگوید، اما او گوش نداده بود. درحالی که به امیدهای پرشور خودش سرگرم شده بود، امنیت خانه ای را به قمار گذاشته بود که در دنیا بیشتر از هرچیز دیگری دوست داشت-قماری که در آن باخته بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.