بریدههای کتاب •Anne• •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 105 شاید داشتم اشتباه میکردم.مدت ها عصبانی بودم . فکر میکردم بهتر بودن از اطرافیانم یه جورهایی حالمو خوب میکنه. همین تفکر تلاش نکردن برای بهترین بودن،خودش حس خیلی خوبی داره و خیلی آرامش بخشه،یه جورایی حس میکنم به خودم اومدم. 0 3 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 60 0 1 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 50 0 1 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 40 گل های میتونن توی ناخوشایند ترین جاها هم شکوفه بدن. 0 1 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 34 گربه گفت :« هرجا که بریم خودمون همسفر خودمونیم. و به همین دلیله که باید سعی کنیم دوست خوبی برای خودمون باشیم و با ملایمت با خودمون رفتار کنیم. به هرحال بیشترین وقت رو با خودمون میگذرونیم و عادتمون هست که نظر های خودمون و خیلی جدی بگیریم.» 0 1 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 33 با کسایی وقت بگذرون که باعث شکوفایی بهترین ویژگی هات باشن. 0 1 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 32 مهم ترین چیز،سفر یا مقصد نیست؛ بلکه همسفره. 0 1 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 30 توی سکوت وقت بگذرون، قدر طبیعت و بدون و هوشیار در پی آرامش باش. 0 1 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 29 به یاد گیری ادامه بدیم. ایده های جدید به رشدمون کمک میکنه و مانع تکرار اشتباه های مشابه میشه. وقتی متوجه بشیم که زندگی همیشه سعی داره یه چیزی یادمون بده، یادگیری آسون تر میشه. 0 19 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 100 0 1 •Anne• 3 روز پیش کاش یکی قصه اش را می گفت شکوه قاسم نیا 4.1 4 صفحۀ 63 ـ اما دیگر خیالم از او راحت است؛ چون او راه دلش را پیدا کرده. -راه دلش را؟ -آره زهرا. کسی که راه دلش را پیدا کند خوشبخت است. -خوشبخت است یعنی خوشحال است مامان؟ - نه، خوشبخت یعنی ... یعنی .... نمیدانم زهرا، نمیدانم یعنی چی! 0 1 •Anne• 3 روز پیش کاش یکی قصه اش را می گفت شکوه قاسم نیا 4.1 4 صفحۀ 44 - کی قصه ی مارا مینویسد مامان؟ -کسی که قصه ی ما را خوب بلد باشد. -خب، من بلدم مامان. -اما تو دیگر تو شهر قصه ها نیستی دخترم،کسی قصه را مینویسد که توی شهر قصه ها باشد. 0 1 •Anne• 3 روز پیش کاش یکی قصه اش را می گفت شکوه قاسم نیا 4.1 4 صفحۀ 41 _مامان خسته شدی؟ _نه، زهرا جان. دیگر خسته نمی شوم؛ مثل پرنده ها که هیچوقت خسته نمیشوند. _پس چرا قناری من خسته میشد؟ وقتی خسته میشد، آوار نمیخواند. _ قناری ات تو قفس بود که خسته میشد. اگر پرش میدادی، همیشه میخواند. _خب، مامان خودش از قفس بیرون نمی رفت. دوست داشت توی قفس بماند. _ دوست نداشت، عادت کرده بود؛ میترسید بیرون برود. 0 2 •Anne• 3 روز پیش کاش یکی قصه اش را می گفت شکوه قاسم نیا 4.1 4 صفحۀ 15 آرزو...نه، مادرم هیچ وقت هیچ آرزویی نداشت! آدمی که آرزو دارد،از نگاهش معلوم میشود: چشم هایش برق می زند،دلش خوش است، میخندد؛ مثل من. اما مادرم نمی خندید.فقط گاهی به زور لبخند میزد. شاید می دانست که آرزو داشتنش می فایده است 0 1 •Anne• 1404/2/12 مبادله قتل استیو کاوانا 4.0 5 صفحۀ 65 «اون وقت برات آسون تر شده؟» «متفاوت میشه. فکر میکنم برات دورتر میشه. دردت تغییر میکنه. کمتر میشه. همیشه هست، ولی همیشه قلبت رو از سینه نمی کنه ، میدونی؟» 0 1
بریدههای کتاب •Anne• •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 105 شاید داشتم اشتباه میکردم.مدت ها عصبانی بودم . فکر میکردم بهتر بودن از اطرافیانم یه جورهایی حالمو خوب میکنه. همین تفکر تلاش نکردن برای بهترین بودن،خودش حس خیلی خوبی داره و خیلی آرامش بخشه،یه جورایی حس میکنم به خودم اومدم. 0 3 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 60 0 1 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 50 0 1 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 40 گل های میتونن توی ناخوشایند ترین جاها هم شکوفه بدن. 0 1 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 34 گربه گفت :« هرجا که بریم خودمون همسفر خودمونیم. و به همین دلیله که باید سعی کنیم دوست خوبی برای خودمون باشیم و با ملایمت با خودمون رفتار کنیم. به هرحال بیشترین وقت رو با خودمون میگذرونیم و عادتمون هست که نظر های خودمون و خیلی جدی بگیریم.» 0 1 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 33 با کسایی وقت بگذرون که باعث شکوفایی بهترین ویژگی هات باشن. 0 1 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 32 مهم ترین چیز،سفر یا مقصد نیست؛ بلکه همسفره. 0 1 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 30 توی سکوت وقت بگذرون، قدر طبیعت و بدون و هوشیار در پی آرامش باش. 0 1 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 29 به یاد گیری ادامه بدیم. ایده های جدید به رشدمون کمک میکنه و مانع تکرار اشتباه های مشابه میشه. وقتی متوجه بشیم که زندگی همیشه سعی داره یه چیزی یادمون بده، یادگیری آسون تر میشه. 0 19 •Anne• 14 ساعت پیش گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 3.9 24 صفحۀ 100 0 1 •Anne• 3 روز پیش کاش یکی قصه اش را می گفت شکوه قاسم نیا 4.1 4 صفحۀ 63 ـ اما دیگر خیالم از او راحت است؛ چون او راه دلش را پیدا کرده. -راه دلش را؟ -آره زهرا. کسی که راه دلش را پیدا کند خوشبخت است. -خوشبخت است یعنی خوشحال است مامان؟ - نه، خوشبخت یعنی ... یعنی .... نمیدانم زهرا، نمیدانم یعنی چی! 0 1 •Anne• 3 روز پیش کاش یکی قصه اش را می گفت شکوه قاسم نیا 4.1 4 صفحۀ 44 - کی قصه ی مارا مینویسد مامان؟ -کسی که قصه ی ما را خوب بلد باشد. -خب، من بلدم مامان. -اما تو دیگر تو شهر قصه ها نیستی دخترم،کسی قصه را مینویسد که توی شهر قصه ها باشد. 0 1 •Anne• 3 روز پیش کاش یکی قصه اش را می گفت شکوه قاسم نیا 4.1 4 صفحۀ 41 _مامان خسته شدی؟ _نه، زهرا جان. دیگر خسته نمی شوم؛ مثل پرنده ها که هیچوقت خسته نمیشوند. _پس چرا قناری من خسته میشد؟ وقتی خسته میشد، آوار نمیخواند. _ قناری ات تو قفس بود که خسته میشد. اگر پرش میدادی، همیشه میخواند. _خب، مامان خودش از قفس بیرون نمی رفت. دوست داشت توی قفس بماند. _ دوست نداشت، عادت کرده بود؛ میترسید بیرون برود. 0 2 •Anne• 3 روز پیش کاش یکی قصه اش را می گفت شکوه قاسم نیا 4.1 4 صفحۀ 15 آرزو...نه، مادرم هیچ وقت هیچ آرزویی نداشت! آدمی که آرزو دارد،از نگاهش معلوم میشود: چشم هایش برق می زند،دلش خوش است، میخندد؛ مثل من. اما مادرم نمی خندید.فقط گاهی به زور لبخند میزد. شاید می دانست که آرزو داشتنش می فایده است 0 1 •Anne• 1404/2/12 مبادله قتل استیو کاوانا 4.0 5 صفحۀ 65 «اون وقت برات آسون تر شده؟» «متفاوت میشه. فکر میکنم برات دورتر میشه. دردت تغییر میکنه. کمتر میشه. همیشه هست، ولی همیشه قلبت رو از سینه نمی کنه ، میدونی؟» 0 1