بریده کتابهای چشم هایش سیدحسین موسوی 1403/4/14 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 126 0 18 شکارچیِ کتاب🕯 1403/5/5 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 252 «این چشمها مال من نیست!» 0 7 سیدحسین موسوی 1403/4/14 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 167 من آنشب فهمیدم که در نزدیکی چ کورهی پر از آتش گداختهای ایستاده ام و دارم از سرما میلرزم. 0 21 سیدحسین موسوی 1403/4/11 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 59 0 20 فاطمه قزلی 1403/4/4 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 179 در چشم های من دقیق تر نگاه کن ، جز تو هیچ چیز در آن نیست. 0 51 سیدحسین موسوی 1403/4/14 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 127 0 13 "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/7/22 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 125 کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده، کسی که از سرما نلرزیده، کسی که شب تا سحر بیخواب نمانده، چطور ممکن است از سیری، از گرما، از پرتو آفتاب صبح لذت ببرد؟ 0 5 علی 1402/6/24 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 1 در چشمهاى من دقيقتر نگاه كن! جز تو هيچ چيزى در آن نيست. 0 21 Nazi.jg 1403/6/31 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 92 خیلی بلاها ادم در زندگی به سرش می آید و خودش مسبب همه ی آنهاست،منتهی ادراک نمیکند یا وقتی به ریشه ی آنها پی میبرد که دیگر کار از کار گذشته است! 0 26 مائده بادان فیروز 1403/8/16 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 89 بهترین لذتها وقتی تکرار شد، زجر و نصیبت است. 0 1 امت الزینب داودانی 1402/3/9 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 272 اگر من می توانستم آنچه را که درون مرا می سوزاند بیان کنم،آن وقت شاعر می شدم،نویسنده،نقاش و هنرمند بودم و حال نیستم. 0 34 حافظ🌿 1403/6/7 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 268 هیچ کس برای خودش نمی نویسد.خواننده و نویسنده مکمل هم هستند. 0 2 "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/7/22 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 264 با یک گل بهار نمیشود. 0 0 "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/7/22 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 95 دوستدار هنر از خود هنرمند بیشتر لذت میبرد. هر هنرمندی از کار خودش حتی اگر شاهکار باشد ناراضی است. 0 2 فاطمه اصغرزاده 1403/4/11 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 2 عوام می گفتند که عشق زنی او را از پا درآورد. فهمیده ها معتقد بودند که عشق به زندگی او را تا پای مرگ کشاند. 0 9 "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/7/22 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 157 او به من قوه و قدرت میبخشید. ظاهراً وقتی پیش او بودم، خود را نترس قلمداد میکردم. اما حقیقت اینست که او منبع قدرت من بود. 0 1 سیدحسین موسوی 1403/4/16 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 252 0 10 مژده ظهرابی دهدزی 1403/5/22 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 1 0 1 سیدحسین موسوی 1403/4/13 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 96 0 12 امیر محمد 1403/6/19 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 117 0 0
بریده کتابهای چشم هایش سیدحسین موسوی 1403/4/14 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 126 0 18 شکارچیِ کتاب🕯 1403/5/5 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 252 «این چشمها مال من نیست!» 0 7 سیدحسین موسوی 1403/4/14 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 167 من آنشب فهمیدم که در نزدیکی چ کورهی پر از آتش گداختهای ایستاده ام و دارم از سرما میلرزم. 0 21 سیدحسین موسوی 1403/4/11 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 59 0 20 فاطمه قزلی 1403/4/4 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 179 در چشم های من دقیق تر نگاه کن ، جز تو هیچ چیز در آن نیست. 0 51 سیدحسین موسوی 1403/4/14 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 127 0 13 "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/7/22 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 125 کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده، کسی که از سرما نلرزیده، کسی که شب تا سحر بیخواب نمانده، چطور ممکن است از سیری، از گرما، از پرتو آفتاب صبح لذت ببرد؟ 0 5 علی 1402/6/24 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 1 در چشمهاى من دقيقتر نگاه كن! جز تو هيچ چيزى در آن نيست. 0 21 Nazi.jg 1403/6/31 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 92 خیلی بلاها ادم در زندگی به سرش می آید و خودش مسبب همه ی آنهاست،منتهی ادراک نمیکند یا وقتی به ریشه ی آنها پی میبرد که دیگر کار از کار گذشته است! 0 26 مائده بادان فیروز 1403/8/16 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 89 بهترین لذتها وقتی تکرار شد، زجر و نصیبت است. 0 1 امت الزینب داودانی 1402/3/9 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 272 اگر من می توانستم آنچه را که درون مرا می سوزاند بیان کنم،آن وقت شاعر می شدم،نویسنده،نقاش و هنرمند بودم و حال نیستم. 0 34 حافظ🌿 1403/6/7 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 268 هیچ کس برای خودش نمی نویسد.خواننده و نویسنده مکمل هم هستند. 0 2 "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/7/22 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 264 با یک گل بهار نمیشود. 0 0 "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/7/22 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 95 دوستدار هنر از خود هنرمند بیشتر لذت میبرد. هر هنرمندی از کار خودش حتی اگر شاهکار باشد ناراضی است. 0 2 فاطمه اصغرزاده 1403/4/11 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 2 عوام می گفتند که عشق زنی او را از پا درآورد. فهمیده ها معتقد بودند که عشق به زندگی او را تا پای مرگ کشاند. 0 9 "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/7/22 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 157 او به من قوه و قدرت میبخشید. ظاهراً وقتی پیش او بودم، خود را نترس قلمداد میکردم. اما حقیقت اینست که او منبع قدرت من بود. 0 1 سیدحسین موسوی 1403/4/16 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 252 0 10 مژده ظهرابی دهدزی 1403/5/22 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 1 0 1 سیدحسین موسوی 1403/4/13 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 96 0 12 امیر محمد 1403/6/19 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 169 صفحۀ 117 0 0