بریدههای کتاب تاریخ بیهقی علی عقیلی نسب 1403/2/23 تاریخ بیهقی محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 171 خواجه بزرگ روی به حَسَنَک کرد و گفت ((خواجه چون میباشد و روزگار چهگونه میگذارَد؟)) گفت ((جای شکر است.)) خواجه گفت((دل شکسته نباید داشت_که چنین حالها مردان را پیش آید. فرمانبرداری باید نمود به هر آنچه خداوند فرماید_ که تا جان در تن است، امیدِ صدهزار راحت است و فَرَج است.)) 0 11 محمدامین طاهری 1403/1/8 تاریخ بیهقی محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 227 پس از آن خود فراخ تر که آورده بودند سر و روی او را بپوشانیدند.پس آواز دادند اورا که بدو.دم نزد و از ایشان نیندیشید.هرکس گفتند:شرم ندارید مرد را که می بکشید به دو برید؟سواران تاختند و آن شور بنشاندند و حسنک را سوی دار بردند و به جایگاه رسانیدند،بر مرکبی که هرگز ننشسته بود... 1 14 پولاد 1404/6/2 تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 10 هیچ چیز نیست که به خواندن نیرزد که آخرِ هیچ حکایت از نکتهیی که به کار آید، خالی نباشد. 0 2 پولاد 1404/6/2 تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 19 ای طاهر! چون سعادت آید، همه کارها فراخور یکدیگر آید. 0 2 پولاد 1404/6/2 تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 43 بدرود باش ای دوست نیک که به روزگار دراز به یکجا بودهایم و از یکدیگر آزار نداریم. 0 5 پولاد 1404/6/2 تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 61 ای شاه چه بود این که ترا پیش آمد؟ دشمنت هم از پیرهن خویش آمد از محنتها محنت تو بیش آمد از ملک پدر بهر تو مندیش آمد 0 2 hotarou 1404/4/31 تاریخ بیهقی محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 214 و شغل درگاه همه بر حاجب غازی می رفت که سپاه سالار بود و ولایت بلخ و سمنگان او داشت، و کدخدایش سعید صراف در نهان بر وی مشرف بود که هر چه کردی پوشیده باز می نمودی، و هر روز به درگاه آمدی به خدمت، قریب سی سپر به زر و سیم دیلمان و سپرکشان در پیش او میکشیدند، و چند حاجب با کلاه سیاه و با کمربند در پیش، و غلامی سی، در قفا چنانکه هر کسی به نوعی از انواع اسباب چیزی داشتی، و ندیدم که خوارزم شاه یا ارسلان جاذب و دیگر مقدمان امیر محمود برین جمله به درگاه آمدندی. و اسبش در سرای بیرونی به بلخ آوردندی چنانکه در روزگار گذشته از آنِ امیر مسعود و محمد و یوسف بودی، و در طارم دیوان نشستی تا آنگاه که بار دادندی. و علی دایه و خویشاوندان و سالاران محتشم درون این سرای دکانی بود سخت دراز، پیش از بار آنجا بنشستندی، و حاجب غازی که به طارم آمدی بر ایشان گذشتی. و ناچار همگان بر پای خاستندی و او را خدمت کردندی تا بگذشتی. و این قوم را سخت ناخوش می آمد وی را درآن درجه دیدن، که خُرد دیده بودند او را، و میژکیدند و می گفتند و آن همه خطا بود و ناصواب، که جهان بر سلاطین گردد و هر کسی را که برکشیدند بر کشیدند و نرسد کسی را که گوید چرا چنین است، که مأمون گفته است درین باب:«نحن الدنيا من رفعناه ارتفع و من ضعناه اتضع». 0 0 hotarou 1404/4/31 تاریخ بیهقی محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 214 0 0 hotarou 1404/4/31 تاریخ بیهقی محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 215 0 0 hotarou 1404/4/31 تاریخ بیهقی محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 216 و از حدیث حدیث شکافد. از جملههای مشهور بیهقی است که مثل شده است، معادل «الکلام یجرّ الکلام» در زبان عربی. 0 3 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 226 این بوسهل مردی امامزاده و محتشم و فاضل و ادیب بود اما شرارت و زَعارتی در طبع وی مؤکد شده – و لا تبدیلَ لخلقِ الله – و با آن شرارت دلسوزی نداشت و همیشه چشم نهاده بودی تا پادشاهی بزرگ و جبار بر چاکری خشم گرفتی و آن چاکر را لت زدی و فرو گرفتی این مرد از کرانه بجستی و فرصتی جستی و تضریب کردی و المی بزرگ بدین چاکر رسانیدی وانگاه لاف زدی که فلان را من فروگرفتم – و اگر کرد دید و چشید. 0 1 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 227 یکی آن بود که عبدوس را گفت «امیرت را بگوی که من آنچه کنم بفرمان خداوند خود میکنم، اگر وقتی تخت ملک به تو رسد حسنک را بر دار باید کرد» – لاجرم چون سلطان پادشاه شد این مرد بر مرکب چوبین نشست. و بوسهل و غیر بوسهل درین کیستند؟ که حسنک عاقبتِ تهوّر و تعدیِ خود کشید. و پادشاه بهیچ حال برسه چیز اغضا نکند: القدح فی الملک و افشاء السر والتعرض [للحرم]. و نعوذ بالله من الخذلان 0 0 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 230 امیرِ ماضی چنانکه لجوجی و ضُجرتِ وی بود یک روز گفت: «بدین خلیفهٔ خرف شده بباید نبشت که من از بهر قدرِ عباسیان انگشت در کردهام در همه جهان و قرمطی میجویم و آنچه یافته آید و درست گردد بردار میکشند، و اگر مرا درست شدی که حسنک قرمطی است خبر به أمیر المؤمنین رسیدی که در باب وی چه رفتی. وی را من پروردهام و با فرزندان و برادران من برابر است، و اگر وی قرمطی است من هم قرمطی باشم 0 20 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 233 و از خواجهٔ عمید عبدالرزاق شنودم که این شب که دیگر روزِ آن حسنک را بر دار میکردند بوسهل نزدیک پدرم آمد نماز خفتن، پدرم گفت چرا آمدهای؟ گفت نخواهم رفت تا آنگاه که خداوند بخسبد، که نباید رقعتی نویسد به سلطان در باب حسنک به شفاعت. پدرم گفت « بنوشتمی، اما شما تباه کردهاید. و سخت ناخوب است» و به جایگاه خواب رفت. 0 1 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 235 احمق مردا که دل درین جهان بندد! که نعمتی بدهد و زشت باز ستاند 0 1 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 235 چون ازین فارغ شدند بوسهل و قوم از پای دار بازگشتند وحسنک تنها ماند چنانکه تنها آمده بود از شکم مادر 0 0 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 236 و مادر حسنک زنی بود سخت جگر آور، چنان شنودم که دو سه ماه ازو این حدیث نهان داشتند، چون بشنید جزعی نکرد چنانکه زنان کنند، بلکه بگریست بدرد چنانکه حاضران از درد وی خون گریستند، پس گفت: بزرگا مردا که این پسرم بود! که پادشاهی چون محمود این جهان بدو داد و پادشاهی چون مسعود آن جهان. 0 0 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 11 حره ختلی نبشته بود که:«خداوند ما سلطان محمود نماز دیگر روز پنجشنبه هفت روز مانده از ربیع الاخر گذشته شد، رحمه الله، و روز بندگان پایان آمد و من با همه حُرم به جملگی بر قلعت غزنین میباشیم و پسفردا مرگ او را آشکار کنیم. و نماز خفتن آن پادشاه به باغ پیروزی دفن کردند و ما همه در حسرت دیدار وی ماندیم که هفته ای بود تا که ندیده بودیم. و کارها همه بر حاجب علی میرود... . 0 0 پولاد 4 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 252 چون ادبار آمد همه تدبیرها خطا شود 0 0 اسب 1402/4/23 تاریخ بیهقی: با معنی واژه ها و شرح بیتها و جمله های دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 6 آنچه گفتهاند که غمناکان را شراب باید خورد تا تفتِ غم بنشاند،بزرگغلطی است؛ بلی در حال بنشاند و کمتر گرداند، اما چون شراب دریافت و بخفتند، خماری منکر آرد که بیدار شوند و دو سه روز بدارد. 0 34
بریدههای کتاب تاریخ بیهقی علی عقیلی نسب 1403/2/23 تاریخ بیهقی محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 171 خواجه بزرگ روی به حَسَنَک کرد و گفت ((خواجه چون میباشد و روزگار چهگونه میگذارَد؟)) گفت ((جای شکر است.)) خواجه گفت((دل شکسته نباید داشت_که چنین حالها مردان را پیش آید. فرمانبرداری باید نمود به هر آنچه خداوند فرماید_ که تا جان در تن است، امیدِ صدهزار راحت است و فَرَج است.)) 0 11 محمدامین طاهری 1403/1/8 تاریخ بیهقی محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 227 پس از آن خود فراخ تر که آورده بودند سر و روی او را بپوشانیدند.پس آواز دادند اورا که بدو.دم نزد و از ایشان نیندیشید.هرکس گفتند:شرم ندارید مرد را که می بکشید به دو برید؟سواران تاختند و آن شور بنشاندند و حسنک را سوی دار بردند و به جایگاه رسانیدند،بر مرکبی که هرگز ننشسته بود... 1 14 پولاد 1404/6/2 تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 10 هیچ چیز نیست که به خواندن نیرزد که آخرِ هیچ حکایت از نکتهیی که به کار آید، خالی نباشد. 0 2 پولاد 1404/6/2 تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 19 ای طاهر! چون سعادت آید، همه کارها فراخور یکدیگر آید. 0 2 پولاد 1404/6/2 تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 43 بدرود باش ای دوست نیک که به روزگار دراز به یکجا بودهایم و از یکدیگر آزار نداریم. 0 5 پولاد 1404/6/2 تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 61 ای شاه چه بود این که ترا پیش آمد؟ دشمنت هم از پیرهن خویش آمد از محنتها محنت تو بیش آمد از ملک پدر بهر تو مندیش آمد 0 2 hotarou 1404/4/31 تاریخ بیهقی محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 214 و شغل درگاه همه بر حاجب غازی می رفت که سپاه سالار بود و ولایت بلخ و سمنگان او داشت، و کدخدایش سعید صراف در نهان بر وی مشرف بود که هر چه کردی پوشیده باز می نمودی، و هر روز به درگاه آمدی به خدمت، قریب سی سپر به زر و سیم دیلمان و سپرکشان در پیش او میکشیدند، و چند حاجب با کلاه سیاه و با کمربند در پیش، و غلامی سی، در قفا چنانکه هر کسی به نوعی از انواع اسباب چیزی داشتی، و ندیدم که خوارزم شاه یا ارسلان جاذب و دیگر مقدمان امیر محمود برین جمله به درگاه آمدندی. و اسبش در سرای بیرونی به بلخ آوردندی چنانکه در روزگار گذشته از آنِ امیر مسعود و محمد و یوسف بودی، و در طارم دیوان نشستی تا آنگاه که بار دادندی. و علی دایه و خویشاوندان و سالاران محتشم درون این سرای دکانی بود سخت دراز، پیش از بار آنجا بنشستندی، و حاجب غازی که به طارم آمدی بر ایشان گذشتی. و ناچار همگان بر پای خاستندی و او را خدمت کردندی تا بگذشتی. و این قوم را سخت ناخوش می آمد وی را درآن درجه دیدن، که خُرد دیده بودند او را، و میژکیدند و می گفتند و آن همه خطا بود و ناصواب، که جهان بر سلاطین گردد و هر کسی را که برکشیدند بر کشیدند و نرسد کسی را که گوید چرا چنین است، که مأمون گفته است درین باب:«نحن الدنيا من رفعناه ارتفع و من ضعناه اتضع». 0 0 hotarou 1404/4/31 تاریخ بیهقی محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 214 0 0 hotarou 1404/4/31 تاریخ بیهقی محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 215 0 0 hotarou 1404/4/31 تاریخ بیهقی محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 216 و از حدیث حدیث شکافد. از جملههای مشهور بیهقی است که مثل شده است، معادل «الکلام یجرّ الکلام» در زبان عربی. 0 3 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 226 این بوسهل مردی امامزاده و محتشم و فاضل و ادیب بود اما شرارت و زَعارتی در طبع وی مؤکد شده – و لا تبدیلَ لخلقِ الله – و با آن شرارت دلسوزی نداشت و همیشه چشم نهاده بودی تا پادشاهی بزرگ و جبار بر چاکری خشم گرفتی و آن چاکر را لت زدی و فرو گرفتی این مرد از کرانه بجستی و فرصتی جستی و تضریب کردی و المی بزرگ بدین چاکر رسانیدی وانگاه لاف زدی که فلان را من فروگرفتم – و اگر کرد دید و چشید. 0 1 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 227 یکی آن بود که عبدوس را گفت «امیرت را بگوی که من آنچه کنم بفرمان خداوند خود میکنم، اگر وقتی تخت ملک به تو رسد حسنک را بر دار باید کرد» – لاجرم چون سلطان پادشاه شد این مرد بر مرکب چوبین نشست. و بوسهل و غیر بوسهل درین کیستند؟ که حسنک عاقبتِ تهوّر و تعدیِ خود کشید. و پادشاه بهیچ حال برسه چیز اغضا نکند: القدح فی الملک و افشاء السر والتعرض [للحرم]. و نعوذ بالله من الخذلان 0 0 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 230 امیرِ ماضی چنانکه لجوجی و ضُجرتِ وی بود یک روز گفت: «بدین خلیفهٔ خرف شده بباید نبشت که من از بهر قدرِ عباسیان انگشت در کردهام در همه جهان و قرمطی میجویم و آنچه یافته آید و درست گردد بردار میکشند، و اگر مرا درست شدی که حسنک قرمطی است خبر به أمیر المؤمنین رسیدی که در باب وی چه رفتی. وی را من پروردهام و با فرزندان و برادران من برابر است، و اگر وی قرمطی است من هم قرمطی باشم 0 20 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 233 و از خواجهٔ عمید عبدالرزاق شنودم که این شب که دیگر روزِ آن حسنک را بر دار میکردند بوسهل نزدیک پدرم آمد نماز خفتن، پدرم گفت چرا آمدهای؟ گفت نخواهم رفت تا آنگاه که خداوند بخسبد، که نباید رقعتی نویسد به سلطان در باب حسنک به شفاعت. پدرم گفت « بنوشتمی، اما شما تباه کردهاید. و سخت ناخوب است» و به جایگاه خواب رفت. 0 1 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 235 احمق مردا که دل درین جهان بندد! که نعمتی بدهد و زشت باز ستاند 0 1 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 235 چون ازین فارغ شدند بوسهل و قوم از پای دار بازگشتند وحسنک تنها ماند چنانکه تنها آمده بود از شکم مادر 0 0 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 236 و مادر حسنک زنی بود سخت جگر آور، چنان شنودم که دو سه ماه ازو این حدیث نهان داشتند، چون بشنید جزعی نکرد چنانکه زنان کنند، بلکه بگریست بدرد چنانکه حاضران از درد وی خون گریستند، پس گفت: بزرگا مردا که این پسرم بود! که پادشاهی چون محمود این جهان بدو داد و پادشاهی چون مسعود آن جهان. 0 0 پولاد 5 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 11 حره ختلی نبشته بود که:«خداوند ما سلطان محمود نماز دیگر روز پنجشنبه هفت روز مانده از ربیع الاخر گذشته شد، رحمه الله، و روز بندگان پایان آمد و من با همه حُرم به جملگی بر قلعت غزنین میباشیم و پسفردا مرگ او را آشکار کنیم. و نماز خفتن آن پادشاه به باغ پیروزی دفن کردند و ما همه در حسرت دیدار وی ماندیم که هفته ای بود تا که ندیده بودیم. و کارها همه بر حاجب علی میرود... . 0 0 پولاد 4 روز پیش تاریخ بیهقی: با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 252 چون ادبار آمد همه تدبیرها خطا شود 0 0 اسب 1402/4/23 تاریخ بیهقی: با معنی واژه ها و شرح بیتها و جمله های دشوار و امثال و حکم و برخی نکته های دستوری و ادبی جلد 1 محمدبن حسین بیهقی 4.5 14 صفحۀ 6 آنچه گفتهاند که غمناکان را شراب باید خورد تا تفتِ غم بنشاند،بزرگغلطی است؛ بلی در حال بنشاند و کمتر گرداند، اما چون شراب دریافت و بخفتند، خماری منکر آرد که بیدار شوند و دو سه روز بدارد. 0 34