بریده‌های کتاب ویولون زن روی پل

در همه سلول ها، انگار کسی قلم و چکش دست گرفته بود و با درد، دیواره هایشان را می تراشید، می کَند. خدایا رحم کن! 🕊🥀

اعتیاد، (( ژن تعلق خاطر )) را در آدم می دزدد. اولاً از مرگ کسی، حتی عزیزان، خیلی به‌هم نمی‌ریزی، غمگین نمی‌شوی. در ثانی در غم و ماتم نمی‌مانی.

نفس هر آنچه کسب کرده با خود به جهان دیگر می‌برد مثل اعتیاد دروغ بد عهدی شهوت رانی و ده ها صفت خوب و بد دیگر. به عبارت ساده تر آدم معتاد در جهان بعدی هم معتاد است.

اعتیاد تنها بیماری است که در آن، عزیزان راضی به مرگ معتاد می شوند....سرطان داشته باشد یا هزار بیماری لاعلاج دیگر، خانواده راضی به مرگش نیستند. اما درباره فرد معتاد فرق می کند.

گفت: اجازه می‌دهی بغلت کنم؟ - برای چی؟ -‌ برای این همه رنجی که کشیدی.

من از بچگی عاشق باران هستم . وقتی باران می‌بارد می‌بینم که روحم از کالبدم خارج می‌شود، می‌رود زیر باران. می‌دود. راه می‌رود. می‌خواند. می‌رقصد. مستانگی می‌کند.با ذوق و شوقی کودکانه قهقهه سر می‌دهد . گاه حتی از فرط هیجان و عشق می‌گرید. عاشقانگی‌ها می‌کند.خسته که می‌شود برمی‌گردد به کالبدم، کاملا خیس و آبچکان .. 🌧🥰🌿

«ببین عزیز من! فرمان راهنما لازم الاجراست. چون و چرا ندارد. اما و اگر ندارد.»

به من آموخته بودند «عمل بر حس مقدم است» یعنی اگر بخواهی بنشینی و منتظر بمانی تا حس انجام کاری به وجود آید، ول معطل هستی. به من یاد دادند عمل کنی، حسش به وجود می‌آید.

به قول مادر "گاهی وقت‌ها مردن عروسی است برای بعضی‌ها" و من "بعضی‌ها" بودم و آن موقع هم "گاهی وقت‌ها". اما می دانستم مرگ بسیار دور است. اصطلاحی است رایج بین ما که "خماری هیچ کس را نمی کشد".

آقا بغلم نکنید. میشکنم، از بس بغلم نکرده اند.

"ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقامو" رمز موفقیت دو چیز است :ایمان آوردن و استقامت ورزیدن. وقتی به این دو کلید جاودانه دست یافتیم آنگاه خداوند متعال نه یک فرشته که فرشتگانی برما نازل می‌کند.شاید فرشتگانی‌در هیئت انسانی.انسانهای عادی مث یک دوست رفیق آشنا معلم.تا نترسیم.ترس جدی ترین مانع پیشرفت و تکامل انسان است.انها در زمانه ای به ما می‌گویند نترسید که همه می‌ترسند از بیماری تنهایی فقر مرگ پیری زشتی و هزاران چیز دیگر.اما انها به ما می‌گویند نترسید و محزون نباشید. غم و اندوه اصلی ترین دروازه‌ی ورود به ناامیدی است و ناامیدی کاراترین ابزار شیطان. و در آخر هم به ما وعده‌ی بهشت را میدهد.

می گفت؛ "لبی که خورد به وافور،شسته میشه با کافور" "اعتیاد مرخصی دارد،ترخیصی ندارد..."