بریدههای کتاب گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) سیدحسین موسوی 1402/8/29 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 207 در کودکی، که هنوز با مفهوم پدر و مادر آشنا نشده بود، از آنان جدا شد و در حصار کتابها زندانی گشت. 0 18 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/5 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 1 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/20 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 2 سیدحسین موسوی 1402/10/11 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 524 نترسید. من دوست شما هستم. آمده بودم شما را در خواب تماشا کنم. ناراحت که نمیشوید اگر بیایم خوابیدنتان را ببینم؟ حالا میروم. بیایید، الان پشت دیوارم. میتوانید چشمهایتان را باز کنید. لحن سخنان گوژپشت از سخنانش سوزناکتر بود. 0 5 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/14 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 2 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/5 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 1 نوید نظری 1403/10/9 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 361 او جوان علیلی بود که به نیروی خداد، قدرت شاه را در هم شکسته بود. چه در این زمان «کازیمودو» زشترو، واقعا زیبا جلوه میکرد. او کودکی یتیم و بیکس و سراهی بیش نبود احساس بزرگواری و قدرت میکرد. در برابر خود، جامعهای را که او را از خود رانده بود میدید که با نیرویی شگرف به مقابله آن رفته و از چنگال عدالت بشری شکار او را به در آورده است. پلنگان تیزدندان و درنده ار از مامورین اجرا و قضاوت گرفته تا دژخیمان وادار کرده است که آروارههای خود را دهان خالی بهم زنند. او جوان علیلی بود که به نیروی خداد، قدرت شاه را در هم شکسته بود. 0 13 سیدحسین موسوی 1402/10/11 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 526 (یاصاحب الزمان) تابحال نمیدانستم چقدر زشتم. شما را که دیدم، دلم به حال خودم سوخت. چقدر من بدبختم! شبیه دیوم! لابد در نظرتان یکجور جانورم. اما شما آفتاب تابانید، قطره شبنمید، نغمه پرندگانید! 0 6 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/5 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 1 سیدحسین موسوی 1402/8/20 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 21 جمعیت از صبح منتظر سه چیز بود: ظهر، سفیران فلاندری، نمایش مذهبی. فقط ظهر به موقع از راه رسیده بود 🙂🙂🙂 0 4 نوید نظری 1403/10/9 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 380 اما توجه به مسئلهای، بسیار دشوار مینماید و آن افزایش شدت عشقی، به نسبت بیمنطق بودن آنست، هرچه عشق دورتر از عقل باشد ریشهاش محکمتر است. 0 14 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/19 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 7 سیدحسین موسوی 1402/9/19 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 310 هرسه خاموش بودند، غرق در اندیشه بودند و دلشان میخواست زانو بزنند. گویی در ظلمات به کلیسا رفته بودند. 0 14 سیدحسین موسوی 1402/8/27 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 123 آخر نمیفهمم چرا شاعران را جزو اوباش به حساب نمیآورید! ازوپ ولگرد بود و هومر گدا و مذکور دزد... کلوپن... : نکند میخوایی با این اراجیف خرمان کنی؟ بگذار دارت بزنیم، اینقدر بازی درنیاور 😂😂 0 1 سیدحسین موسوی 1402/9/19 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 350 البته نگاهش صمیمانه و حاکی از خشنودی (از متلکها و زخم زبانها) بود. گویی خاموشی گزیده بود تا رانده نشود. 0 10 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/5 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 1 مهدیه 1403/5/12 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 259 با پیدایش صنعت چاپ معماری روز به روز تحلیل رفت و رو به زوال نهاد. زمانی که از رونق معماری کاسته شد ، از افکار زمانه و مردم تهی شد . 0 0 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/16 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 2 سیدحسین موسوی 1402/8/30 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 234 2 7 پانیذ مالکی 1402/11/12 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 675 راهبم، اما کتاب دعایم را بالش هرزگیام میکنم و کفر میگویم! این همه را بخاطر تو میکنم، ای جادوگر، تا شایسته ی دوزخت شوم! اما تو این ملعون را نمیخواهی! 0 9
بریدههای کتاب گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) سیدحسین موسوی 1402/8/29 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 207 در کودکی، که هنوز با مفهوم پدر و مادر آشنا نشده بود، از آنان جدا شد و در حصار کتابها زندانی گشت. 0 18 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/5 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 1 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/20 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 2 سیدحسین موسوی 1402/10/11 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 524 نترسید. من دوست شما هستم. آمده بودم شما را در خواب تماشا کنم. ناراحت که نمیشوید اگر بیایم خوابیدنتان را ببینم؟ حالا میروم. بیایید، الان پشت دیوارم. میتوانید چشمهایتان را باز کنید. لحن سخنان گوژپشت از سخنانش سوزناکتر بود. 0 5 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/14 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 2 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/5 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 1 نوید نظری 1403/10/9 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 361 او جوان علیلی بود که به نیروی خداد، قدرت شاه را در هم شکسته بود. چه در این زمان «کازیمودو» زشترو، واقعا زیبا جلوه میکرد. او کودکی یتیم و بیکس و سراهی بیش نبود احساس بزرگواری و قدرت میکرد. در برابر خود، جامعهای را که او را از خود رانده بود میدید که با نیرویی شگرف به مقابله آن رفته و از چنگال عدالت بشری شکار او را به در آورده است. پلنگان تیزدندان و درنده ار از مامورین اجرا و قضاوت گرفته تا دژخیمان وادار کرده است که آروارههای خود را دهان خالی بهم زنند. او جوان علیلی بود که به نیروی خداد، قدرت شاه را در هم شکسته بود. 0 13 سیدحسین موسوی 1402/10/11 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 526 (یاصاحب الزمان) تابحال نمیدانستم چقدر زشتم. شما را که دیدم، دلم به حال خودم سوخت. چقدر من بدبختم! شبیه دیوم! لابد در نظرتان یکجور جانورم. اما شما آفتاب تابانید، قطره شبنمید، نغمه پرندگانید! 0 6 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/5 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 1 سیدحسین موسوی 1402/8/20 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 21 جمعیت از صبح منتظر سه چیز بود: ظهر، سفیران فلاندری، نمایش مذهبی. فقط ظهر به موقع از راه رسیده بود 🙂🙂🙂 0 4 نوید نظری 1403/10/9 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 380 اما توجه به مسئلهای، بسیار دشوار مینماید و آن افزایش شدت عشقی، به نسبت بیمنطق بودن آنست، هرچه عشق دورتر از عقل باشد ریشهاش محکمتر است. 0 14 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/19 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 7 سیدحسین موسوی 1402/9/19 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 310 هرسه خاموش بودند، غرق در اندیشه بودند و دلشان میخواست زانو بزنند. گویی در ظلمات به کلیسا رفته بودند. 0 14 سیدحسین موسوی 1402/8/27 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 123 آخر نمیفهمم چرا شاعران را جزو اوباش به حساب نمیآورید! ازوپ ولگرد بود و هومر گدا و مذکور دزد... کلوپن... : نکند میخوایی با این اراجیف خرمان کنی؟ بگذار دارت بزنیم، اینقدر بازی درنیاور 😂😂 0 1 سیدحسین موسوی 1402/9/19 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 350 البته نگاهش صمیمانه و حاکی از خشنودی (از متلکها و زخم زبانها) بود. گویی خاموشی گزیده بود تا رانده نشود. 0 10 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/5 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 1 مهدیه 1403/5/12 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 259 با پیدایش صنعت چاپ معماری روز به روز تحلیل رفت و رو به زوال نهاد. زمانی که از رونق معماری کاسته شد ، از افکار زمانه و مردم تهی شد . 0 0 مژده ظهرابی دهدزی 1403/8/16 گوژپشت نتردام ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 1 0 2 سیدحسین موسوی 1402/8/30 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 234 2 7 پانیذ مالکی 1402/11/12 گوژپشت نتردام (نتردام پاریس) ویکتور هوگو 4.1 49 صفحۀ 675 راهبم، اما کتاب دعایم را بالش هرزگیام میکنم و کفر میگویم! این همه را بخاطر تو میکنم، ای جادوگر، تا شایسته ی دوزخت شوم! اما تو این ملعون را نمیخواهی! 0 9