بریدههای کتاب دل سوز رایا 1403/4/6 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 120 " آدمی ته جهنم هم با افتادن هر اتفاقی هرچند هولناک، خیالش راحتتر است از ماندن در برزخ بلاتکلیفیهایی که چونن مرداب ذره ذره وجودش را میگیرد و میبلعد! " 0 2 حبیب 1403/11/8 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 30 آدم مدت کوتاهی جوان زندگی می کند و سال های زیادی پیر خواهد بود ... 0 4 فاطره 🕊️✨ 1403/5/5 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 43 من دنیا را می خواهم چه کار؟ که پای تو بریزمش! ✨ 0 3 𝔉𝔞𝔱𝔢𝔪𝔢𝔥🌼 1403/7/8 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 29 0 2 رایا 1403/4/2 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 43 " «- باور کن چیزی نمیشود، خیالت راحت! هر اتفاقی هم بیفتد من کنارتم عزیزم، خب؟!» اینها را قاعدتاً من باید به او بگویم اما آدمها گاهی دوست دارند حرفهایشان را از دهان دیگران بشنوند تا آرام بشوند؛ آن هم دیگرانی که از قضا نزدیکترین آدم زندگیت هستند. مردها هم حتی با همه کوه بودنشان گاهی دوست دارند تکیهگاهی زنانه داشته باشند که دلشان را قرص کند و شانههایشان را محکمتر. " 0 2 حبیب 1403/11/9 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 117 چقدر بدبین شدن به آدم هایی که تا دیروز می توانستی سر اسمشان قسم بخوری و یا هروقت نیاز به کمک داشتی بی منت دستی که به سمتشان دراز کردی را می گرفتند و کمک حالت بودند . حال آدم را بد می کند . 0 5 فاطره 🕊️✨ 1403/5/5 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 44 من به همه چیز تو حسودی میکنم بهار! به آینه ای که صبح به صبح خیره نگاهش میکنی، به عطری که هر روز مچ دستانت را میبوسد! به لباسی که تو را به آغوش میکشد، به همه چیز... به همه چیز که برای تو باشد حسودی ام میشود بهار! 0 3 زهرا بجلی 1403/5/6 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 146 می گویم:(حاجی من یک دوره ای نگران بودم اگر توی بهشت چای ندهند چه؟) و با خنده و تعجب پیرمرد روبرو می شوم، حبه ای قند گوشه لپم می گذارم و می گویم:(آخر خدا قربانش بروم همه اش وعده شراب داده است! ماهم که چای خور...) 0 2 رایا 1403/4/2 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 31 " درست است که هر کداممان یک روز باید جمع کنیم و برویم اما با خودم فکر میکنم همیشه آدمهای خوب زود میمیرند! یا شاید بهتر باشد بگویم خوبها هر وقت که بمیرند زود است! " 0 2 رایا 1403/4/1 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 29 " پیرمرد همیشه کوتاه و کاربردی صحبت میکند و یکبار هم دلیل این کارش را به اصرار یکی از پامنبریها گفت که در خانه اگر کَس است یک حرف بس است و صحبت زیاد را همه ممکن است از یاد ببرند اما حرف کوتاه را روی هوا میگیرند. " 0 2 رایا 1403/4/7 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 137 " همیشه روزهای غمگین زندگی که کم هم نیست مثل غروبِ جمعه کش میآید و روزهای خوب مثل تکه ابری زیبا در آسمان آبی بعد از باران، به پلکزدنی از پیش چشم آدم میرود! " 0 3 فاطره 🕊️✨ 1403/5/5 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 29 پیرمرد همیشه کوتاه و کاربردی صحبت میکند و یک بار هم دلیل این کارش را به اصرار یکی از پامنبری ها گفت که در خانه اگر کس است یک حرف بس است و صحبت زیاد را همه ممکن است از یاد ببرند اما حرف کوتاه را روی هوا می گیرند! 0 3 فاطره 🕊️✨ 1403/5/5 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 30 «فراموش نکن عزیزجان! آدم مدت کوتاهی جوان زندگی میکند و سالهای زیادی پیر خواهد بود...» 0 10 رایا 1403/4/7 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 139 " اینکه فقط یک نفر در این دنیا بتواند باعث قوّت قلبت بشود یا فقط یک نفر بتواند با حرفها و رفتارهایش کاری کند که قلبت قندیل ببندد، این حاصلِ عاشق شدن بود! عشقی که گاهی تو را در میداد توی بهشت و گاهی هم در قعر جهنم پرتت میکرد! این دوستداشتن ها و دوستداشتهشدنها، اذیتکردنها و اذیتشدنها، خندیدنها و خنداندنها، تلخیها و شیرینیها همهاش عشق است! باید بدانی هم آن روز که از ته دل ذوق داری و آواز عشق کوک است در پناه عشقی و هم آن روز که دنیا به ساز تو نمیرقصد در آغوش عشق ماندهای ..." 0 2 رایا 1403/4/6 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 124 " با خودم فکر میکنم که درد چیز عجیب و غریبیست. گاهی نشانه زنده ماندن است و رشد کردن، مثل وقتی که داریم قد میکشیم، گاهی هم مثل درد توسری خوردن از دیگران آدم را سر جایش مینشاند! اما هیچ کدام به اندازه دردهایی که آدم از خودیها میخورد عجیب نیست. دردی استخوان سوز که تا مدتها از یادمان نمیرود. و هر بار مرور کردنش، مثل عود کردن سرطانی در سینه است! دردی که اگر آدم را بکشد خوب است و خیالی نیست، اما بیانصاف نمیکشد! ذره ذره اثرش را میگذارد و کارش را میکند! درست مثل سرطان، آدم را از درون میخورد. " 0 11 رایا 1403/4/2 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 30 " سالهای جوانی غنیمت باارزشی است که زود از دست میرود و آدم هیچ راهی برای جلوگیریاش ندارد و هر چقدر هم دلش جوان بماند و زندگی کند باز حسرتش را خواهد خورد! " 0 5 سید محمود جهان آرا 1403/7/8 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 113 0 4 رایا 1403/4/2 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 44 " من به همهچیزِ تو حسودی میکنم بهار! به آینهای که صبح به صبح خیره نگاهش میکنی، به عطری که هر روز مچ دستانت را میبوسد! به لباسی که تو را به آغوش میکشد، به همه چیز … به همهچیز که برای تو باشد حسودیام میشود بهار! "🥹🤍✨ 0 7 عاطفه شکی 1403/2/31 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 44 من به همه چیز تو حسودی میکنم بهار! به آیینهای که صبح به صبح خیره نگاهش میکنی، به عطری که هر روز مچ دستانت را میبوسد! به لباسی که تو را به آغوش میکشد، به همه چیز.. ☁️🌿🥰 0 6 •fatemeh• 1404/3/31 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 20 0 2
بریدههای کتاب دل سوز رایا 1403/4/6 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 120 " آدمی ته جهنم هم با افتادن هر اتفاقی هرچند هولناک، خیالش راحتتر است از ماندن در برزخ بلاتکلیفیهایی که چونن مرداب ذره ذره وجودش را میگیرد و میبلعد! " 0 2 حبیب 1403/11/8 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 30 آدم مدت کوتاهی جوان زندگی می کند و سال های زیادی پیر خواهد بود ... 0 4 فاطره 🕊️✨ 1403/5/5 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 43 من دنیا را می خواهم چه کار؟ که پای تو بریزمش! ✨ 0 3 𝔉𝔞𝔱𝔢𝔪𝔢𝔥🌼 1403/7/8 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 29 0 2 رایا 1403/4/2 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 43 " «- باور کن چیزی نمیشود، خیالت راحت! هر اتفاقی هم بیفتد من کنارتم عزیزم، خب؟!» اینها را قاعدتاً من باید به او بگویم اما آدمها گاهی دوست دارند حرفهایشان را از دهان دیگران بشنوند تا آرام بشوند؛ آن هم دیگرانی که از قضا نزدیکترین آدم زندگیت هستند. مردها هم حتی با همه کوه بودنشان گاهی دوست دارند تکیهگاهی زنانه داشته باشند که دلشان را قرص کند و شانههایشان را محکمتر. " 0 2 حبیب 1403/11/9 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 117 چقدر بدبین شدن به آدم هایی که تا دیروز می توانستی سر اسمشان قسم بخوری و یا هروقت نیاز به کمک داشتی بی منت دستی که به سمتشان دراز کردی را می گرفتند و کمک حالت بودند . حال آدم را بد می کند . 0 5 فاطره 🕊️✨ 1403/5/5 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 44 من به همه چیز تو حسودی میکنم بهار! به آینه ای که صبح به صبح خیره نگاهش میکنی، به عطری که هر روز مچ دستانت را میبوسد! به لباسی که تو را به آغوش میکشد، به همه چیز... به همه چیز که برای تو باشد حسودی ام میشود بهار! 0 3 زهرا بجلی 1403/5/6 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 146 می گویم:(حاجی من یک دوره ای نگران بودم اگر توی بهشت چای ندهند چه؟) و با خنده و تعجب پیرمرد روبرو می شوم، حبه ای قند گوشه لپم می گذارم و می گویم:(آخر خدا قربانش بروم همه اش وعده شراب داده است! ماهم که چای خور...) 0 2 رایا 1403/4/2 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 31 " درست است که هر کداممان یک روز باید جمع کنیم و برویم اما با خودم فکر میکنم همیشه آدمهای خوب زود میمیرند! یا شاید بهتر باشد بگویم خوبها هر وقت که بمیرند زود است! " 0 2 رایا 1403/4/1 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 29 " پیرمرد همیشه کوتاه و کاربردی صحبت میکند و یکبار هم دلیل این کارش را به اصرار یکی از پامنبریها گفت که در خانه اگر کَس است یک حرف بس است و صحبت زیاد را همه ممکن است از یاد ببرند اما حرف کوتاه را روی هوا میگیرند. " 0 2 رایا 1403/4/7 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 137 " همیشه روزهای غمگین زندگی که کم هم نیست مثل غروبِ جمعه کش میآید و روزهای خوب مثل تکه ابری زیبا در آسمان آبی بعد از باران، به پلکزدنی از پیش چشم آدم میرود! " 0 3 فاطره 🕊️✨ 1403/5/5 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 29 پیرمرد همیشه کوتاه و کاربردی صحبت میکند و یک بار هم دلیل این کارش را به اصرار یکی از پامنبری ها گفت که در خانه اگر کس است یک حرف بس است و صحبت زیاد را همه ممکن است از یاد ببرند اما حرف کوتاه را روی هوا می گیرند! 0 3 فاطره 🕊️✨ 1403/5/5 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 30 «فراموش نکن عزیزجان! آدم مدت کوتاهی جوان زندگی میکند و سالهای زیادی پیر خواهد بود...» 0 10 رایا 1403/4/7 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 139 " اینکه فقط یک نفر در این دنیا بتواند باعث قوّت قلبت بشود یا فقط یک نفر بتواند با حرفها و رفتارهایش کاری کند که قلبت قندیل ببندد، این حاصلِ عاشق شدن بود! عشقی که گاهی تو را در میداد توی بهشت و گاهی هم در قعر جهنم پرتت میکرد! این دوستداشتن ها و دوستداشتهشدنها، اذیتکردنها و اذیتشدنها، خندیدنها و خنداندنها، تلخیها و شیرینیها همهاش عشق است! باید بدانی هم آن روز که از ته دل ذوق داری و آواز عشق کوک است در پناه عشقی و هم آن روز که دنیا به ساز تو نمیرقصد در آغوش عشق ماندهای ..." 0 2 رایا 1403/4/6 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 124 " با خودم فکر میکنم که درد چیز عجیب و غریبیست. گاهی نشانه زنده ماندن است و رشد کردن، مثل وقتی که داریم قد میکشیم، گاهی هم مثل درد توسری خوردن از دیگران آدم را سر جایش مینشاند! اما هیچ کدام به اندازه دردهایی که آدم از خودیها میخورد عجیب نیست. دردی استخوان سوز که تا مدتها از یادمان نمیرود. و هر بار مرور کردنش، مثل عود کردن سرطانی در سینه است! دردی که اگر آدم را بکشد خوب است و خیالی نیست، اما بیانصاف نمیکشد! ذره ذره اثرش را میگذارد و کارش را میکند! درست مثل سرطان، آدم را از درون میخورد. " 0 11 رایا 1403/4/2 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 30 " سالهای جوانی غنیمت باارزشی است که زود از دست میرود و آدم هیچ راهی برای جلوگیریاش ندارد و هر چقدر هم دلش جوان بماند و زندگی کند باز حسرتش را خواهد خورد! " 0 5 سید محمود جهان آرا 1403/7/8 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 113 0 4 رایا 1403/4/2 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 44 " من به همهچیزِ تو حسودی میکنم بهار! به آینهای که صبح به صبح خیره نگاهش میکنی، به عطری که هر روز مچ دستانت را میبوسد! به لباسی که تو را به آغوش میکشد، به همه چیز … به همهچیز که برای تو باشد حسودیام میشود بهار! "🥹🤍✨ 0 7 عاطفه شکی 1403/2/31 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 44 من به همه چیز تو حسودی میکنم بهار! به آیینهای که صبح به صبح خیره نگاهش میکنی، به عطری که هر روز مچ دستانت را میبوسد! به لباسی که تو را به آغوش میکشد، به همه چیز.. ☁️🌿🥰 0 6 •fatemeh• 1404/3/31 دل سوز سید مصطفی موسوی 3.4 18 صفحۀ 20 0 2