بریدههای کتاب روح ایستگاه نیشی یویگاهاما زهرا قدرتی 1404/5/9 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 4 اگر می توانستید یک بار دیگر با کسی که از دست دادید ملاقات کنید، به او چه پی گفتید؟ 0 2 زهرا قدرتی 1404/5/9 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 7 از ترس مواجهه با واقعیتی که در انتظارم بود، حاضر بودم هرچه دارم بدهم تا به گذشته برگردم. تا وقتی که در این لحظه نباشم، هر زمانی در زندگی ام خوب خواهد بود 0 2 زهرا قدرتی 1404/5/9 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 184 زندگی چیز عجیبی است. دعا می کنم که روزی، نوری خیره کننده و زیبا به آینده شما بتابد. ایمان داشته باشید. ایمان و باور داشته باشید. 0 3 Amaris 1404/5/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 4 همیشه، تنها وقتی عزیزی را از دست میدهیم، متوجه میشویم آن روزها چقدر زیبا بودهاند - روزهایی که هرگز باز نمیگردند. 0 7 Amaris 1404/5/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 22 فکر میکنم اگه به بقیه بگیم که احساسشون رو درک میکنیم، خیلی نسنجیدهست. بلاخره هر کسی تو شرایط متفاوتی زندگی میکنه. 0 0 Amaris 1404/5/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 49 تومو، زخمهای روحی تو نشون میده که زندگی رو جدی میگیری. کسایی که همینجوری از زندگی میگذرن، هیچوقت آسیب نمیبینن. تو خالصانه عاشق یه انسان شدی، و به خاطر همین احساسات قلبیت دچار غم و اندوه شده. بیماریهای روحی ریشه در ایمان و درستکاری فرد مبتلا داره. و من فکر میکنم تو میتونی اون رو به عنوان نشان افتخار به تن کنی. 0 0 mobina 1403/12/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 59 "وقتی مهمونی تموم شد، بیا با هم بریم به اون جنگل." 0 9 mobina 1403/12/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 51 او اصلا نپرسید که موضوع چیست، درست همانطور که هرگز نمیپرسید. هرگاه که غمگین میشدم، او منتظر میماند تا آرام شوم و بعد بپرسد مشکل چیست. 0 7 Satoru 1403/12/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 40 حتماً شوخیتون گرفته! وقتی به حادثه جون مردم رو می گیره، هیچ جای امیدواری ای وجود نداره! شما اصلا میدونید چیکار کردید؟ زندگی اون تنها چیزی نیست که ازش گرفتید. شما آینده ش رو نابود کردید. اون تنها آینده ای نیست که از دست رفته؛ آینده من هم الان دیگه بدون اونه. اصلا میفهمید که آیندهی عزیزان قربانی ها رو دزدیدید؟ فقط اونجا نشینید! جواب من رو بدید، چرا نمی فهمید؟ 0 7 Satoru 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 156 اول اون رو نجات بدید! 0 6 Satoru 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 187 من زوال عقل دارم طولی نمیکشه که تمام حافظه م رو از دست میدم اما دلم نمیخواد هیچ وقت خاطرات اون رو از یاد ببرم. هرگز قبولش نمیکنم. 0 8 Satoru 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 188 البته فراموش کردن افرادی که خاطرات زیادی برات به جا گذاشتن به این آسونی نیست. یا دارم اشتباه می کنم؟ 0 7 Daydreamer 1403/12/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 188 البته،فراموش کردن افرادی که خاطرات زیادی برات به جا گذاشتن، به این آسونی نیست.یا دارم اشتباه میکنم؟ 0 4 Satoru 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 81 زمانی که از زندگی دانشگاهی لذت میبردم، فکر میکردم برده های شرکتی فرسوده مانند آن مرد، بازندههای حوصله سربری هستند که فقط از روی عادت و بدون اشتیاق کاری را انجام میدهند. کسایی که تو شرکت کار میکنن باور نکردنیان. آن نوع توان ذهنیای که برای تحمل تمام آن مزخرفات مضحک لازم بود، از نظر من کاملاً غیر انسانی بود. 0 6 mobina 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 181 "یه بار آقای کیتامورا بهم گفت که اگه قرار باشه دوباره متولد شه، میخواد که باز هم با شما باشه. من فکر میکنم که اون با تمام وجود عاشق شما بود." 0 3 Satoru 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 188 من می جنگم تا اسم نوهم رو به خاطر بسپارم. به خاطر همین هر روز اسمش رو تو دفترهام مینویسم؛ اینجوری عمیقاً اون رو تو ذهنم حک میکنم. مهم نیست که چند هزار یا ده ها هزار بار مجبور باشم بنویسمش. 0 5 mobina 1403/12/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 33 امیدوار بودم که این خوشحالی برای همیشه ادامه داشته باشد. 0 3 Satoru 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 59 دلیل اینکه هرگز شهرم رو ترک نکردم اینه که فکر میکردم اگه بمونم، یه شانسی دارم که بتونم دوباره ببینمت. 0 5 Satoru 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 105 ببخش که منتظرت گذاشتم، حتما خیلی احساس تنهایی کردی :) 0 7 Daydreamer 1403/12/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 137 نگاه کردن به اقیانوس بزرگ و آبی،همیشه باعث میشه احساس کنم که انگار میتونم هر کاری که تو ذهنمه انجام بدم.دریا همیشه به من شجاعت میده. 0 3
بریدههای کتاب روح ایستگاه نیشی یویگاهاما زهرا قدرتی 1404/5/9 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 4 اگر می توانستید یک بار دیگر با کسی که از دست دادید ملاقات کنید، به او چه پی گفتید؟ 0 2 زهرا قدرتی 1404/5/9 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 7 از ترس مواجهه با واقعیتی که در انتظارم بود، حاضر بودم هرچه دارم بدهم تا به گذشته برگردم. تا وقتی که در این لحظه نباشم، هر زمانی در زندگی ام خوب خواهد بود 0 2 زهرا قدرتی 1404/5/9 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 184 زندگی چیز عجیبی است. دعا می کنم که روزی، نوری خیره کننده و زیبا به آینده شما بتابد. ایمان داشته باشید. ایمان و باور داشته باشید. 0 3 Amaris 1404/5/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 4 همیشه، تنها وقتی عزیزی را از دست میدهیم، متوجه میشویم آن روزها چقدر زیبا بودهاند - روزهایی که هرگز باز نمیگردند. 0 7 Amaris 1404/5/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 22 فکر میکنم اگه به بقیه بگیم که احساسشون رو درک میکنیم، خیلی نسنجیدهست. بلاخره هر کسی تو شرایط متفاوتی زندگی میکنه. 0 0 Amaris 1404/5/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 49 تومو، زخمهای روحی تو نشون میده که زندگی رو جدی میگیری. کسایی که همینجوری از زندگی میگذرن، هیچوقت آسیب نمیبینن. تو خالصانه عاشق یه انسان شدی، و به خاطر همین احساسات قلبیت دچار غم و اندوه شده. بیماریهای روحی ریشه در ایمان و درستکاری فرد مبتلا داره. و من فکر میکنم تو میتونی اون رو به عنوان نشان افتخار به تن کنی. 0 0 mobina 1403/12/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 59 "وقتی مهمونی تموم شد، بیا با هم بریم به اون جنگل." 0 9 mobina 1403/12/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 51 او اصلا نپرسید که موضوع چیست، درست همانطور که هرگز نمیپرسید. هرگاه که غمگین میشدم، او منتظر میماند تا آرام شوم و بعد بپرسد مشکل چیست. 0 7 Satoru 1403/12/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 40 حتماً شوخیتون گرفته! وقتی به حادثه جون مردم رو می گیره، هیچ جای امیدواری ای وجود نداره! شما اصلا میدونید چیکار کردید؟ زندگی اون تنها چیزی نیست که ازش گرفتید. شما آینده ش رو نابود کردید. اون تنها آینده ای نیست که از دست رفته؛ آینده من هم الان دیگه بدون اونه. اصلا میفهمید که آیندهی عزیزان قربانی ها رو دزدیدید؟ فقط اونجا نشینید! جواب من رو بدید، چرا نمی فهمید؟ 0 7 Satoru 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 156 اول اون رو نجات بدید! 0 6 Satoru 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 187 من زوال عقل دارم طولی نمیکشه که تمام حافظه م رو از دست میدم اما دلم نمیخواد هیچ وقت خاطرات اون رو از یاد ببرم. هرگز قبولش نمیکنم. 0 8 Satoru 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 188 البته فراموش کردن افرادی که خاطرات زیادی برات به جا گذاشتن به این آسونی نیست. یا دارم اشتباه می کنم؟ 0 7 Daydreamer 1403/12/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 188 البته،فراموش کردن افرادی که خاطرات زیادی برات به جا گذاشتن، به این آسونی نیست.یا دارم اشتباه میکنم؟ 0 4 Satoru 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 81 زمانی که از زندگی دانشگاهی لذت میبردم، فکر میکردم برده های شرکتی فرسوده مانند آن مرد، بازندههای حوصله سربری هستند که فقط از روی عادت و بدون اشتیاق کاری را انجام میدهند. کسایی که تو شرکت کار میکنن باور نکردنیان. آن نوع توان ذهنیای که برای تحمل تمام آن مزخرفات مضحک لازم بود، از نظر من کاملاً غیر انسانی بود. 0 6 mobina 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 181 "یه بار آقای کیتامورا بهم گفت که اگه قرار باشه دوباره متولد شه، میخواد که باز هم با شما باشه. من فکر میکنم که اون با تمام وجود عاشق شما بود." 0 3 Satoru 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 188 من می جنگم تا اسم نوهم رو به خاطر بسپارم. به خاطر همین هر روز اسمش رو تو دفترهام مینویسم؛ اینجوری عمیقاً اون رو تو ذهنم حک میکنم. مهم نیست که چند هزار یا ده ها هزار بار مجبور باشم بنویسمش. 0 5 mobina 1403/12/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 33 امیدوار بودم که این خوشحالی برای همیشه ادامه داشته باشد. 0 3 Satoru 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 59 دلیل اینکه هرگز شهرم رو ترک نکردم اینه که فکر میکردم اگه بمونم، یه شانسی دارم که بتونم دوباره ببینمت. 0 5 Satoru 1403/12/12 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 105 ببخش که منتظرت گذاشتم، حتما خیلی احساس تنهایی کردی :) 0 7 Daydreamer 1403/12/11 روح ایستگاه نیشی یویگاهاما تاکشی موراسه 4.5 9 صفحۀ 137 نگاه کردن به اقیانوس بزرگ و آبی،همیشه باعث میشه احساس کنم که انگار میتونم هر کاری که تو ذهنمه انجام بدم.دریا همیشه به من شجاعت میده. 0 3