بریدهای از کتاب روح ایستگاه نیشی یویگاهاما اثر تاکشی موراسه
1403/12/12
صفحۀ 81
زمانی که از زندگی دانشگاهی لذت میبردم، فکر میکردم برده های شرکتی فرسوده مانند آن مرد، بازندههای حوصله سربری هستند که فقط از روی عادت و بدون اشتیاق کاری را انجام میدهند. کسایی که تو شرکت کار میکنن باور نکردنیان. آن نوع توان ذهنیای که برای تحمل تمام آن مزخرفات مضحک لازم بود، از نظر من کاملاً غیر انسانی بود.
زمانی که از زندگی دانشگاهی لذت میبردم، فکر میکردم برده های شرکتی فرسوده مانند آن مرد، بازندههای حوصله سربری هستند که فقط از روی عادت و بدون اشتیاق کاری را انجام میدهند. کسایی که تو شرکت کار میکنن باور نکردنیان. آن نوع توان ذهنیای که برای تحمل تمام آن مزخرفات مضحک لازم بود، از نظر من کاملاً غیر انسانی بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.