بریدههای کتاب کمدی الهی: برزخ بهار ه.ف 2 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 260 روح ما از دست آن کس که حتی پیش از پیدایش این روح، عاشقانه به آن سرشته است بسان دختربچه ای که بازی می کند و چون کودکان خنده و گریه را به هم آمیخته دارد ساده و معصوم بیرون می آید و هیچ نمی داند به جز آنکه زاده آفریدگاری است که صفای محض است و با میل تمام به جانب آنچه مجذوبش می کند باز می گردد. نخست طعم خوشی های بی ارزش را می چشد و خود را با آنها می فریبد و به دنبالشان می دود مگر آنکه راهنمایی یا لگامی علاقه اش را از این راه بازگرداند از این رو وجود قوانینی لازم آمده است تا کار لگام کنند و وجود پادشاهی تا لااقل برج شهر واقعی را تشخیص دهد. اکنون قوانین وجود دارند اما کیست که در بند رعایت آنها باشد؟ هیچ کس؛ زیرا شبانی که پیشاپیش گله می رود نشخوار تواند کرد اما شکافته سم نیست. (ایات و ابواب کتاب مقدس را بر زبان دارد ولی قدرت تشخیص شکافتگی میان خوبی و بدی را ندارد...) لاجرم مردمان که پیشوای خویش را صرفا در بند آن مال و منال های دروغین می بینند که خود آزمندانه در پی آن هایند در همین چراگاه رخت می افکنند و به سراغ جایی دورتر از آن نمی روند، پس می توانی دید که سو اداره، علت اصلی فساد دنیاست نه آنکه فطرت شما فاسد باشد.. سرود شانزدهم برزخ 0 2 بهار ه.ف دیروز کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 330 می دارد، فی نفسه حاکی از طهارت آن است، و این اراده که مطبوع خاطر اوست پیش از آن نیز چنین می خواست، اما هوای نفس که با وجود چنین اراده ای به دست عدالت الهی همچنان که در آن جهان رو به سوی گناه برده بود، در این جهان به سوی کیفر می رود، وی را بر جای نگاه می داشت. من که پانصد سال و اندی بر زمین خفته بودم و عذاب می بردم، دمی پیش "اراده ی مختارانه ای" برای رفتن به جانب اقامتگاهی بهتر در خویش یافتم...." راهنمای خردمند من گفت اکنون دریافتم که کدامین رشته در اینجا نگاهتان می دارد و چگونه "این بند را توانید گسست"... سرود بیست و یکم برزخ 0 0 بهار ه.ف دیروز کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 307 یک ماه و اندی آزمودم که ردای فخیم برای آن کس که آن را از آلودگی دور خواهد چه بار سنگینی است، چندان که در برابر آن هر بار دگر چون پرکاهی سبک می نماید. دریغا که بس دیر در خط پارسایی افتادم، اما در آن وقت که کشیشی رومی شدم دریافتم که زندگی سرابی گمراه کننده است. دیدم که در آنجا دل از آرامش برخوردار نمی تواند شد و در آن زندگی از این بالاتر نمی توان رفت، لاجرم آتش عشق این زندگانی دگر در دلم شعله برافروخت... سرود نوزدهم برزخ 0 2 بهار ه.ف 4 ساعت پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 316 تو ای ویرجیلیو، کار آن کس را کردی که شبا هنگام به راه خود می رود و در پشت خویش چراغی فرا راه دیگران دارد که خودش را به کار نمی آید، اما راه آنان را که در دنبال او روانند روشن می کند؛ زیرا که تو خود گفتی که قرنی تازه آغاز می شود، عدالت باز می آید و همراه آن عصر نخستین برمی گردد و از آسمان نسلی نو فرود می آید... سرود بیست و دوم برزخ 0 0 بهار ه.ف 3 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 236 شما آدمیان چنان دندان در طعمه ی نوک قلاب فرو می برید که به ناچار قلاب حریف کهن بسوی خویشتان می کشاند، لاجرم دانه و دام چندان به کارتان نمی آید... آسمان بر گرد شما می چرخد و با نمودن زیبائیهای جاودان خود به سوی خویشتان می خواند و با این وصف دیدگان شما جز بر روی زمین نمی نگرند... سرود چهاردهم برزخ 0 10 بهار ه.ف 2 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 260 برادر دنیا کور است و تو نیز از همان جا می آیی، شما که زنده اید جمله علل را به آسمان مربوط می کنید، چنان که گویی آسمان جبرا همه چیز را به خویش پیوسته دارد. اگر چنین بود اختیار شما از میان می رفت ، و در این صورت عادلانه نبود که از نیکویی شادی و از بدی رنج زاید. آسمان پایه کلی اعمال شماست نمی گویم که همه آن است، اما این را نیز می گویم که در وجود شما فروغی به ودیعت نهاده اند که خوبی را از بدی تشخیص تواند داد، و نیز اختیاری که اگر هم در نخستین زورآزمایی های خود با آسمان آزار بیند، در مراحل بعد در این کشمکش پیروز خواهد آمد بدان شرط که از خوراکی نیکو تغذیه کرده باشد. شما مختاری و در عید حال در اختیار نیرویی بزرگ تر و طبیعتی بهتر قرار دارید که در شما آن روح منطق را که ساختنش از آسمان ساخته نیست می آفریند. لاجرم اگر امروز از راه راست کناره گرفته اید علت آن در خود شماست و در شماست که باید این سبب را جست وجو کرد... 0 0 بهار ه.ف 3 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 20 کاش عدل و رحمت خداوندی هرچه زودتر از کشیدن این بار آزادتان کند تا بتوانید بالهای خویش را که با نیروی اشتیاق به جانب بالایتان می برد به حرکت در اورید... سرود یازدهم برزخ 0 1 بهار ه.ف 2 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 56 از این پس بگوی که کلیسای رم از آن رو که هر دو قدرت[شمشیر و صلیب] را در خود گرد آورده خویش را به لجن زار افکنده و خود و ماموریتش را آلوده کرده است... سرود شانزدهم برزخ 0 0 بهار ه.ف دیروز کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 283 هر ترکیبی که از ماده جدا و در عین حال بدان پیوسته باشد صفت ممیزه ای خاص دارد که آن را جز از راه آثاری که بر آن مترتب است نمی توان شناخت و همچنان که حیاط نباتات جز به وسیله شاخ و برگ های سبز آن ها متجلی نیست این صفت نیز جز از راه آثاری که بر آن مترتب است تجلی نمی تواند کرد. از این رو آدمی خود نمی داند که درک مرکات اولیه و جاذبه تمایلات نخستین در او از کجا پدید آمده است، زیرا این مدرکات و تمایلات به همان سان با نهاد شما سرشته اند که غریزه عسل ساختن با نهاد زنبور، و این تمایلات نخستین نه شایسته ستایشند و نه مستحق ملامت. اما شما برای تطبیق آنان با سایر تمایلات خویش قدرت عاقله ای را در وجود خود دارید که راهنمایی اعمالتان است باید که این نیرو همواره در آستانه رضا ماند و همین قدرت عاقله است که عشق خوب را استقبال و عشق بد را طرد می کند و از این راه امکان صلاح را به دست شما می دهد. کسانی که در این باره اندیشیدند و به کنه این معضلات ره یافتند، وجود این آزادی را برای روح مسلم دانستند ث لاجرم برای جهانیان علم اخلاق را به یادگار نهادند. ازین هم که بگذریم و به فرض هم بپذیریم که آتش جمله عشق ها از روی الزام در نهاد شما برافروخته می شود به هر حال شما را قدرت آن هست که عنان بر این عشق زنید. این همان صفت والایی است که بئاتریچه "اختیار"ش می نامند، لاجرم اگر وی در این باره سخنی با تو گوید بکوش تا مفهوم این کلام مرا به یاد داشته باشی... سرود هجدهم برزخ 0 4 بهار ه.ف 3 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 94 _افتخار واهی هنرنمایی آدمی را ببین که اگر دوران بی هنریش در پی نباشد، چه سان سبزی شاخ و برگش کوتاه زمانی بیش نمی پاید... _نام و ننگ جهان وزش،بادی بیش نیست، که گاه روی،به یک جهت و گاه به جهتی دیگر دارد و با تغییر سمت تغییر نام می دهد... _اشتهار شما به سان رنگ علف است که می اید و می رود و با دست همان که پیش از دوران پختگی از دل خاک بیرونش آورده بود می پژمرد... سرود یازدهم برزخ 0 0 بهار ه.ف 3 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 21 ای ادمیزادگان که برای پرواز به عالم ملکوت زاده شده اید چرا با وزش کمترین بادی چنین فرو می افتید؟ سرود دوازدهم برزخ 2 80 بهار ه.ف 2 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 56 هر آنکس که پیش از این از روی شرم از سخن گفتن با مردمان نکو و نزدیکی با آنان دوری می جست، اکنون بی بیم و هراسی از آنجا می تواند گذشت... سرود شانزدهم برزخ 0 0 بهار ه.ف 2 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 264 روم که جهانی را نکو کرد به داشتن دو خورشید خو داشت که این و آن راه را روشن می کردند یکی خورشید زمین بود و دیگری خورشید خداوند. اکنون یکی از آن دو آن دیگری را خاموش کرده و شمشیر به صلیب پیوسته است و به ناچار ترکیب این دو جز تباهی در پی نمی تواند داشت زیرا که اگر این دو به هم بپیوندند هیچ یک را از دیگری بیمی نمی ماند اگر سخن مرا باور نداری به خوشه های گندم بنگر که هر گیاهی را از بذرش می توان شناخت... سرود شانزدهم برزخ 0 0
بریدههای کتاب کمدی الهی: برزخ بهار ه.ف 2 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 260 روح ما از دست آن کس که حتی پیش از پیدایش این روح، عاشقانه به آن سرشته است بسان دختربچه ای که بازی می کند و چون کودکان خنده و گریه را به هم آمیخته دارد ساده و معصوم بیرون می آید و هیچ نمی داند به جز آنکه زاده آفریدگاری است که صفای محض است و با میل تمام به جانب آنچه مجذوبش می کند باز می گردد. نخست طعم خوشی های بی ارزش را می چشد و خود را با آنها می فریبد و به دنبالشان می دود مگر آنکه راهنمایی یا لگامی علاقه اش را از این راه بازگرداند از این رو وجود قوانینی لازم آمده است تا کار لگام کنند و وجود پادشاهی تا لااقل برج شهر واقعی را تشخیص دهد. اکنون قوانین وجود دارند اما کیست که در بند رعایت آنها باشد؟ هیچ کس؛ زیرا شبانی که پیشاپیش گله می رود نشخوار تواند کرد اما شکافته سم نیست. (ایات و ابواب کتاب مقدس را بر زبان دارد ولی قدرت تشخیص شکافتگی میان خوبی و بدی را ندارد...) لاجرم مردمان که پیشوای خویش را صرفا در بند آن مال و منال های دروغین می بینند که خود آزمندانه در پی آن هایند در همین چراگاه رخت می افکنند و به سراغ جایی دورتر از آن نمی روند، پس می توانی دید که سو اداره، علت اصلی فساد دنیاست نه آنکه فطرت شما فاسد باشد.. سرود شانزدهم برزخ 0 2 بهار ه.ف دیروز کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 330 می دارد، فی نفسه حاکی از طهارت آن است، و این اراده که مطبوع خاطر اوست پیش از آن نیز چنین می خواست، اما هوای نفس که با وجود چنین اراده ای به دست عدالت الهی همچنان که در آن جهان رو به سوی گناه برده بود، در این جهان به سوی کیفر می رود، وی را بر جای نگاه می داشت. من که پانصد سال و اندی بر زمین خفته بودم و عذاب می بردم، دمی پیش "اراده ی مختارانه ای" برای رفتن به جانب اقامتگاهی بهتر در خویش یافتم...." راهنمای خردمند من گفت اکنون دریافتم که کدامین رشته در اینجا نگاهتان می دارد و چگونه "این بند را توانید گسست"... سرود بیست و یکم برزخ 0 0 بهار ه.ف دیروز کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 307 یک ماه و اندی آزمودم که ردای فخیم برای آن کس که آن را از آلودگی دور خواهد چه بار سنگینی است، چندان که در برابر آن هر بار دگر چون پرکاهی سبک می نماید. دریغا که بس دیر در خط پارسایی افتادم، اما در آن وقت که کشیشی رومی شدم دریافتم که زندگی سرابی گمراه کننده است. دیدم که در آنجا دل از آرامش برخوردار نمی تواند شد و در آن زندگی از این بالاتر نمی توان رفت، لاجرم آتش عشق این زندگانی دگر در دلم شعله برافروخت... سرود نوزدهم برزخ 0 2 بهار ه.ف 4 ساعت پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 316 تو ای ویرجیلیو، کار آن کس را کردی که شبا هنگام به راه خود می رود و در پشت خویش چراغی فرا راه دیگران دارد که خودش را به کار نمی آید، اما راه آنان را که در دنبال او روانند روشن می کند؛ زیرا که تو خود گفتی که قرنی تازه آغاز می شود، عدالت باز می آید و همراه آن عصر نخستین برمی گردد و از آسمان نسلی نو فرود می آید... سرود بیست و دوم برزخ 0 0 بهار ه.ف 3 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 236 شما آدمیان چنان دندان در طعمه ی نوک قلاب فرو می برید که به ناچار قلاب حریف کهن بسوی خویشتان می کشاند، لاجرم دانه و دام چندان به کارتان نمی آید... آسمان بر گرد شما می چرخد و با نمودن زیبائیهای جاودان خود به سوی خویشتان می خواند و با این وصف دیدگان شما جز بر روی زمین نمی نگرند... سرود چهاردهم برزخ 0 10 بهار ه.ف 2 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 260 برادر دنیا کور است و تو نیز از همان جا می آیی، شما که زنده اید جمله علل را به آسمان مربوط می کنید، چنان که گویی آسمان جبرا همه چیز را به خویش پیوسته دارد. اگر چنین بود اختیار شما از میان می رفت ، و در این صورت عادلانه نبود که از نیکویی شادی و از بدی رنج زاید. آسمان پایه کلی اعمال شماست نمی گویم که همه آن است، اما این را نیز می گویم که در وجود شما فروغی به ودیعت نهاده اند که خوبی را از بدی تشخیص تواند داد، و نیز اختیاری که اگر هم در نخستین زورآزمایی های خود با آسمان آزار بیند، در مراحل بعد در این کشمکش پیروز خواهد آمد بدان شرط که از خوراکی نیکو تغذیه کرده باشد. شما مختاری و در عید حال در اختیار نیرویی بزرگ تر و طبیعتی بهتر قرار دارید که در شما آن روح منطق را که ساختنش از آسمان ساخته نیست می آفریند. لاجرم اگر امروز از راه راست کناره گرفته اید علت آن در خود شماست و در شماست که باید این سبب را جست وجو کرد... 0 0 بهار ه.ف 3 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 20 کاش عدل و رحمت خداوندی هرچه زودتر از کشیدن این بار آزادتان کند تا بتوانید بالهای خویش را که با نیروی اشتیاق به جانب بالایتان می برد به حرکت در اورید... سرود یازدهم برزخ 0 1 بهار ه.ف 2 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 56 از این پس بگوی که کلیسای رم از آن رو که هر دو قدرت[شمشیر و صلیب] را در خود گرد آورده خویش را به لجن زار افکنده و خود و ماموریتش را آلوده کرده است... سرود شانزدهم برزخ 0 0 بهار ه.ف دیروز کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 283 هر ترکیبی که از ماده جدا و در عین حال بدان پیوسته باشد صفت ممیزه ای خاص دارد که آن را جز از راه آثاری که بر آن مترتب است نمی توان شناخت و همچنان که حیاط نباتات جز به وسیله شاخ و برگ های سبز آن ها متجلی نیست این صفت نیز جز از راه آثاری که بر آن مترتب است تجلی نمی تواند کرد. از این رو آدمی خود نمی داند که درک مرکات اولیه و جاذبه تمایلات نخستین در او از کجا پدید آمده است، زیرا این مدرکات و تمایلات به همان سان با نهاد شما سرشته اند که غریزه عسل ساختن با نهاد زنبور، و این تمایلات نخستین نه شایسته ستایشند و نه مستحق ملامت. اما شما برای تطبیق آنان با سایر تمایلات خویش قدرت عاقله ای را در وجود خود دارید که راهنمایی اعمالتان است باید که این نیرو همواره در آستانه رضا ماند و همین قدرت عاقله است که عشق خوب را استقبال و عشق بد را طرد می کند و از این راه امکان صلاح را به دست شما می دهد. کسانی که در این باره اندیشیدند و به کنه این معضلات ره یافتند، وجود این آزادی را برای روح مسلم دانستند ث لاجرم برای جهانیان علم اخلاق را به یادگار نهادند. ازین هم که بگذریم و به فرض هم بپذیریم که آتش جمله عشق ها از روی الزام در نهاد شما برافروخته می شود به هر حال شما را قدرت آن هست که عنان بر این عشق زنید. این همان صفت والایی است که بئاتریچه "اختیار"ش می نامند، لاجرم اگر وی در این باره سخنی با تو گوید بکوش تا مفهوم این کلام مرا به یاد داشته باشی... سرود هجدهم برزخ 0 4 بهار ه.ف 3 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 94 _افتخار واهی هنرنمایی آدمی را ببین که اگر دوران بی هنریش در پی نباشد، چه سان سبزی شاخ و برگش کوتاه زمانی بیش نمی پاید... _نام و ننگ جهان وزش،بادی بیش نیست، که گاه روی،به یک جهت و گاه به جهتی دیگر دارد و با تغییر سمت تغییر نام می دهد... _اشتهار شما به سان رنگ علف است که می اید و می رود و با دست همان که پیش از دوران پختگی از دل خاک بیرونش آورده بود می پژمرد... سرود یازدهم برزخ 0 0 بهار ه.ف 3 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 21 ای ادمیزادگان که برای پرواز به عالم ملکوت زاده شده اید چرا با وزش کمترین بادی چنین فرو می افتید؟ سرود دوازدهم برزخ 2 80 بهار ه.ف 2 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 56 هر آنکس که پیش از این از روی شرم از سخن گفتن با مردمان نکو و نزدیکی با آنان دوری می جست، اکنون بی بیم و هراسی از آنجا می تواند گذشت... سرود شانزدهم برزخ 0 0 بهار ه.ف 2 روز پیش کمدی الهی: برزخ جلد 2 دانته آلیگیری 4.3 6 صفحۀ 264 روم که جهانی را نکو کرد به داشتن دو خورشید خو داشت که این و آن راه را روشن می کردند یکی خورشید زمین بود و دیگری خورشید خداوند. اکنون یکی از آن دو آن دیگری را خاموش کرده و شمشیر به صلیب پیوسته است و به ناچار ترکیب این دو جز تباهی در پی نمی تواند داشت زیرا که اگر این دو به هم بپیوندند هیچ یک را از دیگری بیمی نمی ماند اگر سخن مرا باور نداری به خوشه های گندم بنگر که هر گیاهی را از بذرش می توان شناخت... سرود شانزدهم برزخ 0 0