بریدههای کتاب شازده کوچولو хвалить; 1403/4/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 61 زبان سر چشمهی سو تفاهم است؛ 0 7 A.Fatemeh 1404/2/6 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 62 0 6 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 53 0 0 хвалить; 1403/4/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 64 بدان که جز با چشم دل،نمی توان خوب دید.آنچه اصل است،از دیده پنهان است . 0 6 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 48 - من آن وقتها هیچ نمیتوانستم بفهمم... میبایست درباره او از روی کردارش قضاوت کنم نه از روی گفتارش، او دماغ مرا معطر میکرد و به دلم روشنی میبخشید. من هرگز نمیبایست از او بگریزم! میبایست از ورای حیلهگریهای ناشی از ضعف او پی به مهر و عاطفهاش ببرم. وه که چه ضد و نقیضند این گلها! ولی من بسیار خامتر از آن بودم که بدانم چگونه باید دوستش بدارم. 0 0 хвалить; 1403/4/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 23 وه که چه اسرار آمیز است دنیای اشک! 0 70 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 98 سوزنبان گفت: آدم هیچ وقت از جایی که هست راضی نیست. 0 1 پگاه 1403/8/1 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 43 شازده کوچولو باز گفت: شما زیبایید ولی درونتان خالی است. به خاطر شما نمیتوان مرد. 0 20 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 38 0 0 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 38 شازده کوچولو: من یک روز چهل و سه بار غروب خورشید را دیدم! و کمی بعد باز گفتی: تو که میدانی... آدم وقتی زیاد دلش گرفته باشد غروب خورشید را دوست میدارد... - پس تو آن روز که چهل و سه بار غروب خورشید را تماشا کردی زیاد دلت گرفته بود؟ ولی شازده کوچولو جواب نداد. 0 10 хвалить; 1403/4/31 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 71 ولی چشم ها کورند.باید با دل جستجو کرد؛ 0 5 فرزند گمشدهی ایوان ایلیچ^^ دیروز شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 85 روباه گفت: فقط چیزهایی را میتوانی بفهمی که اول آنها را اهلی کرده باشی. انسانها هیچ زمانی برای فهمیدن چیزی ندارند. آنها همه چیز را حاضر و آماده از مغازه میخرند، اما هیچ مغازهای وجود ندارد که بتوان از آن دوستی را خرید. به همین دلیل انسانها هیچوقت دوستی ندارند. 0 0 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 83 شازده کوچولو پرسید: - پس آدمها کجا هستند؟ آدم در بیابان احساس تنهایی میکند... مار گفت: با آدمها نیز آدم احساس تنهایی میکند. 0 1 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 53 پادشاه وقتی شازده کوچولو را دید داد زد: - آهان... این هم رعیت! و شازده کوچولو در دل گفت: - از کجا مرا میشناسد؟ او که هیچ وقت مرا ندیده است. و نمیدانست که مفهوم دنیا برای پادشاهان خیلی ساده است: همۀ مردم رعیت هستند. 0 0 فرزند گمشدهی ایوان ایلیچ^^ 1404/2/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 22 از یاد بردن دوست خیلی ناراحت کننده است. هرکسی نمیتواند یک دوست داشته باشد و اگر من او را فراموش کنم، ممکن است مثل ادم بزرگها بشوم که به هیچ جز ظواهر و اعداد توجه ندارند. 0 8 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 54 0 1 хвалить; 1403/4/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 27 ولی من بسیار خام تر از آن بودم که بدانم چگونه باید دوستش بدارم. 0 5 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 55 برای خودپسندان بقیه مردم ستایشگرند و برای حاکمان بقیه مردم رعیت 0 1 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 108 آدم اگر تن به اهلی شدن داده باشد باید پیه گریه کردن را به تن خود بمالد... 0 1 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 104 شازده کوچولو گفت: آدمهای سیاره تو پنج هزار گل در یک باغچه میکارند... و گلی را که میخواهند در آن میان پیدا نمیکنند... در جواب گفتم: بلی، پیدا نمیکنند... - و با این وصف آنچه را که ایشان میجویند میتوان تنها در یک گل سرخ یا در کمی آب پیدا کرد... در جواب گفتم: البته. و شازده کوچولو باز گفت: - ولی چشمها کورند. باید با دل جستجو کرد. 0 1
بریدههای کتاب شازده کوچولو хвалить; 1403/4/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 61 زبان سر چشمهی سو تفاهم است؛ 0 7 A.Fatemeh 1404/2/6 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 62 0 6 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 53 0 0 хвалить; 1403/4/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 64 بدان که جز با چشم دل،نمی توان خوب دید.آنچه اصل است،از دیده پنهان است . 0 6 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 48 - من آن وقتها هیچ نمیتوانستم بفهمم... میبایست درباره او از روی کردارش قضاوت کنم نه از روی گفتارش، او دماغ مرا معطر میکرد و به دلم روشنی میبخشید. من هرگز نمیبایست از او بگریزم! میبایست از ورای حیلهگریهای ناشی از ضعف او پی به مهر و عاطفهاش ببرم. وه که چه ضد و نقیضند این گلها! ولی من بسیار خامتر از آن بودم که بدانم چگونه باید دوستش بدارم. 0 0 хвалить; 1403/4/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 23 وه که چه اسرار آمیز است دنیای اشک! 0 70 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 98 سوزنبان گفت: آدم هیچ وقت از جایی که هست راضی نیست. 0 1 پگاه 1403/8/1 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 43 شازده کوچولو باز گفت: شما زیبایید ولی درونتان خالی است. به خاطر شما نمیتوان مرد. 0 20 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 38 0 0 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 38 شازده کوچولو: من یک روز چهل و سه بار غروب خورشید را دیدم! و کمی بعد باز گفتی: تو که میدانی... آدم وقتی زیاد دلش گرفته باشد غروب خورشید را دوست میدارد... - پس تو آن روز که چهل و سه بار غروب خورشید را تماشا کردی زیاد دلت گرفته بود؟ ولی شازده کوچولو جواب نداد. 0 10 хвалить; 1403/4/31 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 71 ولی چشم ها کورند.باید با دل جستجو کرد؛ 0 5 فرزند گمشدهی ایوان ایلیچ^^ دیروز شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 85 روباه گفت: فقط چیزهایی را میتوانی بفهمی که اول آنها را اهلی کرده باشی. انسانها هیچ زمانی برای فهمیدن چیزی ندارند. آنها همه چیز را حاضر و آماده از مغازه میخرند، اما هیچ مغازهای وجود ندارد که بتوان از آن دوستی را خرید. به همین دلیل انسانها هیچوقت دوستی ندارند. 0 0 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 83 شازده کوچولو پرسید: - پس آدمها کجا هستند؟ آدم در بیابان احساس تنهایی میکند... مار گفت: با آدمها نیز آدم احساس تنهایی میکند. 0 1 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 53 پادشاه وقتی شازده کوچولو را دید داد زد: - آهان... این هم رعیت! و شازده کوچولو در دل گفت: - از کجا مرا میشناسد؟ او که هیچ وقت مرا ندیده است. و نمیدانست که مفهوم دنیا برای پادشاهان خیلی ساده است: همۀ مردم رعیت هستند. 0 0 فرزند گمشدهی ایوان ایلیچ^^ 1404/2/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 22 از یاد بردن دوست خیلی ناراحت کننده است. هرکسی نمیتواند یک دوست داشته باشد و اگر من او را فراموش کنم، ممکن است مثل ادم بزرگها بشوم که به هیچ جز ظواهر و اعداد توجه ندارند. 0 8 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 54 0 1 хвалить; 1403/4/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 27 ولی من بسیار خام تر از آن بودم که بدانم چگونه باید دوستش بدارم. 0 5 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 55 برای خودپسندان بقیه مردم ستایشگرند و برای حاکمان بقیه مردم رعیت 0 1 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 108 آدم اگر تن به اهلی شدن داده باشد باید پیه گریه کردن را به تن خود بمالد... 0 1 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 18 صفحۀ 104 شازده کوچولو گفت: آدمهای سیاره تو پنج هزار گل در یک باغچه میکارند... و گلی را که میخواهند در آن میان پیدا نمیکنند... در جواب گفتم: بلی، پیدا نمیکنند... - و با این وصف آنچه را که ایشان میجویند میتوان تنها در یک گل سرخ یا در کمی آب پیدا کرد... در جواب گفتم: البته. و شازده کوچولو باز گفت: - ولی چشمها کورند. باید با دل جستجو کرد. 0 1