بریدههای کتاب شازده کوچولو نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 48 - من آن وقتها هیچ نمیتوانستم بفهمم... میبایست درباره او از روی کردارش قضاوت کنم نه از روی گفتارش، او دماغ مرا معطر میکرد و به دلم روشنی میبخشید. من هرگز نمیبایست از او بگریزم! میبایست از ورای حیلهگریهای ناشی از ضعف او پی به مهر و عاطفهاش ببرم. وه که چه ضد و نقیضند این گلها! ولی من بسیار خامتر از آن بودم که بدانم چگونه باید دوستش بدارم. 0 0 солнце; 1403/4/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 23 وه که چه اسرار آمیز است دنیای اشک! 0 73 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 98 سوزنبان گفت: آدم هیچ وقت از جایی که هست راضی نیست. 0 1 پگاه 1403/8/1 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 43 شازده کوچولو باز گفت: شما زیبایید ولی درونتان خالی است. به خاطر شما نمیتوان مرد. 0 20 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 38 0 0 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 38 شازده کوچولو: من یک روز چهل و سه بار غروب خورشید را دیدم! و کمی بعد باز گفتی: تو که میدانی... آدم وقتی زیاد دلش گرفته باشد غروب خورشید را دوست میدارد... - پس تو آن روز که چهل و سه بار غروب خورشید را تماشا کردی زیاد دلت گرفته بود؟ ولی شازده کوچولو جواب نداد. 0 10 солнце; 1403/4/31 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 71 ولی چشم ها کورند.باید با دل جستجو کرد؛ 0 8 فرزند گمشدهی ایوان ایلیچ^^ 1404/3/18 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 85 روباه گفت: فقط چیزهایی را میتوانی بفهمی که اول آنها را اهلی کرده باشی. انسانها هیچ زمانی برای فهمیدن چیزی ندارند. آنها همه چیز را حاضر و آماده از مغازه میخرند، اما هیچ مغازهای وجود ندارد که بتوان از آن دوستی را خرید. به همین دلیل انسانها هیچوقت دوستی ندارند. 0 0 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 83 شازده کوچولو پرسید: - پس آدمها کجا هستند؟ آدم در بیابان احساس تنهایی میکند... مار گفت: با آدمها نیز آدم احساس تنهایی میکند. 0 1 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 53 پادشاه وقتی شازده کوچولو را دید داد زد: - آهان... این هم رعیت! و شازده کوچولو در دل گفت: - از کجا مرا میشناسد؟ او که هیچ وقت مرا ندیده است. و نمیدانست که مفهوم دنیا برای پادشاهان خیلی ساده است: همۀ مردم رعیت هستند. 0 0 فرزند گمشدهی ایوان ایلیچ^^ 1404/2/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 22 از یاد بردن دوست خیلی ناراحت کننده است. هرکسی نمیتواند یک دوست داشته باشد و اگر من او را فراموش کنم، ممکن است مثل ادم بزرگها بشوم که به هیچ جز ظواهر و اعداد توجه ندارند. 0 8 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 54 0 1 солнце; 1403/4/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 27 ولی من بسیار خام تر از آن بودم که بدانم چگونه باید دوستش بدارم. 0 8 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 55 برای خودپسندان بقیه مردم ستایشگرند و برای حاکمان بقیه مردم رعیت 0 1 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 108 آدم اگر تن به اهلی شدن داده باشد باید پیه گریه کردن را به تن خود بمالد... 0 1 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 104 شازده کوچولو گفت: آدمهای سیاره تو پنج هزار گل در یک باغچه میکارند... و گلی را که میخواهند در آن میان پیدا نمیکنند... در جواب گفتم: بلی، پیدا نمیکنند... - و با این وصف آنچه را که ایشان میجویند میتوان تنها در یک گل سرخ یا در کمی آب پیدا کرد... در جواب گفتم: البته. و شازده کوچولو باز گفت: - ولی چشمها کورند. باید با دل جستجو کرد. 0 1 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 57 پادشاه: باید از هر کس چیزی خواست که از عهده آن برآید. قدرت قبل از هر چیز باید متکی به عقل باشد. اگر تو به ملت خودت فرمان بدهی که همه خود را به دریا بیندازند انقلاب خواهند کرد. 0 0 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 42 - اگر کسی گلی را دوست داشته باشد که در میلیونها ستاره فقط یکی از آن پیدا شود همین کافی است که وقتی به آن ستارهها نگاه میکند، خوشبخت باشد. چنین کس با خود میگوید:«گل من در یکی از این ستارهها است...» ولی اگر گوسفند گل را بخورد برای آن کس در حکم این است که تمام آن ستارهها یک دفعه خاموش شده باشند. خوب، این مهم نیست؟ 0 0 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 36 0 0 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 87 روباه به شازده کوچولو گفت: زبان سرچشمه سو تفاهم هاست 0 0
بریدههای کتاب شازده کوچولو نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 48 - من آن وقتها هیچ نمیتوانستم بفهمم... میبایست درباره او از روی کردارش قضاوت کنم نه از روی گفتارش، او دماغ مرا معطر میکرد و به دلم روشنی میبخشید. من هرگز نمیبایست از او بگریزم! میبایست از ورای حیلهگریهای ناشی از ضعف او پی به مهر و عاطفهاش ببرم. وه که چه ضد و نقیضند این گلها! ولی من بسیار خامتر از آن بودم که بدانم چگونه باید دوستش بدارم. 0 0 солнце; 1403/4/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 23 وه که چه اسرار آمیز است دنیای اشک! 0 73 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 98 سوزنبان گفت: آدم هیچ وقت از جایی که هست راضی نیست. 0 1 پگاه 1403/8/1 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 43 شازده کوچولو باز گفت: شما زیبایید ولی درونتان خالی است. به خاطر شما نمیتوان مرد. 0 20 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 38 0 0 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 38 شازده کوچولو: من یک روز چهل و سه بار غروب خورشید را دیدم! و کمی بعد باز گفتی: تو که میدانی... آدم وقتی زیاد دلش گرفته باشد غروب خورشید را دوست میدارد... - پس تو آن روز که چهل و سه بار غروب خورشید را تماشا کردی زیاد دلت گرفته بود؟ ولی شازده کوچولو جواب نداد. 0 10 солнце; 1403/4/31 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 71 ولی چشم ها کورند.باید با دل جستجو کرد؛ 0 8 فرزند گمشدهی ایوان ایلیچ^^ 1404/3/18 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 85 روباه گفت: فقط چیزهایی را میتوانی بفهمی که اول آنها را اهلی کرده باشی. انسانها هیچ زمانی برای فهمیدن چیزی ندارند. آنها همه چیز را حاضر و آماده از مغازه میخرند، اما هیچ مغازهای وجود ندارد که بتوان از آن دوستی را خرید. به همین دلیل انسانها هیچوقت دوستی ندارند. 0 0 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 83 شازده کوچولو پرسید: - پس آدمها کجا هستند؟ آدم در بیابان احساس تنهایی میکند... مار گفت: با آدمها نیز آدم احساس تنهایی میکند. 0 1 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 53 پادشاه وقتی شازده کوچولو را دید داد زد: - آهان... این هم رعیت! و شازده کوچولو در دل گفت: - از کجا مرا میشناسد؟ او که هیچ وقت مرا ندیده است. و نمیدانست که مفهوم دنیا برای پادشاهان خیلی ساده است: همۀ مردم رعیت هستند. 0 0 فرزند گمشدهی ایوان ایلیچ^^ 1404/2/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 22 از یاد بردن دوست خیلی ناراحت کننده است. هرکسی نمیتواند یک دوست داشته باشد و اگر من او را فراموش کنم، ممکن است مثل ادم بزرگها بشوم که به هیچ جز ظواهر و اعداد توجه ندارند. 0 8 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 54 0 1 солнце; 1403/4/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 27 ولی من بسیار خام تر از آن بودم که بدانم چگونه باید دوستش بدارم. 0 8 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 55 برای خودپسندان بقیه مردم ستایشگرند و برای حاکمان بقیه مردم رعیت 0 1 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 108 آدم اگر تن به اهلی شدن داده باشد باید پیه گریه کردن را به تن خود بمالد... 0 1 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 104 شازده کوچولو گفت: آدمهای سیاره تو پنج هزار گل در یک باغچه میکارند... و گلی را که میخواهند در آن میان پیدا نمیکنند... در جواب گفتم: بلی، پیدا نمیکنند... - و با این وصف آنچه را که ایشان میجویند میتوان تنها در یک گل سرخ یا در کمی آب پیدا کرد... در جواب گفتم: البته. و شازده کوچولو باز گفت: - ولی چشمها کورند. باید با دل جستجو کرد. 0 1 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 57 پادشاه: باید از هر کس چیزی خواست که از عهده آن برآید. قدرت قبل از هر چیز باید متکی به عقل باشد. اگر تو به ملت خودت فرمان بدهی که همه خود را به دریا بیندازند انقلاب خواهند کرد. 0 0 نِگــ✨ــار 1403/5/26 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 42 - اگر کسی گلی را دوست داشته باشد که در میلیونها ستاره فقط یکی از آن پیدا شود همین کافی است که وقتی به آن ستارهها نگاه میکند، خوشبخت باشد. چنین کس با خود میگوید:«گل من در یکی از این ستارهها است...» ولی اگر گوسفند گل را بخورد برای آن کس در حکم این است که تمام آن ستارهها یک دفعه خاموش شده باشند. خوب، این مهم نیست؟ 0 0 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 36 0 0 Vallensa 1403/5/30 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.3 19 صفحۀ 87 روباه به شازده کوچولو گفت: زبان سرچشمه سو تفاهم هاست 0 0