بریدهای از کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دو سنت اگزوپری
1403/5/26
صفحۀ 38
شازده کوچولو: من یک روز چهل و سه بار غروب خورشید را دیدم! و کمی بعد باز گفتی: تو که میدانی... آدم وقتی زیاد دلش گرفته باشد غروب خورشید را دوست میدارد... - پس تو آن روز که چهل و سه بار غروب خورشید را تماشا کردی زیاد دلت گرفته بود؟ ولی شازده کوچولو جواب نداد.
شازده کوچولو: من یک روز چهل و سه بار غروب خورشید را دیدم! و کمی بعد باز گفتی: تو که میدانی... آدم وقتی زیاد دلش گرفته باشد غروب خورشید را دوست میدارد... - پس تو آن روز که چهل و سه بار غروب خورشید را تماشا کردی زیاد دلت گرفته بود؟ ولی شازده کوچولو جواب نداد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.