بریده‌ای از کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دو سنت اگزوپری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 53

پادشاه وقتی شازده کوچولو را دید داد زد: - آهان... این هم رعیت! و شازده کوچولو در دل گفت: - از کجا مرا می‌شناسد؟ او که هیچ وقت مرا ندیده است. و نمی‌دانست که مفهوم دنیا برای پادشاهان خیلی ساده است: همۀ مردم رعیت هستند.

پادشاه وقتی شازده کوچولو را دید داد زد: - آهان... این هم رعیت! و شازده کوچولو در دل گفت: - از کجا مرا می‌شناسد؟ او که هیچ وقت مرا ندیده است. و نمی‌دانست که مفهوم دنیا برای پادشاهان خیلی ساده است: همۀ مردم رعیت هستند.

4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.