هولناک و عجیب! چیزی که باعث میشه با شگفتی زیاد و اضطراب بخونین، واقعی بودن روایتشه!
این کتاب اون روی وحشی و احمق انسان رو نشون میده. آدما اکثر اوقات (نظر شخصی خودم!) بدون ذرهای فکر و کلنجار با منطقشون، چشم و گوش بسته چیزی رو میپذیرن و تا آخر با تعصب پای حماقت خودشون ایستادگی میکنن.
این کتاب رو بخونین و کمی راجع به کارها، تفکرات و گفتار خودتون و اطرافیانتون فکر کنین. نشون میده که حماقت چطور میتونه از یک موجود ساده روستایی یک هیولا (به معنای واقعی کلمه!) بسازه و به راحتی از آدم به آدمخوار تبدیل بشه.
در آخر به این نتیجه میرسین که اکثر ما آدم ها، مثل آدم های این کتاب هستیم :))))
جایی از کتاب که بشدت قلبم فشرده شد، سرنوشت تلخ آنا بود. زمانی که آلن داخل طویله قایم شده بود، تیباسو داخل میشه
آنا برای حفاظت از آلن خودشو جلو میندازه و در اختیار تیباسو قرار میده و اجازه میده تیباسو بهش تعرض کنه 🥲💔 بچه آنا هم احتمالا حاصل همین اتفاق بود...
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.