بریده‌ای از کتاب مرگ ایوان ایلیچ اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 104

یکی بالای سرش گفت:« تمام کرد!» ایوان ایلیچ گفته‌ی او را شنید و آن را در روح خود تکرار کرد. در دل گفت:« مرگ هم تمام شد. دیگر از مرگ اثری نیست.» نفسی عمیق کشید، اما نقسش نیمه‌کاره ماند. پیکرش کشیده شد و مرد‌.

یکی بالای سرش گفت:« تمام کرد!» ایوان ایلیچ گفته‌ی او را شنید و آن را در روح خود تکرار کرد. در دل گفت:« مرگ هم تمام شد. دیگر از مرگ اثری نیست.» نفسی عمیق کشید، اما نقسش نیمه‌کاره ماند. پیکرش کشیده شد و مرد‌.

5

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.