بریده‌ای از کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دو سنت اگزوپری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 48

- من آن وقت‌ها هیچ نمی‌توانستم بفهمم... می‌بایست درباره او از روی کردارش قضاوت کنم نه از روی گفتارش، او دماغ مرا معطر می‌کرد و به دلم روشنی می‌بخشید. من هرگز نمی‌بایست از او بگریزم! می‌بایست از ورای حیله‌گری‌های ناشی از ضعف او پی به مهر و عاطفه‌اش ببرم. وه که چه ضد و نقیضند این گل‌ها! ولی من بسیار خام‌تر از آن بودم که بدانم چگونه باید دوستش بدارم.

- من آن وقت‌ها هیچ نمی‌توانستم بفهمم... می‌بایست درباره او از روی کردارش قضاوت کنم نه از روی گفتارش، او دماغ مرا معطر می‌کرد و به دلم روشنی می‌بخشید. من هرگز نمی‌بایست از او بگریزم! می‌بایست از ورای حیله‌گری‌های ناشی از ضعف او پی به مهر و عاطفه‌اش ببرم. وه که چه ضد و نقیضند این گل‌ها! ولی من بسیار خام‌تر از آن بودم که بدانم چگونه باید دوستش بدارم.

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.