بریده کتابهای آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/1 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 44 برن کمی فکر کرد، گفت:((میشود یکی هم شجاع باشد و هم ترسیده باشد؟)) پدر گفت:((این تنها زمانی است که یک مرد میتواند شجاع باشد.)) 0 6 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/2 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 56 هر خاندان اشرافی تکیه کلامی داشت. شعار خانوادگی، تغییرناپذیر و یکجوری قابل پرستش. نشان و لاف غرور و شکوه و افتخار. وعدهی وفاداری و صداقت. سوگند ایمان و ایثار. بهجز برای استارکها. استارکها میگفتند: زمستان در راه است. 0 7 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/9 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 287 ((مردانی که در خدمتت هستند را بشناس و بگذار تو را بشناسند. نخواه که افرادت برای یک غریبه بمیرند.)) 0 19 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 170 انسان همیشه نمیتواند جایی باشد که متعلق به آنجاست. 0 11 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/8 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 270 در دلش دعا کرد که رابرت هنوز همان مردی باشد که میشناخت نه مردی که میترسید شده باشد. 0 12 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 143 وقتی به در رسید صدای او را شنید. ((جان)) باید به راهش ادامه میداد اما او هرگز پیش از این نامش را صدا نکرده بود. برگشت تا صورتش را ببیند. درست وقتی برای اولین بار به صورت جان نگاه میکرد. گفت:((بله؟)) ((تو باید اینطور میشدی نه برن.)) :(((( 0 9 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 82 گاهی زخمهای کهنه هیچ وقت درمان نمیشوند و با یک کلام دوباره سر باز میکنند. 11 16 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/1 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 20 این بریده قسمت آخر کتاب یاران حلقه رو لو میده! اما داستان مارتین از نظر محتوا، گرچه تفاوت های زیادی با آثار حماسی فانتزی دارد اما وجوه مشترک بسیاری نیز با ارباب حلقهها دارد. خود او میگوید: ((با وجود این که من تفاوت های زیاد و مهمی با تالکین دارم، اما برای او بیشترین ارزش و احترام قائل هستم. اگر به ارباب حلقه ها نگاه کنید، این مجموعه با تمرکز بسیار آغاز میشود و تمامی شخصیتها با هم هستند. اما در انتهای کتاب اول یاران از هم جدا میافتند و هر کدام ماجراجویی متفاوتی را تجربه میکنند. من نیز چنین کردم. در آغاز همه به جز دنی در وینترفل هستند، سپس آنها به گروههای مختلفی تقسیم میشوند و در نهایت آن گروهها نیز خود از هم میپاشند. هدف جدا کردن، چرخیدن و بازگشت به یکدیگر بود. بافتن این نکته که چه زمانی حرکت آغاز شود، یکی از مشکلاتی بوده که من خود نیز هنوز با آن دست به گریبانم.)) 0 8 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/10 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 408 (( هر رنج یک درس است و هر درسی مرا بهتر میکند.)) 0 11 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 78 ((زمستانها سخت است. اما استارکها هم سرسخت هستند. همیشه بودهایم.)) 0 7 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 80 ((هنوز هم میخواهم ریگار را برای این کارش بکشم.)) ند یادش انداخت:((قبلا کشتهای.)) رابرت غمگینانه گفت:((فقط یکبار.)) 0 9 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 120 با حرص و خشم گفت:((این عادلانه نیست.)) جان گفت:((هیچ چیز عادلانه نیست.)) 0 12 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/2 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 60 لعنت. لعنت به هرچیز سلطنتی. 0 17 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/1 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 45 ((اگر بخواهی جانی را بگیری این دین را به گردنش داری که به چشمانش بنگری و آخرین وصیتش را بشنوی و اگر جرات چنین کاری را نداشته باشی شاید آن مرد مستحق مرگ نیست. برن تو یک روز، بیرق دار راب میشوی و روزی برای برادر و پادشاهت از یک قلعه محافظت خواهی کرد و عدالت در دستان تو قرار میگیرد و آن روز که بیاید، وظیفهی لذتبخشی نیست اما نمیتوانی از زیر باز این وظیفه شانه خالی کنی. حاکمی که پشت جلادهای مزدورش پنهان میشود خیلی زود فراموش میکند مرگی نیز هست.)) 0 6 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 85 ((میدانی دربارهی شاه و وزیرش چه میگویند؟)). ند میدانست. ((هرچه شاه آرزو میکند وزیر میسازد.)) 0 8 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 96 ((هرگز فراموش نکن که چه کسی هستی، دنیا که اصلا فراموش نمیکند. بعد آن را نقطهی قوت خودت کن. دیگر نمیتواند نقطه ضعفت باشد. مثل زره بپوشش تا نشود به تو آسیبی زد.)) 0 7 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/6 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 177 ((ذهنم اسلحهی من است. برادرم شمشیر دارد. شاه رابرت پتک دارد و من ذهنم را... اگر بخواهم همیشه به کارم بیاید، به کتاب نیاز دارد. همانطور که یک شمشیر به سنگ برای تیز شدن.)) دستی بر جلد چرمی کتاب کشید. ((به همین دلیل باید زیاد کتاب بخوانم جان اسنو.)) 0 11 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/8 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 272 اگر یکی روی سینهاش یک هدف بکشد دیر یا زود کسی پیدا میشود که تیرش را به او بزند. 0 14 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/8 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 252 ((نگذار حرفهای بقیه تو را بشکند وگرنه هرگز از تمسخرشان در امان نخواهی ماند. اگر دلشان میخواهد اسمی رویت بگذارند بگذار این کار را بکنند و آن را اسم خودت بکن. آن موقع دیگر نمیتوانند اذیتت کنند.)) 0 10 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 84 قسم میخورم که ماندن روی تخت سلطنت هزاران بار سختتر از به دست آوردنش است. 0 18
بریده کتابهای آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/1 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 44 برن کمی فکر کرد، گفت:((میشود یکی هم شجاع باشد و هم ترسیده باشد؟)) پدر گفت:((این تنها زمانی است که یک مرد میتواند شجاع باشد.)) 0 6 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/2 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 56 هر خاندان اشرافی تکیه کلامی داشت. شعار خانوادگی، تغییرناپذیر و یکجوری قابل پرستش. نشان و لاف غرور و شکوه و افتخار. وعدهی وفاداری و صداقت. سوگند ایمان و ایثار. بهجز برای استارکها. استارکها میگفتند: زمستان در راه است. 0 7 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/9 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 287 ((مردانی که در خدمتت هستند را بشناس و بگذار تو را بشناسند. نخواه که افرادت برای یک غریبه بمیرند.)) 0 19 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 170 انسان همیشه نمیتواند جایی باشد که متعلق به آنجاست. 0 11 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/8 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 270 در دلش دعا کرد که رابرت هنوز همان مردی باشد که میشناخت نه مردی که میترسید شده باشد. 0 12 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 143 وقتی به در رسید صدای او را شنید. ((جان)) باید به راهش ادامه میداد اما او هرگز پیش از این نامش را صدا نکرده بود. برگشت تا صورتش را ببیند. درست وقتی برای اولین بار به صورت جان نگاه میکرد. گفت:((بله؟)) ((تو باید اینطور میشدی نه برن.)) :(((( 0 9 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 82 گاهی زخمهای کهنه هیچ وقت درمان نمیشوند و با یک کلام دوباره سر باز میکنند. 11 16 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/1 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 20 این بریده قسمت آخر کتاب یاران حلقه رو لو میده! اما داستان مارتین از نظر محتوا، گرچه تفاوت های زیادی با آثار حماسی فانتزی دارد اما وجوه مشترک بسیاری نیز با ارباب حلقهها دارد. خود او میگوید: ((با وجود این که من تفاوت های زیاد و مهمی با تالکین دارم، اما برای او بیشترین ارزش و احترام قائل هستم. اگر به ارباب حلقه ها نگاه کنید، این مجموعه با تمرکز بسیار آغاز میشود و تمامی شخصیتها با هم هستند. اما در انتهای کتاب اول یاران از هم جدا میافتند و هر کدام ماجراجویی متفاوتی را تجربه میکنند. من نیز چنین کردم. در آغاز همه به جز دنی در وینترفل هستند، سپس آنها به گروههای مختلفی تقسیم میشوند و در نهایت آن گروهها نیز خود از هم میپاشند. هدف جدا کردن، چرخیدن و بازگشت به یکدیگر بود. بافتن این نکته که چه زمانی حرکت آغاز شود، یکی از مشکلاتی بوده که من خود نیز هنوز با آن دست به گریبانم.)) 0 8 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/10 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 408 (( هر رنج یک درس است و هر درسی مرا بهتر میکند.)) 0 11 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 78 ((زمستانها سخت است. اما استارکها هم سرسخت هستند. همیشه بودهایم.)) 0 7 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 80 ((هنوز هم میخواهم ریگار را برای این کارش بکشم.)) ند یادش انداخت:((قبلا کشتهای.)) رابرت غمگینانه گفت:((فقط یکبار.)) 0 9 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 120 با حرص و خشم گفت:((این عادلانه نیست.)) جان گفت:((هیچ چیز عادلانه نیست.)) 0 12 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/2 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 60 لعنت. لعنت به هرچیز سلطنتی. 0 17 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/1 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 45 ((اگر بخواهی جانی را بگیری این دین را به گردنش داری که به چشمانش بنگری و آخرین وصیتش را بشنوی و اگر جرات چنین کاری را نداشته باشی شاید آن مرد مستحق مرگ نیست. برن تو یک روز، بیرق دار راب میشوی و روزی برای برادر و پادشاهت از یک قلعه محافظت خواهی کرد و عدالت در دستان تو قرار میگیرد و آن روز که بیاید، وظیفهی لذتبخشی نیست اما نمیتوانی از زیر باز این وظیفه شانه خالی کنی. حاکمی که پشت جلادهای مزدورش پنهان میشود خیلی زود فراموش میکند مرگی نیز هست.)) 0 6 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 85 ((میدانی دربارهی شاه و وزیرش چه میگویند؟)). ند میدانست. ((هرچه شاه آرزو میکند وزیر میسازد.)) 0 8 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 96 ((هرگز فراموش نکن که چه کسی هستی، دنیا که اصلا فراموش نمیکند. بعد آن را نقطهی قوت خودت کن. دیگر نمیتواند نقطه ضعفت باشد. مثل زره بپوشش تا نشود به تو آسیبی زد.)) 0 7 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/6 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 177 ((ذهنم اسلحهی من است. برادرم شمشیر دارد. شاه رابرت پتک دارد و من ذهنم را... اگر بخواهم همیشه به کارم بیاید، به کتاب نیاز دارد. همانطور که یک شمشیر به سنگ برای تیز شدن.)) دستی بر جلد چرمی کتاب کشید. ((به همین دلیل باید زیاد کتاب بخوانم جان اسنو.)) 0 11 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/8 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 272 اگر یکی روی سینهاش یک هدف بکشد دیر یا زود کسی پیدا میشود که تیرش را به او بزند. 0 14 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/8 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 252 ((نگذار حرفهای بقیه تو را بشکند وگرنه هرگز از تمسخرشان در امان نخواهی ماند. اگر دلشان میخواهد اسمی رویت بگذارند بگذار این کار را بکنند و آن را اسم خودت بکن. آن موقع دیگر نمیتوانند اذیتت کنند.)) 0 10 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸 1403/10/5 آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت جلد 1 جورج آر.آر. مارتین 4.7 3 صفحۀ 84 قسم میخورم که ماندن روی تخت سلطنت هزاران بار سختتر از به دست آوردنش است. 0 18