بریدهای از کتاب آوای یخ و آتش: بازی تاج و تخت اثر جورج آر.آر. مارتین
1403/10/5
4.7
3
صفحۀ 143
وقتی به در رسید صدای او را شنید. ((جان)) باید به راهش ادامه میداد اما او هرگز پیش از این نامش را صدا نکرده بود. برگشت تا صورتش را ببیند. درست وقتی برای اولین بار به صورت جان نگاه میکرد. گفت:((بله؟)) ((تو باید اینطور میشدی نه برن.)) :((((
وقتی به در رسید صدای او را شنید. ((جان)) باید به راهش ادامه میداد اما او هرگز پیش از این نامش را صدا نکرده بود. برگشت تا صورتش را ببیند. درست وقتی برای اولین بار به صورت جان نگاه میکرد. گفت:((بله؟)) ((تو باید اینطور میشدی نه برن.)) :((((
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.