بریده‌های کتاب پسرک فلافل فروش؛ زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم، طلبه شهید محمدهادی ذوالفقاری

nikooharf

nikooharf

6 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 100

اینجانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت می کنم که من را در ایران دفن نکنند اگر شد ببرند امام رضا الا طواف بدهند و برگردانند و در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادی السلام دفن کنند دوست دارم نزدیک امام باشم و همه ی مستحبات انجام شود در داخل و دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه ی مشکی و ..... مثل تربت بگذارند. داخل قبر من مثل حسينيه شود و اگر شد جایی که سرم میخورد به سنگ لحد، یک اسم حضرت زهران بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا بالای سر من روضه و سینه زنی بگیرند و موقع دفن من پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید. زیاد یا حسین الله بگویید برای من مجلس عزا نگیرید، چون به چیزی که میخواستم رسیدم برای امام حسین بالا و حضرت زهران مجلس بگیرید و گریه کنید .... روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناه کار است. یعنی؛ العبد الحقیر المذنب و یا مثل این پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر. وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشورم زندگی میکنم مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقیه باشند. با بصیرت باشند؛ چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید. از خواهران میخواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرارعایت کنند نه مثل حجابهای امروز چون این حجابها بوی حضرت زهرا وه نمی دهد. از برادرانم می خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست الان دو جهاد در پیش داریم اول جهاد نفس که واجب تر است؛ زیرا همه چیز لحظه ی آخر معلوم میشود که اهل جهنم هستیم یا بهشت.

1