بریدههای کتاب دن کیشوت (جلد 1) فرشته سجادی فر 1403/1/13 دن کیشوت (جلد 1) جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 113 من خود تصور میکنم که پهلوانان سرگردان همه دارای معشوقه نیستند تا خود را به او بسپارند چون بالاخره همه که عاشق نمیشوند. دن کیشوت:_ گفت چنین چیزی ناشدنی است ،بلی میگویم ناشدنی است و غیر ممکن است که پهلوان سرگردانی بی معشوق باشد. برای همه ایشان عاشق بودن به همان اندازه طبیعی و اساسی است که ستاره داشتن برای آسمان شما محققا هرگز داستانهایی نخوانده اید که در آنها پهلوانی بی عشق بوده باشد چون چنان کسی به همان دلیل بی عشقی پهلوانی حلال زاده شمرده نخواهد شد بلکه حرام زاده محسوب میگردد و در مورد چنین کسی میگویند به قلعه پهلوانی نه از راه دروازه بزرگ بلکه مانند دزد و راهزن از بالای پرچین دیوار وارد شده است. 0 8 پرنیان صادقی 1403/6/13 دن کیشوت جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 202 0 1 علی عقیلی نسب 1403/8/27 دن کیشوت (جلد 1) جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 17 ...لرد بایرون دربارهی رمان سروانتس به درستی نوشته است: "دن کیشوت از هر رمانی غمانگیزتر است و به خصوص از آن رو غمانگیز است که ما را به خنده میآورد. قهرمان آن مردی است درستکار و همیشه طرفدار حق و عدالت. تنها هدف او مبارزه با ظالمان است..." 0 5 علی عقیلی نسب 1403/9/1 دن کیشوت (جلد 1) جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 9 به گفتهی یکی از منتقدان، "بعضی آثار هنری آنقدر در حد کمال است که از حد بشری فراتر میرود و ما فوق قدرت خلاقهی انسان قرار میگیرد، ولی دن کیشوت آنقدر بشری است که از کمال دور میشود." 0 19 بشری 1402/5/8 دن کیشوت جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 429 ای خوشا به سعادت مردم آن عهد و زمانه که از خشم زهره شکاف آلات و ادوات توپخانه آگاه نبودند، ادواتی که من، مخترع آنها را ملعون می دانم و یقین دارم که در اعماق دوزخ مزد این اختراع شیطانی خود را باز خواهد گرفت. همین اختراع است که سبب می شود دستی بی هنر و تبهکار به حیات دلاورترین پهلوانان پایان بخشد و بی آنکه معلوم شود که از کجا و چگونه، ناگاه گلوله ای لایشعر، که شاید به دست بزدلی رها شده باشد که خود از لهیب آتش دستگاه لعنتی خویش گریخته است، از راه می رسد و قلبی آزاده و پاک سرشت را در عین شور و هیجان از کار می اندازد؛ و بدین وسیله رشته افکار انسانی گسیخته می شود و طومار حیاتی در هم می پیچید که شایسته بود سالیان دراز از زندگی متمتع گردد. 0 15 فرشته سجادی فر 1403/1/27 دن کیشوت (جلد 1) جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 265 دن کیشوت وقتی خود را در آن حال زار یافت به مهترش گفت: «سانکو، من همیشه این نکته را شنیده ام که نیکی در حق فرومایگان آب در هاون کوبیدن است من اگر حرف تو را باور کرده بودم به این مصیبت دچار نمی شدم؛ اما اکنون دیگر کار از کار گذشته است، پس باید در حال حاضر شکیبا بود و برای آینده درس عبرت گرفت. 3 12 ساراطلائی 1403/8/21 دن کیشوت جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 100 زن مانند شیشه شکننده است ولی نباید در مقام امتحان برآمد که میشکند یا نه، چون هر اتفاقی ممکن است بیفتد؛» «و چون شکستن آن متحمل است، جنون محض است که کسی خطر شکستن چیزی را متحمل شود که تکههای آن دیگر به هم جوش نخواهند خورد 0 2
بریدههای کتاب دن کیشوت (جلد 1) فرشته سجادی فر 1403/1/13 دن کیشوت (جلد 1) جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 113 من خود تصور میکنم که پهلوانان سرگردان همه دارای معشوقه نیستند تا خود را به او بسپارند چون بالاخره همه که عاشق نمیشوند. دن کیشوت:_ گفت چنین چیزی ناشدنی است ،بلی میگویم ناشدنی است و غیر ممکن است که پهلوان سرگردانی بی معشوق باشد. برای همه ایشان عاشق بودن به همان اندازه طبیعی و اساسی است که ستاره داشتن برای آسمان شما محققا هرگز داستانهایی نخوانده اید که در آنها پهلوانی بی عشق بوده باشد چون چنان کسی به همان دلیل بی عشقی پهلوانی حلال زاده شمرده نخواهد شد بلکه حرام زاده محسوب میگردد و در مورد چنین کسی میگویند به قلعه پهلوانی نه از راه دروازه بزرگ بلکه مانند دزد و راهزن از بالای پرچین دیوار وارد شده است. 0 8 پرنیان صادقی 1403/6/13 دن کیشوت جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 202 0 1 علی عقیلی نسب 1403/8/27 دن کیشوت (جلد 1) جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 17 ...لرد بایرون دربارهی رمان سروانتس به درستی نوشته است: "دن کیشوت از هر رمانی غمانگیزتر است و به خصوص از آن رو غمانگیز است که ما را به خنده میآورد. قهرمان آن مردی است درستکار و همیشه طرفدار حق و عدالت. تنها هدف او مبارزه با ظالمان است..." 0 5 علی عقیلی نسب 1403/9/1 دن کیشوت (جلد 1) جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 9 به گفتهی یکی از منتقدان، "بعضی آثار هنری آنقدر در حد کمال است که از حد بشری فراتر میرود و ما فوق قدرت خلاقهی انسان قرار میگیرد، ولی دن کیشوت آنقدر بشری است که از کمال دور میشود." 0 19 بشری 1402/5/8 دن کیشوت جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 429 ای خوشا به سعادت مردم آن عهد و زمانه که از خشم زهره شکاف آلات و ادوات توپخانه آگاه نبودند، ادواتی که من، مخترع آنها را ملعون می دانم و یقین دارم که در اعماق دوزخ مزد این اختراع شیطانی خود را باز خواهد گرفت. همین اختراع است که سبب می شود دستی بی هنر و تبهکار به حیات دلاورترین پهلوانان پایان بخشد و بی آنکه معلوم شود که از کجا و چگونه، ناگاه گلوله ای لایشعر، که شاید به دست بزدلی رها شده باشد که خود از لهیب آتش دستگاه لعنتی خویش گریخته است، از راه می رسد و قلبی آزاده و پاک سرشت را در عین شور و هیجان از کار می اندازد؛ و بدین وسیله رشته افکار انسانی گسیخته می شود و طومار حیاتی در هم می پیچید که شایسته بود سالیان دراز از زندگی متمتع گردد. 0 15 فرشته سجادی فر 1403/1/27 دن کیشوت (جلد 1) جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 265 دن کیشوت وقتی خود را در آن حال زار یافت به مهترش گفت: «سانکو، من همیشه این نکته را شنیده ام که نیکی در حق فرومایگان آب در هاون کوبیدن است من اگر حرف تو را باور کرده بودم به این مصیبت دچار نمی شدم؛ اما اکنون دیگر کار از کار گذشته است، پس باید در حال حاضر شکیبا بود و برای آینده درس عبرت گرفت. 3 12 ساراطلائی 1403/8/21 دن کیشوت جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 100 زن مانند شیشه شکننده است ولی نباید در مقام امتحان برآمد که میشکند یا نه، چون هر اتفاقی ممکن است بیفتد؛» «و چون شکستن آن متحمل است، جنون محض است که کسی خطر شکستن چیزی را متحمل شود که تکههای آن دیگر به هم جوش نخواهند خورد 0 2