بریدۀ کتاب
دن کیشوت وقتی خود را در آن حال زار یافت به مهترش گفت: ج«سانکو، من همیشه این نکته را شنیده ام که نیکی در حق فرومایگان آب در هاون کوبیدن است من اگر حرف تو را باور کرده بودم به این مصیبت دچار نمی شدم؛ اما اکنون دیگر کار از کار گذشته است، پس باید در حال حاضر شکیبا بود و برای آینده درس عبرت گرفت.
دن کیشوت وقتی خود را در آن حال زار یافت به مهترش گفت: ج«سانکو، من همیشه این نکته را شنیده ام که نیکی در حق فرومایگان آب در هاون کوبیدن است من اگر حرف تو را باور کرده بودم به این مصیبت دچار نمی شدم؛ اما اکنون دیگر کار از کار گذشته است، پس باید در حال حاضر شکیبا بود و برای آینده درس عبرت گرفت.
11
(0/1000)