بریده‌های کتاب روایت: مفاهیم بنیادی و روش های تحلیل

نیت مولف جایش را به تاثیر متن ادبی بر دریافت کنندگان بالقوه‌اش داد و لذا موضوع اصلی در تحلیل، از `معنای متن` به `تاثیر در متن` تغییر کرد.

مطابق با جهان بینی‌ای که برنامه‌های تلوزیون واقع‌نما ترویج می‌کنند، مشکلات و موانع زندگی ریشه‌ی اجتماعی ندارد بلکه به فرد مربوط می‌شوند، یعنی فرد باید شخصاً احساس مسئولیت کند تا با پشتکار و مهارت یا صرفاً با خوش‌اقبالی بتواند به‌ سهولت بر مشکلات خودش فائق آید.

روایت ها علاوه بر اینکه وقایع را تعریف می‌کنند و شکل می‌دهند؛ آن‌ها را تحریف هم می‌کنند. روایت ها ماهیت جنسیتی نیز دارند تا نه فقط به مذاق مخاطبان مذکر و مونث خوش بیایند، بلکه مردانگی و زنانگی در جامعه را نیز برای ما تعریف کنند.

از نظر بارت [...]، انسان نمی‌تواند بدون روایت وجود داشته باشد.

رولان بارت اصرار [داشت] که روایت "همه‌جا هست، درست مثل زندگی؛ به همین سادگی".

داستان را می‌توان همچون ابزاری برای متقاعد ساختن خواننده استفاده کرد و او را به سمتی سوق داد که ارزش‌ها و باورهای خاصی را طبیعی محسوب کند و بپذیرد.

متن‌ها می‌توانند کیفیتی چند معنا داشته باشند، یعنی معانی چندگانه و حتی متناقضی را در خود جای دهند.

روایت با تمام ویژگی‌های شکلی‌اش [...] همچون محرکی عمل می‌کند که با درگیر کردن ذهن مخاطب، او را به اندیشیدن سوق می‌دهد.

بارت همچنین نشان داد که روایتگری، کنشی بی‌طرفانه نیست بلکه ماهیتی سیاسی دارد و به شکل‌گیری و تعیین واکنش‌های‌مان به جهان پیرامون یاری می‌رساند و حتی نگرش ما درباره‌ی جهان و تجربیات‌مان را رقم می‌زند.