بریدههای کتاب نام باد زهرا سادات گوهری 1403/12/24 نام باد پاتریک راتفاس 4.5 4 صفحۀ 18 در چند سال گذشته جمعیت برای من تبدیل به بخشی از منظرهی شهر شده بود. درست است که از جمعیت برای پنهان شدن از دست یک نگهبان یا مغازه دار استفاده می کردم. درست است که از بین جمعیت عبور میکردم تا به مقصد برسم. حتی گاهی در همان مسیر مشابه جمعیت حرکت میکردم، ولی هرگز بخشی از آن نبودم. 0 14 روشنا 1403/5/18 نام باد پاتریک راتفاس 4.5 4 صفحۀ 79 از آنجا رفتم. شاید فکر کنید که این برخورد دلسردم کرد. شاید فکر کنید که احساس کردم به من خیانت شده و رویاهایی که از بچگی دربارهی دانشگاه داشتم با بیرحمی نابود شده است. کاملاً برعکس. اطمینان خاطر پیدا کردم. تا قبل از ملاقات آمبروز احساس میکردم به آنجا تعلق ندارم. ولی آمبروز به من نشان داد که دانشگاه تفاوت زیادی با خیابانهای تاربین ندارد. هرجا بروی، ماهیت آدمها یکی است. علاوه بر آن خشم میتواند شبها وجود انسان را گرم نگه دارد و غرور پایمال شده میتواند انسان را به کارهای فوقالعادهای وا دارد. 0 17 انسانی در جستجوی معنا؛ 1404/3/29 نام باد پاتریک راتفاس 4.5 4 صفحۀ 71 0 9 انسانی در جستجوی معنا؛ 1404/3/28 نام باد پاتریک راتفاس 4.5 4 صفحۀ 17 0 4 زهرا سادات گوهری 1403/12/26 نام باد پاتریک راتفاس 4.5 4 صفحۀ 165 تخیلیترین داستانها هم خالی از حقیقت نیستند. 1 44 ماریا 1404/3/25 نام باد پاتریک راتفاس 4.5 4 صفحۀ 79 آمبرو به من نشان داد که آن مکان تفاوت زیا ی با خیابان های توربین ندارد . هرجا بروی ، ماهیت آدم ها یکی است. 0 1 زهرا سادات گوهری 1403/12/24 نام باد پاتریک راتفاس 4.5 4 صفحۀ 19 وقتی فهمیدم چه چیزی آزارم میدهد، بخش اعظم ناراحتیام فروکش کرد. ترس معمولا از نادانی ناشی میشود. وقتی مشکلم را فهمیدم، دیگر فقط برایم یک مشکل بود، نه چیزی که باید از آن میترسیدم. 0 32
بریدههای کتاب نام باد زهرا سادات گوهری 1403/12/24 نام باد پاتریک راتفاس 4.5 4 صفحۀ 18 در چند سال گذشته جمعیت برای من تبدیل به بخشی از منظرهی شهر شده بود. درست است که از جمعیت برای پنهان شدن از دست یک نگهبان یا مغازه دار استفاده می کردم. درست است که از بین جمعیت عبور میکردم تا به مقصد برسم. حتی گاهی در همان مسیر مشابه جمعیت حرکت میکردم، ولی هرگز بخشی از آن نبودم. 0 14 روشنا 1403/5/18 نام باد پاتریک راتفاس 4.5 4 صفحۀ 79 از آنجا رفتم. شاید فکر کنید که این برخورد دلسردم کرد. شاید فکر کنید که احساس کردم به من خیانت شده و رویاهایی که از بچگی دربارهی دانشگاه داشتم با بیرحمی نابود شده است. کاملاً برعکس. اطمینان خاطر پیدا کردم. تا قبل از ملاقات آمبروز احساس میکردم به آنجا تعلق ندارم. ولی آمبروز به من نشان داد که دانشگاه تفاوت زیادی با خیابانهای تاربین ندارد. هرجا بروی، ماهیت آدمها یکی است. علاوه بر آن خشم میتواند شبها وجود انسان را گرم نگه دارد و غرور پایمال شده میتواند انسان را به کارهای فوقالعادهای وا دارد. 0 17 انسانی در جستجوی معنا؛ 1404/3/29 نام باد پاتریک راتفاس 4.5 4 صفحۀ 71 0 9 انسانی در جستجوی معنا؛ 1404/3/28 نام باد پاتریک راتفاس 4.5 4 صفحۀ 17 0 4 زهرا سادات گوهری 1403/12/26 نام باد پاتریک راتفاس 4.5 4 صفحۀ 165 تخیلیترین داستانها هم خالی از حقیقت نیستند. 1 44 ماریا 1404/3/25 نام باد پاتریک راتفاس 4.5 4 صفحۀ 79 آمبرو به من نشان داد که آن مکان تفاوت زیا ی با خیابان های توربین ندارد . هرجا بروی ، ماهیت آدم ها یکی است. 0 1 زهرا سادات گوهری 1403/12/24 نام باد پاتریک راتفاس 4.5 4 صفحۀ 19 وقتی فهمیدم چه چیزی آزارم میدهد، بخش اعظم ناراحتیام فروکش کرد. ترس معمولا از نادانی ناشی میشود. وقتی مشکلم را فهمیدم، دیگر فقط برایم یک مشکل بود، نه چیزی که باید از آن میترسیدم. 0 32