بریده‌های کتاب سایه های میان ما

" اگر تا به ابد وقت داشته باشم و نتوانم آن را با تو بگذرانم هیچ ارزشی نخواهد داشت "

من کارهای احمقانه ای مثل عاشق شدن انجام نمیدهم. عشق از من یک قاتل ساخت. برای مدتی من را درهم شکست. باید دوباره خودم را از نو می ساختم.

من می خوام با تو زندگی کنم الساندرا. یه زندگی بدون سایه های میان ما.

من می خوام با تو زندگی کنم الساندرا. یه زندگی بدون سایه های میان ما..:))

اگه به یکی خیلی اهمیت بدی، به یه جایی می رسی که کلا نداشتنش بدتر از داشتنش و خطر از دست دادنشه. می فهمی که این ریسک ارزشش رو داره. چون خوشبختی، هر چقدر هم که کوتاه مدت باشه، همیشه ارزش خطر کردن رو داره.

من بهت احتیاج دارم الساندرا. بگو که مال من می شی و من هم مال تو می شم.

فکر می‌کنم وقتی به اندازه کافی به کسی اهمیت می‌دهی به نقطه‌ای می‌رسی که نداشتنش برایت خیلی دردناک‌تر از داشتن اون ریسک از دست دادنشه. چون خوشبختی هر چقدر هم کوتاه مدت، همیشه ارزشش رو داره.

نکته اینه به چشم بیای پدر،نه با بقیه همرنگ باشی.

کلمه‌ها معنی مشخصی دارن. رفتار ها مهمن. اینطور فکر نمیکنی؟

هرگز جسد اولین و تنها پسری که قلبم را شکست پیدا نکردند . هیچ وقت هم پیدا نخواهند کرد .

《کلمه ها معنی مشخصی دارند. رفتار ها مهمند، این طور فکر نمی کنی؟》

هرگز جسد اولین و تنها پسری که قلبم را شکست، پیدا نکردند🩸🔪:).

نکته اینه که به چشم بیای پدر ، نه با بقیه همرنگ باشی

احساس به جای خوبی نمیرسد.مرا به یک قاتل تبدیل کرد