بریده کتابهای بازگشت به کتابفروشی موریساکی mobina 18 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 105 "میترسم و ازش فرار میکنم. میخوام سرش داد بزنم تا دست از سرم برداره. من آدمی نیستم که بتونم عشق زندگی کسی باشم. سعی میکنم از زندگیم در برابر هر عشق احتمالیای محافظت کنم." 0 2 mobina 19 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 86 "شاید از اون دسته آدماییه که به تنها بودن عادت کرده یا بهتر بگم، از اون دسته آدمایی که ترجیح میدن تنها باشن. نمیدونم. شاید اینطوری از خودش در برابر دیگران محافظت میکنه." 0 2 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 23 برایش مهم نبود کسی مشغول کتاب خواندن است،حرفش را میزد.اصلاً این فکر به ذهنش خطور نمیکند که حین کتاب خواندن باید دست از سر دیگران برداشت و آنها را به حال خود رها کرد. 0 3 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 25 تنها افرادی میتوانند این بیماری را درک کنند که به آن مبتلا هستند. 0 3 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 43 شروع کتابخوانی تأثیرات دور از انتظاری روی من گذاشت.عشقی که در کتاب ها خوانده بودم مرا تحت تأثیر قرار داد و این باور را در من تقویت کرد که باید به عشق و محبت اهمیت بیشتری بدهم. 0 0 Baili dongjun 22 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 8 نباید عواطف و احساسات درونی رو پنهان کرد، بلکه باید با آنها چشم در چشم شد 0 4 mobina 20 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 47 زیاد اهل صحبت کردن نبودم و همیشه عصرها زودتر از همه مستقیم به خانه میرفتم. کمی جا خوردم اما وقتی بیشتر به حرفش فکر کردم، فهمیدم علتش این است که جایی را پیدا کرده بودم که در آن احساس راحتی میکردم. 0 2 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 53 با آدمایی باش که تو رو انتخاب کردن،آدمایی که فکر میکنن هیچ کسی جای تو رو براشون پر نمی کنه. 0 0 mobina 19 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 76 در اعماق اقیانوسی عمیق و تاریک فرو رفتم و برای مدتی باور داشتم که نمیخواهم به سطح آب برگردم. اما در شبی آرام همچون امشب، به خوبی احساس کردم چقدر آدم خوشبختی هستم؛ تمام آدمهای بینظیر زندگیام دست من را گرفتند و مرا از قعر اقیانوس بالا کشیدند. 0 3 mobina 20 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 47 احساس میکردم جای چیزی در زندگیام خالیست. وقتی به گذشتهها فکر میکنم همیشه این حس در درونم ریشه داشت و نمیدانستم با آن چه کنم. اما دیگر این احساس را ندارم. البته ابلهانه است که بگویم الان دیگر همه چیز بر وفق مراد است و رضایت کامل دارم، اما دیگر احساس نمیکنم جای چیزی در زندگیام خالی است. 0 2 mobina 18 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 105 "وقتی ناراحتم کتاب میخونم. میتونم ساعتها کتاب بخونم. باعث میشه ناراحتیام از یادم بره و به آرامش برسم. وقتی غرق دنیای کتابها میشم هیچکسی نمیتونه بهم صدمه بزنه." 0 2 mobina دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 30 "خیلی از نویسندههای کتابهای اینجا دیگه در قید حیات نیستن. خیلی عجیبه ، نه؟ کتابهاشون هنوز پیش ما هستن. حتی تا امروز اونا رو میخونیم و تحت تاثیرشون قرار میگیریم." 0 2 mobina 19 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 71 راستش را بخواهید اگر هیچ مشتریای هم نمیآمد تنها از اینکه کتابهای بیشماری دورتادورم را فرا گرفته بود، لذت بسیاری میبردم. 0 2 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 11 از زمانی که اینجا زندگی میکردم بخش جدایی ناپذیر زندگی من بوده است.مکانی که در دل دیوارهایش،داستانهای کوتاه بسیاری گنجانده شده.شاید به همین دلیل است که دائما به اینجا بر می گردم. 0 2 mobina دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 11 اینجا کتابفروشی موریساکی عزیز و دوستداشتنی من است. از زمانی که اینجا زندگی میکردم بخش جداییناپذیر زندگی من بوده است. مکانی که در دل دیوارهایش، داستانهای کوتاه بسیاری گنجانده شده. شاید به همین دلیل است که دائما به اینجا برمیگردم. 0 2 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 17 در این دنیا برخی از آدمها به علم نجوم عشق و علاقه دارند و وسعت کیهان و کائنات برایشان لذت بخش است.از طرف دیگر، افرادی هم هستند که از روی سرگرمی برای جمع آوری این مهرهای کوچک بی اهمیت خودشان را به آب و آتش می زنند.درک این موضوع برایم کار دشواری است. 0 3 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 30 خیلی از نویسندههای کتابهای اینجا دیگه در قید حیات نیستن خیلی عجیبه،نه؟ کتاب هاشون هنوز پیش ما هستن حتی تا امروز اونا رو میخونیم و تحت تاثیرشون قرار میگیریم. 0 0 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 47 <<همیشه سرت تو لاک خودته، نه؟>> انگار بقیه هم چنین تصوری نسبت به من داشتند.زیاد اهل صحبت کردن نبودم و همیشه عصرها زودتر از همه مستقیم به خانه میرفتم.کمی جا خوردم اما وقتی بیشتر به حرفش فکر کردم،فهمیدم علتش این است که جایی را پیدا کرده بودم که در آن احساس راحتی می کردم. 0 0 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 9 دوست ندارم مثل او مرکز توجه باشم اما قطعاً دوست دارم کمی از ظرافت و زیبایی اش را قرض بگیرم. 0 2 mobina 20 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 46 در تمام طول سال، این فصل را بیشتر دوست داشتم، درست پیش از فرا رسیدن زمستان، زمان افسوس خوردن برای گذر فصلها. 0 2
بریده کتابهای بازگشت به کتابفروشی موریساکی mobina 18 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 105 "میترسم و ازش فرار میکنم. میخوام سرش داد بزنم تا دست از سرم برداره. من آدمی نیستم که بتونم عشق زندگی کسی باشم. سعی میکنم از زندگیم در برابر هر عشق احتمالیای محافظت کنم." 0 2 mobina 19 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 86 "شاید از اون دسته آدماییه که به تنها بودن عادت کرده یا بهتر بگم، از اون دسته آدمایی که ترجیح میدن تنها باشن. نمیدونم. شاید اینطوری از خودش در برابر دیگران محافظت میکنه." 0 2 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 23 برایش مهم نبود کسی مشغول کتاب خواندن است،حرفش را میزد.اصلاً این فکر به ذهنش خطور نمیکند که حین کتاب خواندن باید دست از سر دیگران برداشت و آنها را به حال خود رها کرد. 0 3 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 25 تنها افرادی میتوانند این بیماری را درک کنند که به آن مبتلا هستند. 0 3 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 43 شروع کتابخوانی تأثیرات دور از انتظاری روی من گذاشت.عشقی که در کتاب ها خوانده بودم مرا تحت تأثیر قرار داد و این باور را در من تقویت کرد که باید به عشق و محبت اهمیت بیشتری بدهم. 0 0 Baili dongjun 22 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 8 نباید عواطف و احساسات درونی رو پنهان کرد، بلکه باید با آنها چشم در چشم شد 0 4 mobina 20 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 47 زیاد اهل صحبت کردن نبودم و همیشه عصرها زودتر از همه مستقیم به خانه میرفتم. کمی جا خوردم اما وقتی بیشتر به حرفش فکر کردم، فهمیدم علتش این است که جایی را پیدا کرده بودم که در آن احساس راحتی میکردم. 0 2 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 53 با آدمایی باش که تو رو انتخاب کردن،آدمایی که فکر میکنن هیچ کسی جای تو رو براشون پر نمی کنه. 0 0 mobina 19 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 76 در اعماق اقیانوسی عمیق و تاریک فرو رفتم و برای مدتی باور داشتم که نمیخواهم به سطح آب برگردم. اما در شبی آرام همچون امشب، به خوبی احساس کردم چقدر آدم خوشبختی هستم؛ تمام آدمهای بینظیر زندگیام دست من را گرفتند و مرا از قعر اقیانوس بالا کشیدند. 0 3 mobina 20 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 47 احساس میکردم جای چیزی در زندگیام خالیست. وقتی به گذشتهها فکر میکنم همیشه این حس در درونم ریشه داشت و نمیدانستم با آن چه کنم. اما دیگر این احساس را ندارم. البته ابلهانه است که بگویم الان دیگر همه چیز بر وفق مراد است و رضایت کامل دارم، اما دیگر احساس نمیکنم جای چیزی در زندگیام خالی است. 0 2 mobina 18 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 105 "وقتی ناراحتم کتاب میخونم. میتونم ساعتها کتاب بخونم. باعث میشه ناراحتیام از یادم بره و به آرامش برسم. وقتی غرق دنیای کتابها میشم هیچکسی نمیتونه بهم صدمه بزنه." 0 2 mobina دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 30 "خیلی از نویسندههای کتابهای اینجا دیگه در قید حیات نیستن. خیلی عجیبه ، نه؟ کتابهاشون هنوز پیش ما هستن. حتی تا امروز اونا رو میخونیم و تحت تاثیرشون قرار میگیریم." 0 2 mobina 19 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 71 راستش را بخواهید اگر هیچ مشتریای هم نمیآمد تنها از اینکه کتابهای بیشماری دورتادورم را فرا گرفته بود، لذت بسیاری میبردم. 0 2 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 11 از زمانی که اینجا زندگی میکردم بخش جدایی ناپذیر زندگی من بوده است.مکانی که در دل دیوارهایش،داستانهای کوتاه بسیاری گنجانده شده.شاید به همین دلیل است که دائما به اینجا بر می گردم. 0 2 mobina دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 11 اینجا کتابفروشی موریساکی عزیز و دوستداشتنی من است. از زمانی که اینجا زندگی میکردم بخش جداییناپذیر زندگی من بوده است. مکانی که در دل دیوارهایش، داستانهای کوتاه بسیاری گنجانده شده. شاید به همین دلیل است که دائما به اینجا برمیگردم. 0 2 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 17 در این دنیا برخی از آدمها به علم نجوم عشق و علاقه دارند و وسعت کیهان و کائنات برایشان لذت بخش است.از طرف دیگر، افرادی هم هستند که از روی سرگرمی برای جمع آوری این مهرهای کوچک بی اهمیت خودشان را به آب و آتش می زنند.درک این موضوع برایم کار دشواری است. 0 3 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 30 خیلی از نویسندههای کتابهای اینجا دیگه در قید حیات نیستن خیلی عجیبه،نه؟ کتاب هاشون هنوز پیش ما هستن حتی تا امروز اونا رو میخونیم و تحت تاثیرشون قرار میگیریم. 0 0 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 47 <<همیشه سرت تو لاک خودته، نه؟>> انگار بقیه هم چنین تصوری نسبت به من داشتند.زیاد اهل صحبت کردن نبودم و همیشه عصرها زودتر از همه مستقیم به خانه میرفتم.کمی جا خوردم اما وقتی بیشتر به حرفش فکر کردم،فهمیدم علتش این است که جایی را پیدا کرده بودم که در آن احساس راحتی می کردم. 0 0 Daydreamer دیروز بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 9 دوست ندارم مثل او مرکز توجه باشم اما قطعاً دوست دارم کمی از ظرافت و زیبایی اش را قرض بگیرم. 0 2 mobina 20 ساعت پیش بازگشت به کتابفروشی موریساکی ساتوشی یاگیساوا 3.8 3 صفحۀ 46 در تمام طول سال، این فصل را بیشتر دوست داشتم، درست پیش از فرا رسیدن زمستان، زمان افسوس خوردن برای گذر فصلها. 0 2