بریدهای از کتاب بازگشت به کتابفروشی موریساکی اثر ساتوشی یاگیساوا
1403/12/5
صفحۀ 110
دیگر نمی توانستم به کسی اطمینان کنم.میترسیدم،میترسیدم زیرا قبلاً در اعتماد کردن به شخص دیگری حواسم را درست جمع نکرده بودم،میترسیدم که دوباره صدمه ببینم، از اینکه به خاطر حماقتم دوباره به خودم بدوبیراه بگویم،و میترسیدم دوباره مجبور شوم همه چیز را دور بیندازم.
دیگر نمی توانستم به کسی اطمینان کنم.میترسیدم،میترسیدم زیرا قبلاً در اعتماد کردن به شخص دیگری حواسم را درست جمع نکرده بودم،میترسیدم که دوباره صدمه ببینم، از اینکه به خاطر حماقتم دوباره به خودم بدوبیراه بگویم،و میترسیدم دوباره مجبور شوم همه چیز را دور بیندازم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.